جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز


زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز    فریب خورده چشمت هزار شعبده باز
رقیب محرم راز تو گشت نزدیک است    که اشگ من به درد صدهزار پرده‌ی راز
به صد شعف جهم از جا چو خوانیم سگ خویش    چه جای آن که به سوی خودم کنی آواز
به طول و عرض شبی در وصال می‌خواهم    که بر تو عرض کنم قصه‌های دور و دراز
به نام نامی محمود در قلمرو عشق    زدند سکه‌ی شاهی ولی طفیل ایاز
به عهد لیلی و شیرین هزار عاشق بود    شدند زان همه مجنون و کوه کن ممتاز
عجب اگر تو هم از سوز من الم نکشی    که هست آتش پروانه سوز شمع گداز
بپرس از نفست سر آن دهن که جز او    کسی نرفته به راه عدم که آید باز
به غیر دیدنش از طاقتم ازو نگذاشت    که غیرت ار همه کاهیست سست و کوه گداز
چو نیست محتشم آن مه ز مهر دمسازت    به داغ هجر بسوز و بسوز هجر بساز


همچنین مشاهده کنید