|
کمتر دورهاى را توان يافت که در ادب فارسى مانند اين عهد به نوشتن کتاب در تاريخ توجه شده باشد. شمارهٔ اينگونه کتابها بسيار و در ميان کتابهاى تاريخ آنها که جنبهٔ تفصيل داشته باشند زياد است. در حقيقت بايد گفت نهضت تاريخنويسى عهد تيمورى بهويژه آخرهاى آن عهد در ايران حرکت فزايندهٔ خود را در عهد صفوى، چه در ايران و چه در آسياى مرکزى و هند و روم از دست نداد؛ و حتى بايد دانست آنچه در هند، خواه در دربار تيموريان و خواه در دستگاههاى متعدد سلاطين دکن انجام گرفت و به تنهائى قابل سنجش با همهٔ کارهائى است که در قلمرو و پادشاهان فرآورد و دولت عثمانى دولت صفوى انجام شد بلکه از آن حد نيز درگذشت، و اين حکم چنانکه تاکنون چند بار ديدهايد و خوب مىدانيد، منحصر به تاريخ نيست بلکه چند نوع ديگر از انواع ادبى فارسى را به نظم و نثر نيز شامل مىشود.
|
|
تقريباً همهٔ مؤلفان تواريخ عمومى اين کار مورخان عهد تيمورى بهويژه امير خواند محمد صاحب روضةالصفا و غياثالدين خواند مير مؤلف حبيبالسير را سرمشق خود قرار مىدادند و بعضى حتى از اين هم فراتر رفته سبک نويسندگى خواند مير را، گاه با موفقيت، و غالباً با نقصها و نارسائىها، دنبال مىنمودند. پارهاى از مؤلفان در هند از شيوهٔ ابوالفضل علامى، چه در تأليف و چه در نگارش فاضلانهاش، پيروى نمودند.
|
|
در اين ميان طبعاً مؤلفان تواريخ سلسلههاى معين و محلى و دينى هم سبکها و شيوههائى داشتند که با زمان تعلم و تأليفشان سازگار بود مثل حسن بيک روملو صاحب احسن التواريخ و اسکندربيک منشى که سبک بينابين را مىپسنديدند و ميرزا مهدى منشى که بيشتر به انشاء مزين و منصوع توجه داشت و برخى ديگر که به نثر مرسل و سبکهاى ساده متمايل بودند چنانکه هنگام شرح ويژگىهاى هر يک از اين دسته کتابها خواهيم ديد.
|
|
تاريخهاى فارسى را که در اين عهد تأليف شده بر حسب موضوع مىتوان بدينگونه تقسيم کرد:
|
|
۱. توارخى عمومى عالم.
|
۲. ايران پيش از اسلام، اسلام و ايران تا عهد صفوى.
|
۳. تاريخهاى ويژهٔ صفويان، افغانان و نادرشاه.
|
۴. تواريخ سلاطين هند.
|
۵. تاريخهاى محلى.
|
۶. تاريخهاى دينى.
|
|
|
- تاريخهاى عمومى اين عهد در حقيقت دنبالههائى است از تأليفات گرانبهاء ميرخواند و خواندمير.
اين مؤلف بزرگ ثانوى قسمتى از دوران صفوى را درک کرد و مدتى در هرات در ظلّ حمايت واليان دولت صفوى بهسر برد و در سال ۹۳۴ هجرى به قصد هند سفر کرد و به سال ۹۴۲ بدرود حيات گفت.
|
|
- اندکى بعد از خواندمير تاريخ همايونى و معروف به تاريخ ابراهيمى را داريم از آغاز خلقت تا سال ۹۵۶هـ که اسم مؤلف آن به اختلاف ابراهيم و محمد ذکر شده است.
اين کتاب در کمال اختصار تأليف شده است، چنانکه شرح هر سلسلهاى از چند صحيفهٔ معدود در نمىگذرد و در آنها به ذکر واقعهها و حادثههاى مهم اکتفا شده است.
|
|
- در همين روزگار کتابى ديگر در فرآرود تأليف شده است بهنام تاريخابوالخيرخانى، در تاريخ عمومى از خلقت تا سدهٔ دهم هجرى، تأليف مسعودى بن عثمان کوهستانى.
کتاب بهنام بنيانگذار سلسلهٔ شاهان اوزبک ابوالخيرخان نامگذارى شده و طبعاً نظر اصلى در تأليف آن بيان تاريخ سلاطين اوزبک بوده است.
و نثرش مزين و آميخته با نظم است.
|
|
- ديگر نگارستان است تأليف قاصى احمد غفارى (م ۹۷۵هـ) که مجموعهاى است از داستانها و روايتها و منقولات جالب که از کتابهاى تاريخ فراهم آمده، و کتاب مشهور ديگر 'نسخ جهانآرا' است که تاريخى است عمومى و مشروح و بسيار قابل توجه از خلقت تا سال ۹۷۲.
|
|
- تاريخ ايلچى نظام شاهى تاريخى است عمومى از ابتداى آفرينش تا سال ۹۷۰ هجرى تأليف خورشاه بن قبادالحسينى (م ۹۷۲هـ).
|
|
- مرآتالادوار و مرقاتالاخبار تاريخ عمومى از خلقت آدم است تا سال ۹۷۴هـ تأليف محمد مصلحالدين لارى انصارى که به سال ۹۷۹ در شهر آمد درگذشت.
|
|
- تاريخ الفى نوعى خاص از اين کتابها است در تاريخ عمومى مشرق از نخستين سال بعد از رحلت پيغامبر تا سال هزار هـ.
