|
|
|
رشد جسمى کودک با تأمين امکانات و وسايل مادى از جمله بازي، امکانپذير خواهد بود. از اين طريق، خواستههاى بدنى و نيازهاى جسمى کودک تا حدودى اشباع و ارضاء مىشود. بنابراين مىتوان گفت: 'رشد و نمو کودک با غذا، بهداشت مناسب، آب، هوا، مسکن، خواب، استراحت، بازى و امثال آن انجام مىپذيرد. هر کودکى برحسب سن، حالات فيزيکي، شرايط جسمى و جنسي، نيازهاى متفاوتى دارد که در اينجا به نيازهاى جسمى کودک به بازى و رابطهٔ آن با ايجاد شناخت و رشد فکرى و در نهايت خلاّقيت در سنين مختلف پرداخته مىشود.
|
|
| خصوصيات بارز کودک در هفت سال اول زندگى
|
|
برخى از خصوصيات کودک در هفت سال اول زندگى که مىبايست مورد توجه والدين و مربيان قرار گيرد عبارتند از:
|
|
- کودک در اين سنين امور محسوس و واقعيتهاى جهان خارج مىشناسد.
|
- آگاهىهاى کودک در چارچوب امور محسوس و واقعيتهاى جهان خارج محدود است.
|
- کودک، بيشتر تسليم ميل و رغبتهاى آنى است و به آينده توجهى ندارد.
|
- ارادهٔ او ناپايدار است و خيلى زود در اثر زور و فشار تسليم مىشود.
|
- کودک، موجودى عجول است و براى احتياط، ارزش قائل نيست.
|
- اغلب اعمال او انعکاسى و از روى تقليد است.
|
- قدرت انديشه، تعميم و نتيجهگيرى کودک، بسيار محدود است.
|
- دوران کودکى دوران کنجکاوى و پرسش است.
|
- در سه سالگي، کنجکاوى و پرسش کودک به اوج خود مىرسد.
|
|
با تأمل در خصوصيات کودک در هفت سال اول زندگى توجه به پرسشهاى کودک اهميت زيادى دارد و از آن مهمتر، نحوهٔ پاسخ دادن به آنها است که بايد بسيار سنجيده و حساب شده باشد. تا پايان اين دوره، وضعيت آيندهٔ کودک به لحاظ جسمي، اخلاقى و روانى تا حدودى روشن مىشود و معلوم مىگردد که او از لحاظ جسمى در آينده بنيهٔ قوى خواهد داشت يا ضعيف؟ داراى اخلاقى حسنه خواهد بود يا سيئه و ...
|
|
البته نقش تربيت را در سنين بعد نمىتوان از نظر دور داشت ولى مىتوان گفت تا حدود زيادى کودک در هفت سال اول زندگى تحت تأثير والدين و مربيان است و شخصيت او شکل مىگيرد و فضايل و احياناً رذايل را از والدين و در درجهٔ بعد از مربيان و اطرافيان نزديک خود آموخته و در او بهصورت ملکه درخواهد آمد.
|
|
بر اساس قواعد به اثبات رسيده و تعاليم اسلامي، کودک در هفت سال اول زندگي، آزاد و از آموزش رسمى معاف است و مىتوان گفت در اين دوره، کودک به حال خود واگذار مىشود و تکليف منظم و شاقى به او تحميل نمىشود. به همين دليل، توصيه شده تربيت و آموزش در هفت سال اول زندگى در محيط خانواده صورت گيرد بنابراين ذکر دو نکته در اينجا ضرورى است:
|
|
- اول: منظور از آزاد بودن کودک در اين دوره بدين معنى نيست که او هيچگونه آموزشى نخواهد ديد؛ بلکه کودک در اين سنين بهطور غيرمستقيم با بعضى از تکاليف آشنا مىشود و يا بهدليل تشويقهاى والدين، نسبت به اين تکاليف علاقهمند مىگردد تا در سنين بعدى با اشتياق به انجام آنها بپردازد مثل تکاليف ديني، نماز و روزه ...
|
|
- دوم: هرچند آزادى براى کودک در اين دوره جنبهٔ حياتى دارد و انسانهائى که در کودکى از آزادى محروم بودهاند غالباً در بزرگسالى به عقدههاى روحي، روانى فراوان دچار شدهاند اما با اين حال، آزاد بودن کودک در اين سنين به معناى بىبند و بارى و لاابالىگرى مطلق نيست. چرا که کودک در هر صورت در اجتماع زندگى مىکند و بايد بداند و بياموزد که آزادى او نبايد به حقوق ديگران صدمه وارد کند.
|
|
| دوران حسى - حرکتى (تولد تا ۲ سالگي)
|
|
در اين دوره، تماس کودک با دنياى خارج از طريق حواس انجام مىشود و بهصورت عملى است. بنابراين کودک از طريق حواس، جهان را درمىيابد و از طريق حرکت، پاسخ مىدهد. لذا اين دوره را حسى - حرکتى ناميدهاند.
|
|
کودکان در اين سن نمىتوانند دربارهٔ چيزى که در معرض ديد آنها نيست فکر کنند. براى آنان هر چيزى که عملاً دور از ذهن است. براى مثال اگر بر روى اسباببازى که کودک بهطرف آن نزديک مىشود، دستمالى بگذاريد، کودک دست خود را عقب کشيده، برمىگردد. فقط کودکى که از مرز رشد ذهنى گذشته باشد دستمال را کنار مىزند در غير اينصورت او فکر مىکند که اسباببازى از بين رفته است. ادراک خردسالان از اشياء شبيه ادراک بزرگسالان نيست. براى کودک يک شيء مانند تصويرى است که بهطور مرتب آشکار و ناپديد مىشود. حتى تا آخر يک سالگي، کودکان، مفهوم دائمى بودن اشياء را نمىتوانند در مغز خود بپرورند. اما وقتى شيء از نظر بزرگسالان ناپديد مىگردد، وجود آن هنوز براى يک فرد بزرگسال ادامه دارد.
|
|
در طول دورهٔ حسى - حرکتى فعاليتهاى کودکى تکامل پيدا مىکند. اين فعاليتها که در ابتدا تصادفى و بىهدف بودند، پس از مدتى با نيت و هدف صورت مىگيرند. کودکان در اين مرحله، روابط بين وسيله و هدف را فرامىگيرند. به اين ترتيب، زمانى که با روپوش اسباب بازى خود پنهان شده باشد، روپوش را کنار مىزند و اسباببازى را پيدا مىکند. آستانهٔ ورود به مرحلهٔ بعدى با رشد مفهوم تجسم مشخص مىشود. مثال بسيار واضح آن، بهکار بردن لغات و حرکات براى نشان دادن شيء است.
|
|
صحبت کردن کودک (يعنى سر هم کردن کلمات و بيان فکر) مشخصهاى بسيار آشکار است که او مرحلهٔ حسى - حرکتى را پشت سر گذاشته است.
|