شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
هجوم مغول و تاتار
مغول و تاتار نام دو قبيله از قبايل زردپوستى است که در بخشى از آسياى شرقى واقع در شمال دشت گُبى زندگى مىکردند. آخرين حد شرقى سکونت اين قبايل که باژگزاران پادشاه چين شمالى (طَمغاج) بوده و بعدها بنابر تسميهٔ جزء بر کل مدتى تاتار و سپس مغول ناميده شدهاند، جبال خنگيان (Khimgan) بوده است. در هجوم مغولان بر ايران سردار مغول که قبيلههاى ياد شده را نيز فرمانبردار خود ساخته بود، تَموچين (= آهنين، فرزند يَسوگاى = يسوگئى ـ yesugei) نام داشت و بعدها به چنگيزخان شهرت يافت بنابر آنچه از کتابهاى تاريخ آن عهد مخصوصاً طبقات ناصرى برمىآيد چنگيز در آغاز امر مطلقاً قصد حمله به بلاد اسلام را نداشت و اگر در آن هنگام مردم مدبّرى بر اين مرز و بوم حکومت داشتند، اين فاجعهٔ تاريخى بهوقوع نمىپيوست اما متأسفانه دولت فاسد خوارزمشاهى و فسادى که در خاندان آلِاِتْسِز وجود داشت چنگيز را وادار به يورش وحشيانه بر ايران کرد. بدين نحو که ابتدا در سال ۶۱۵ چنگيزخان بعد از عقد يک معاهدهٔ تجارى ميان ممالک خود و کشورهاى ثروتمند اسلامى تحف و هدايائى را براى سلطانمحمد و بازرگانانى با اموال فراوان بهطرف ممالک اسلامى گسيل داشت اما چون اين هيئت به اُترار رسيدند غايرخان امير اُترار غدر کرد و همهٔ تجار و فرستادگان چنگيز را به طمع اموال و هداياى آنان به قتل رسانيد و تنها يک تن از آنان از مرگ رست و با فرار خود چنگيز را از کيفيت حال با خبر ساخت. خان مغول هيئت ديگرى را براى مطالبهٔ غايرخان و جبران خسارت به دربار خوارزمشاه فرستاد اما پادشاه مغرور و خامانديش خوارزم آن فرستادگان را نيز کشت. پس از اين عمل، چنگيز تمام قواى خود را با ساز و برگ فراوان آماده حمله نمود و در سال ۶۱۶ به اُترار رسيد. پادشاه خوارزم از انديشهٔ نادرست سرداران خود که به تفرقه سپاه و جنگهاى تدافعى عقيده داشتند پيروى کرد و هر دسته از سپاهيان فراوان خود را در شهرى گذارد و خود، مانند آخرين پادشاه ساسانى که از برابر حمله اعراب بىآنکه با آنان روبهرو شده باشد مىگريخت، بىمقابله با سپاهيان مغول راه گريز پيش گرفت. |
قواى چنگيز بعد از محاصره اُترار بهسرعت شهرهاى کنار جيحون و بلاد کوچک ديگر را تسخير و تقل عام کردند و چنگيز خود بخارا را ويران ساخت. از ميان گريختگان از بخارا يکى به خراسان رسيد، از او کيفيت واقعه را پرسيدند، گفت: 'آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند' . در سال ۶۱۷ سمرقند تسليم شد و مغولان قسمت بزرگى از مردم آن شهر را از دم تيغ گذارندند. شهر اُترار پس از پنج ماه مقاومت نابود گرديد و مردم آن قتل عام يا اسير شدند. در شهرهاى مشهور ديگر چون بناکت، خُجَنْد و جَنْد کشتارهاى فجيع رخ داد. سپس حمله به خوارزم از يک سو و هجوم به خراسان از سوى ديگر آغاز شد. محمد خوارزم شاه در فرار مداوم خود در اواخر سال ۶۱۷ به جزيرهٔ آبسکون رسيد و در سيهروزى درگذشت. چند ماه بعد از فوت او در صفر ۶۱۸ گرگانج پايتخت معروف خوارزم با ساکنان خود نابود