تأليف آن به سال ۹۹۳ به امر جلالالدين اکبر پادشاه آغاز شد و به سال ۱۰۰۰ (=الف) آخرين بازبينى آن انجام گرفت و به همين سبب به 'الفى' معروف شد.
مقدمهٔ کتاب به قلم ابوالفضل علامى است و مؤلفان آن نقيب خان، ملاعبدالقادر بداؤنى، ملااحمد بن نصرالله تتوى و ميرزا قومالدين جعفر بيگ مخاطب به آصف خان بودند.
تاريخ الفى کتابى است جامع که بسيار خوب فراهم آمده و نثرى خوش دارد با عبارات يکدست و خيلى متمايل به نثر مورخان پيشين.
|
|
- احسنالتواريخ تاريخى است عمومى، به غير از احسنالتواريخ روملو، از آغاز تا به سال ۱۰۲۱هـ، تأليف حسن بن محمد الخاکى.
چنانکه روضةالطاهرين تأليف محمد طاهربن عمادالدين سبزوارى نيز تاريخ عمومى است از آغاز خلقت تا سال ۱۰۱۴ هـ.
|
|
- زبدةالتواريخ تاريخ مفصل مشروح است که در تأليف آن از منابع مختلفى استفاده و اقتباس شده است.
مؤلف اين کتاب حيدربن على حسينى رازى کار خود را به سال ۱۰۲۰ آغاز کرد.
|
|
- معدن اخبار احمدى تاريخ عمومى است از احمدبن بهبل بن جمال کمگو مشهور به کنبو.
|
|
- از کتابهاى ديگر در تاريخ عمومى کتاب تاريخ قبچاقخانى اثر قبچاقخان و کتاب منتخبالتواريخ تأليف محمديوسف بن شيخ رحمةالله و کتاب افصحالاخبار تأليف محمد باقر بن عنايةالله تبريزى متخلص به افصح است.
|
|
- کتاب تحفةالاخيار تاريخ عمومى ديگرى است که به دستور ميرزامحمد بن ميرزا بديع مشهدى صورت گرفت.
|
|
- مرآت العالم تأليف محمد بختاورخان تاريخ عمومى مشروحى است از اواخر اين عهد؛ و همچنين است کتاب برهان الفتوح تأليف محمدعلى حسينى نيشابورى که تاريخ عمومى کاملى است.
|
|
- تاريخ مفضلى تأليف سيدمفضل خان تاريخى است در هفت مقاله از آغاز تا پادشاهى فرخ سير (۱۱۲۴-۱۱۳۱هـ).
|
|
- تاريخ محمدشاهى که معمولاً نادرالزمانى هم خوانده مىشود.
|
|
- يک تاريخ عمومى است که با توجه به تاريخ هند نوشته شده و مؤلف هندى اين کتاب، خوشحال چَند، کار خود را به سال ۱۱۵۴ تمام کرد.
|
|
- مقارن تأليف کتاب ياد شده در هند، کتابى هم در تاريخ عمومى ايران تأليف شد بهنام زبدةالتواريخ که مؤلف آن محمدحسن (يا: محمدمحسن) بن محمدکريم، مستوفى نادرشاه افشار بود.
|
|
|
تواريخ ايران و اسلام تا عهد صفوى
|
|
تاريخهاى عمومى که در ايران عهد صفوى تأليف شده همه مانند زبدةالتواريخ به قصد گزارش احوال ايران از کيومرث تا پادشاهان معاصر مؤلف هستند. مثلاً لبالتواريخ از اميريحيىبن عبداللطيف (م ۹۶۲) اگر چه تاريخ عمومى عالم است ولى بيشتر به ذکر تاريخ ايران تا عهد شاه طهماسب صفوى اختصاص دارد.
|
|
چندين سال بعد حاجى محمد قليخان قاجار گنجهاى کتاب 'لبّلباب' را در تاريخ اسلام و ايران در بيست و سه فصل به سال ۱۰۹۷هـ تأليف کرد.
|
|
کتاب خلدبرين که ميرزا محمد يوسف برادر ميرزا طاهر وحيد قزوينى به سال ۱۰۷۸ تأليف کرده کتابى مشروح در تاريخ عمومى است که ارزش ادبى نيز دارد.
|
|
تاريخهاى عمومى که اختصاصاً دربارهٔ ايران نوشته شده باشد از اين عهد باقى است و از آن جمله است:
|
|
جامع مفيدى از محمد مفيد مستوفى يزدى که تاريخى بسيار قيمتى دربارهٔ يزدى است. تاريخ سلطانى از سيدحسن بن مرتضى که به سال ۱۱۱۵ براى شاه سلطان حسين در سه فصل نگاشته است. خلاصةالتواريخ پادشاهان عجم، که غير از خلاصةالتواريخ قاضى ميراحمد ابراهيمى قمى است، کتابى است در تاريخ ايران از پيشداديان تا صفويان. تاريخ ديگرى دربارهٔ ايران داريم از محمدمعين اردوبادى معروف به معينا که در ۱۰۷۵ تأليف گرديده و چون رقمها به سياق نوشته شده به تاريخ سياقى هم مشهور است.
|