|
|
| ساختار نقشها و تمايزگذارى در نقشها
|
|
به پيشنهاد گراس (۱۹۵۸) انتظاراتى را که از يک نفر يا يک گروه منبعث مىشوند بهمنزله 'بخشها و اجزاء متشکّله' (Rollensektoren) نقشها معرفى مىکنيم. اينک يک نقش غالباً از چندين بخش نقشى تشکيل شده تنها بيانگر اين مطلب است که چندين مقام مرجع (مثلاً اشخاص مرجع، گروههاى مرجع) انتظاراتى را به دارنده نقش ارائه مىدهند؛ يعنى از او انتظاراتى دارند. مرتن (۱۹۵۷) بيان مىکند که به هر موقعيت و وضع، يک سرى نقشها تعلق دارد و بههمين سبب او اصطلاح Rollen-Set را براى اين منظور پيشنهاد مىکند. او در اين اصطلاح ترکيبى از روابط و مناسبات نقشها را مىبيند که به شخص براساس دارندگى و تصاحب موقعيت معين، ارجاع مىشود و در نتيجه اصطلاح Rollen-Set در معنا و مفهوم مرتن عبارت خواهد بود از مجموع همه بخشهاى مهم نقشها براى يک نقش (در معناى گراس).
|
|
ساختارهاى نقشها را مىتوان به شيوه منظم و سيستماتيک خلاصه کرد و با اين شيوه مىشود يک جهان خرد (Mikrokosmos) از شبکههاى روابط اجتماعى را براساس انديشه نقشها ساخت که اين روابط را مىتوان از لحاظ افقى - فىالمثل براساس متساوىالحقوق بودن و برابرى برهمکنشىها- و نيز از لحاظ عمودى - فىالمثل بهمنزله الگوهاى سيستمى سلسله مراتبى - طراحى کرد. در اين مورد تعيينکننده آن وضعى است که به نظر مىرسد نقشهاى اجتماعى هميشه در آن وضع، بر يکديگر تطبيق داده مىشوند. اين موضوع براى نقشهاى غيرقابل ارتباط (non-relational) در معنا و مفهوم نادل (Nadel) در (۱۹۶۲) نيز صادق است که از جمله آنها تقريباً نقشهاى سنتي، نقشهاى جنسى يا نقشهاى شغلى مىباشد.
|
|
ديدگاه اصلى و اساسى ساختارهاى نقشها عبارت است از 'ميزان و درجه تمايزگذارى نقشها' . درجه تفاوتگذارى نقشها بههمان نسبت تعداد عملهاى گوناگون زياد است؛ البته عملياتى که اعضاء يک گروه سيستم اجتماعى در ميان خود و در زمان معينى انتظار دارند (رجوع کنيد به: بالس و اسلاتر، ۱۹۵۵ و اوپ، ۱۹۷۰). در اين مورد موضوع عبارت است از شکل خاصى از تخصصى کردن عملها که بازتاب و تبلور خود را در انتظارات گوناگون مىيابند و به اشخاص معينى در سيستمهاى اجتماعى منتقل يا انتقال داده مىشوند. ديدگاه اقتصادى اين تفاوتگذارى نقشها را به فراوانترين شکل خود در 'اصل تقسيم کار' مىيابد. ممکن نيست که يک شخص بتواند ضرورتاً برهمه کارکردهاى خود (يا وظايف خود) (برخى از نويسندگان به سائقه تازى پالائى زبان پارسى بهجاى وظيفه، کلمه خويش کارى را بهکار مىبرند که به باورمن نوعى افراطگرائى و درنتيجه غيرضرورى است.) غلبه کند. او فعاليت خود را بيشتر بر انجام وظايف معين يا نمونههاى وظايف معين، متمرکز مىکند.
|
|
مراحل تفاوتگذارىهاى نقشها در تحقيق جامعهشناسى بهطور گوناگون و چندجانبه مورد بررسى قرار گرفته است به اين ترتيب مىشود بهطور عام نشان داد که در گروههاى کوچک سوگرفته بر وظايف، تقسيم خاص وظايف انجام مىشود و نيز 'نقشهاى رهبري' معينى تبلور مىيابند. براى گروههاى معين (تقريباً مثل گروههاى کارگرى کارخانه، خانواده، شهردارىها و غيره) مىشود در عينحال تفاوتگذارى نقشها را ملاحظه کرد. فىالمثل توزيع وظايف و حقوق، ادراک و فهم متفاوت از کارکردهاى ابزارى و جامعهسنجي، تخصص در قلمروهاى وظايف معين و غيره. براى قلمروهاى اقتصادى بهويژه ساختار و تفاوتگذارى نقشها از نقشهاى شغلى و تفاوتگذارى نقشها در سازماندهىها، واجد اهميت است. در اينجا بهطور اساسى موضوع عبارت است از نقشهاى رسمى شده و نيز مجموعههاى پيچيده انتظارات که از طريق توصيف عملها و وظايف افراد متقاضى مربوط يا مدعيان و دارندگان موقعيتها انتظار آن را دارند.
|