|
نصف عمر آدمى به غم و غصّه مىگذرد و نصف ديگرش به فراموش کردن غم و غصّه! |
|
نصف لى و نصف لک و الله خيرالرّازقين! |
|
نصيب کسى را کسى نمىخورد |
|
|
رک: هرکس روزى خودش را مىخورد |
|
نصيب و قسمت را سيمرغ هم در قاف نمىتواند بههم بزند |
|
|
مقا: 'هر سرى قسمت و نصيبى دارد' و نظاير آن |
|
نصيب همه بخت و روز، نصيب من سرفه و تيز! (عا). |
|
|
نظير: |
|
|
باغ به اين بزرگى غوره نصيب ما شد، دِهِ به اين بزرگى کوره نصيب ما شد! ب |
|
|
ـ بخت من اگر بخت بود، اسفناج سرِ دماغم درخت بود (عا). |
|
|
نيزرک: الهى بخت برگردد از اين طالع که من
دارم |
|
نصيحت بر مَلاَء فضيحت است٭ |
|
|
|
٭ تحريفى است از اين عبارت غزّالى در کيمياى سعادت: نصيحت بر ملاء فضيحت باشد |
|
نصيحت تلخ است |
|
نصيحت نيکبختان گوش گيرند٭ |
|
|
|
٭ .............................. |
حکيمان پند درويشان پذيرند (سعدى) |
|
نصيحت همه عالم به گوش من باد است٭(حافظ) |
|
|
رک: يک گوشش در است، يک گوشش دروازه |
|
|
|
٭ به کام تا نرساند مرا لبش چون ناى |
.................................. (حافظ) |
|
نظافت شيوهٔ پيغمبران است |
|
|
نظير: النظافة منالايمان |
|
نظر به حال تو پيداست کز بزرگانى! |
|
|
بر سبيل مزاح بهکار برند |
|
نظر به روى نکو گر گناه خواهد بود |
چه نامهها که به محشر سياه خواهد بود! |
|
نظر کردن به درويشان بزرگى کم نمىگردد٭ |
|
|
|
٭ تصحيحى است از اين بيت خواجه حافظ شيرازى: |
|
|
|
نظر کردن به درويشان منافى با بزرگى نيست |
سلمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش (حافظ) |
|
نعلش را پيدا کرده عقب اسبش مىگردد |
|
|
رک: خدا به ما داده مالى، يک خر مانده و سه تا نالى |
|
نعمت از دنيا خورَد عاقل نه غم |
|
نعمت افزونتر شود آن را که او شاکر بوَد٭ |
|
|
رک: شکر نعمت نعمتت افزون کند |
|
|
|
٭ نعمت بسيار دارى شکر از آن بسيارتر |
............................ (منوچهرى) |
|
نعمتان مجهولتان الصّحة و الامان |
|
|
رک: ز جمله نعمت دنيا چو تندرستى نيست |
|
نعمت دنيا که تمنّا کند |
يا که وفا کرد که با ما کند (...؟) |
|
|
نظير: مکن تکيه بر ملک دنيا و پشت |
که بسيار کس چون تو پرورد کُشت (سعدى) |
|
نعمت روى زمين قسمت پُر رويان است |
خون دل مىخورد هر کس که حيائى دارد (لاادرى) |
|
|
ِنظير: |
|
|
ناز و نعمت به جهان قسمت پر رويان است |
|
|
ـ کسىکه روى وى از سنگ آسيا باشد |
|
|
ـ هميشه گردش اين آسيا به نوبت اوست (اميرفيروز کوهى) |
|
نعمت ما به چشم همساى صد برابر فزون کند سايه (رشيد ياسمى) |
|
|
رک: مرغ همسايه غاز مىنمايد |
|
نعمت ما به چشم همسايه |
صد برابر فزون کند سايه (رشيد ياسمى) |
|
|
رک: مرغ همسايه غاز مىنمايد |
|
نعمتى نيست بِهْ از آزادى |
|
|
رک: آزادى آبادى است |
|
نغمه از دهان داوود خوش است |
|
نغمه هان نغمه است و ساز همان ساز |
|
|
رک: همان آش است و همان کاسه |