|
برش سادهترين نوع انتقال تصويرى است. عملکردى پويا دارد و بلافاصله دو موقعيت را بههم ارتباط مىدهد. تغيير ناگهانى تأثير قوىترى از يک تغيير تدريجى در بيننده دارد از اينرو برش داراى توانائى بيشترى است.
|
|
برش به نماى ديگر به دلائل زير انجام مىگيرد:
|
|
- براى تأکيد
|
|
- براى هدايت توجه به جنبهٔ متفاوتى از موضوع
|
|
- براى جلوگيرى از طولانىشدن يک نما
|
|
- براى حفظ ديدگاهى خاص به هنگام حرکت موضوع
|
|
- براى نمايش موقعيت موضوع نسبت به موضوعهاى ديگر
|
|
برش مانند ساير پرداختهاى توليدى بايد داراى هدف باشد. يک برش بدون انگيزه، تداوم تصويرى را دچار وقفه مىکند و ممکن است بين نماها روابطى کاذب پديد آورد. اگر چه برخى معتقد هستند برش بين تصاوير مشابه عملى است که چشم انسان به هنگام تغيير موضع و ديدگاه انجام مىدهد، اما بايد متذکر شد که اين دو عمل شباهتى بههم ندارند. زيرا چشم انسان با آگاهى کامل از محيط اطراف خود حرکت کرده و همواره بهدرستى جهتيابى مىکند. در صورتى که بر صفحهٔ تلويزيون ما فقط از آنچه دوربينها به ما نشان مىدهند مطلع هستيم و بايد با اطلاع قبلى يا حدس و گمان فواصل ناديدهٔ محيط را از ذهن خود بازسازى کنيم.
|
|
برش، توجه را از مکانى به مکان ديگر منتقل مىکند، بنابر اين بيننده مجبور است به طور مداوم هر نماى جديد را درک و تفسير کند. بدينجهت در برشهاى سريع، تعقيق ذهنى تصاوير توسط بيننده مشکل خواهد بود.
|
|
آنجا که نماهاى کاملاً نامشابه به يکديگر برش مىشوند، بيننده در درک تداوم و رابطهٔ دو نما دچار اشکال خواهد شد. به چند طريق مىتوان رابطهاى آنى بين نماها برقرار کرد:
|
|
گفتار - معرفى يا اشاره به نماى بعدى
|
|
رويداد - برقرار ساختن رابطهٔ علت - معلول
|
|
موضع مشابه (شخص) در هر دو نما
|
|
تداوم صوتى
|
|
معمولاً اشکالاتى که بهدليل تغيير سريع ديدگاهها در سير تداومى برنامه بهوجود مىآيد ناشى از عدم ارتباط اين ديدگاهها و ناتوانى آنها در حصول بههدفى است که از قبل تعيين شده است. اين تغييرات براى بيننده ناخواسته و غيرمنتظره است. بهطور کلى تغيير بدون انگيزهٔ ديدگاهها بهندرت رضايتبخش است.
|
|
عموماً توصيه مىشود نماهائى که اندازههاى آنها کاملاً متفاوت هستند يا زواياى کاملاً مختلفى دارند (مثلاً نماى دور و نماى بسيار نزديک) به يکديگر برش نشوند. همچنين برش نماهاى زاويه باز به يکديگر نتيجهٔ جالبى ندارد مگر اينکه توجه بيننده به نقطهٔ همسانى در دو نما معطوف باشد.
|
|
|
|
|
|
تواتر برش نماهاى مختلف در وهلهٔ اول به تطبيق نماها، تداوم و وجود انگيزه و هدف براى انتقال تصاوير بستگى دارد. برشها را مىتوان در موارد عادى بهنحو قابل قبولى بهکار گرفت؛ يا از آن براى ايجاد شوک و تعجب در بيننده و تأکيد و تشديد رويداد استفاده کرد. چنانچه مورد دوم در نظر باشد بايد نهايت دقت بهعمل آيد که اين شوک تصويرى منجر به اغتشاش ذهنى بيننده نشود. زمانى که صحنه حاوى رويداد سريعى است سرعت برش تصاوير مىتواند زياد باشد؛ در حالىکه در صحنههاى آرام، برش سريع تصاوير حالت تهاجمى پيدا مىکند و جالب نخواهد بود مگر اينکه صحنه با نوعى موسيقى همراه باشد که اين سرعت برش را ايجاب مىکند.
|
|
اگر چه بسيارى از ميزهاى ترکيب تصاوير داراى امکانات کاملى براى دستيابى به سرعتهاى زياد برش تصاوير هستند اما جلوهٔ چنين عملى از نظر بصرى آزاردهنده است و کاربردى محدود دارد. از طرف ديگر، برش سريع نماهاى يک صحنه به يکديگر به کمبود تصاوير جديد منجر مىشود و کارگردان مجبور خواهد بود از تصاوير مشابه و تکرارى استفاده کند. برش سريع تصاوير در خلال رويداد پيوسته، گروه توليدى را تحت فشار قرار خواهد داد، زيرا بعد از هر برش، تصويربرداران مجبور هستند نماى بعدى خود را سريعاً آماده کنند. در اين صورت، اگر در مورد پرداخت توليدى برنامهٔ محاسبه شده و حرکات دوربين محدود و اجراء بازيگران اطمينان وجود نداشته باشد بدون شک روند تهيهٔ برنامه دچار اشکال خواهد شد. برنامههاى عادى تلويزيونى (نمايش نيمساعته) داراى ۲۰۰ تغيير نما هستند اما اين آمارها مشکلات موجود در تهيهٔ برنامه را بازگو نمىکنند.
|
|
در ضبط تلويزيوني، مانند فيلم، امکان انتخاب هر نوع سرعت برش وجود دارد. هر چه انتقالات لحظهاى (انتقالات تصويريِ اجراء شده روى ميز ترکيب تصاوير) کمتر باشد و نماهاى اضافى براى تدوين بعدى کوتاهتر باشند، تدوين نوار ويدئو دقيقتر خواهد بود اما به زمان بيشترى احتياج خواهد داشت.
|
|
|
در زنجيرهٔ تصاوير متوالى مىتوان ريتمهاى ذاتى مشخصى را دريافت:
|
|
- حرکت موضوع - ريتم حرکت آن
|
|
- تغييرات ترکيببندى - جلوههاى پوياى پسزمينههاى گذرا (رديف درختان يا منظره)
|
|
- حرکات بر هم نما شده - خاموش و روشن شدن منظم چراغهاى خيابان
|
|
اگر دو تصوير را در نظر بگيريد (هر يک ريتمهاى درونى خاص خود را داشته باشند) و آنها را به يکديگر برش کنيد اثرى قياسى پديد مىآيد.
|
|
ريتم برش تصاوير بر اساس طول نماهاى متوالى بهوجود مىآيد. بهطور مثال، طول نما با افزايش تنش کاهش مىيابد، بهعبارت ديگر سرعت برش تصاوير افزايش مىيابد. طولانى يا کوتاه بودن نماها را مىتوان بهعنوان قياس بين دو ضربآهنگ کُند و تند بهکار گرفت. همچنين، مىتوان ريتم برش تصاوير را در جهت تأکيد بر ريتم صدا (و بر عکس) استفاده کرد.
|