گرديد و ديگر شهرهاى خراسان چون تِرمَذ و بلخ و باميان و طَخارستان و مَرو و بيهق و طوس و نيشابور و هرات يکى پس از ديگرى به باد قتل عام و نهب و غارت رفت. در اين گيرودار جلالالدّين مَنکُبِرنى جانشين محمد خوارزمشاه به قصد مقاومت از آبسکون به خوارزم و از آنجا تا نزديکى غزنين شتافت و قوائى گرد آورد و يکبار هم (قوتوقو) سردار چنگيز را به سختى شکست داد و منهدم ساخت اما تفرقه و اختلاف سرداران نيروى او را از هم گيسخت و او ناگزير از برابر سپاه چنگيز به جانب رود سند گريخت. در کنار اين رود جنگى سخت ميان او و چنگيز در گرفت و جلالالدّين مردانه نبرد کرد و رشادتهاى فراوان نشان داد و عاقبت قلب سپاه چنگيز را دريد و با چند تن از کسان خود بر آب سند زد و به سلامت از آن ورطهٔ هائل جست (شوال ۶۱۸). بعد از فرار جلالالدّين و ويران شدن غزنين چنگيز در بهار سال ۶۲۰ در کنار رود سيحون 'قوريلتاي' يعنى مجلس مشاوره با پسران خود جوجى و اوگتاى و جُغَتاى تشکيل داد و سپس جوجى به دشت قفچاق بازگشت و در سال ۶۲۴ درگذشت و چنگيز نيز شش ماه پس از فوت پسر در مغولستان بمرد. |
وى به همان ميزان که بىرحم و خونخوار و سفاک و ويرانکار بود، به همان حد هم مدّبر و شجاع و با اراده و مدير بود. قواى زير دست او هم به همين نحو تربيت شده بودند و بدين جهت چون بلاى آسمانى بر سر مردم بىپناه ايران نازل گرديدند. علاوه بر اين، فاتح خونخوار با ايجاد قوانين و مقرراتى بهنام (ياسا) نظامات خاصى در ممالک مفتوحه و در ميان قواى خود پديد آورد که موجب نظم کارهاى او و سپاهيان وى مىشد. با وجود اين، تاريخهائى که دربارهٔ اين هجوم بزرگ نوشته شد پر است از ذکر جنايات و فجايع و اعمال وحشيان مغول و تاتار که نه پيش از آن در تاريخ ايران نظيرى داشت و نه بعد از آن بعد از مرگ چنگيز تا سال ۶۳۹ وليعهد او اوگتاى قاآن جاى او را گرفت و بعد از مرگ اُوگتاى فرزندش گويوگخان تا سال ۶۴۷و پس از او (منگکا) مُنگوقاآن تا سال ۶۷۵ به خانى نشستند. |
سلطان جلالالدّين مِنْکُبِرْنى بعد از عبور از رود سند مدتى با ناصرالدّين قپاچه شمسالدّين اِلتُتمِش گيرودارى داشت و پس از بازگشت به ايران و مطيع ساختن کرمان و فارس يک چند با جمالالدّين قُشتَمِر سردار خليفهالناصر سرگرم زد و خورد بود و يکبار هم در سال ۶۲۵ با مغولان جنگ سختى نزديک اصفهان کرد و بر اثر خيانت برادر وى غياثالدّين شکست خورد و چندگاهى نيز با سرکشان آذربايجان و گرجستان و ايران و ميّافارقين کشمکشها داشت تا عاقبت در نزديکى ديار بکر بهطور ناگهان مورد حمله مغولانى که به سردارى جورماغون مأمور از ميان بردن او و ادامهٔ فتوحات در ايران بودند واقع شد و به کوههاى ميّافارقين پناه برد و در آنجا بهدست کردان در شوال ۶۲۸هـ کشته شد. از اين پس سرزمينهائى که چنگيز فرصت ضبط آنها را نيافته بود مانند کابل، سيستان، طَبَرستان، گيلان، اَران، آذربايجان، عراق، ارمنستان تا حدود الجزاير بهدست جورماغون و سپاهيان وى نهب و غارت شد و در قلمرو حکومت مغولان درآمد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست