|
|
|
|
|
|
|
عشاير ترکزبان در سراسر ايران پراکنده هستند. استقرار ايلات ترک در مناطق گوناگون ايران در دوران سلجوقيان، مغولان، تيموريان و صفويه شدت يافته است.
|
|
عشاير ايلسون (شاهسون) از جمله ايلات مهم ترک زبان ايران بهشمار مىروند سرزمين کنونى اين ايل منطقه کوهستانى اهر، مشکينشهر و 'دشت مغان' کنارههاى رود ارس و پارهاى ديگر از مناطق آذربايجان شرقى است در اين سرزمينها شاهسونها بهگونهٔ کوچنشينى و نيمه کوچنشينى و يکجانشينى بهسر مىبرند. برخى از شاهسونها بهنام شاهسونهاى بغدادى و اينانلو، در اطراف ساوه، قم، قزوين و ورامين استقرار يافتهاند. مورخان درباره چگونگى پيدايش اين اين نظرات مختلفى را ارائه کردهاند. برخى مىگويند: شاهعباس اول پس از تسلط بر قبايل ترک عدهاى از قبايل مختلف را دعوت کرد که در گروه جديدى شرکت کنند و نام قزلباش را به آنها داد که به شاهسون ناميده شدند. در دوران حکومت صفويه بهدست اين گروه کارهاى مهمى از آنجمله نگهدارى و حفظ فرمانروايان بر مىآيد و روزگارى نيز عده آنها به صدهزار خانوار بالغ مىشد. ولى بهتدريج از تعداد آنها کاسته شد.
|
|
هنرى فيلد مىنويسد 'قبيله شاهسون قبيلهٔ نسبتاً جديدى است که در ربع قرن هفتم توسط شاهعباس اول تشکيل گرديده تا از قدرت سى و دو قبيله قزلباش که رؤساى آنان در سال ۱۵۰۰ ميلادى مقاومت مهم کشورى و نظامى را در اختيار داشته کاسته شود.
|
|
يکى از پژوهندگان آگاه تاريخ صفوى مىنويسد: چيزى که طايفههاى گوناگون قزلباش را در زمان شاه اسماعيل صفويه به يکديگر پيوسته و بهصورت نيروى واحدى درآورده بود شاهسونى يا دوستدارى شاه و فدارکارى و جانبازى در راه مقاصد مقدس آن مرشد کامل يعنى جهاد با کفار و ترويج مذهب شيعه اثنىعشرى ... بود.
|
|
گروهى از شاهسونها بهصورت کوچنشينى و برخى نيمه کوچنشينى و گروهى نيز در شهر و روستا بهصورت يکجانشينى زندگى مىکنند.
|
|
عشاير اطراف اردبيل نيمه کوچنشينى دارند هر ساله در اواسط ارديبهشت از قشلاق يعنى روستاهاي: 'شوره دره' ، 'مجدلو' (مسجدلو)، 'قزقلعه سي' ، آنقوت لار' کوههاى اطراف باغ رو مىکوچند. شاهسونهاى دشت مغان از ۳۰ طايفه تشکيل مىشوند و زندگى ييلاق - قشلاقى دارند قشلاق آنها دشت مغان و ييلاق آنها نزديکى اهر و کوههاى سبلان است. برخى از شاهسونهاى دشت مغان تابستانها را در خانههاى پايدار (خشت و گلي) و پارهاى در خانهاى ناپايدار (چادر يا آلاچيق) بهسر مىبرند. برخى ديگر از شاهسونهاى مغان به دامنههاى کوه قراداغ کوچ مىکنند، گروهى از آنها در فارس زندگى مىکنند، امروز روستاى 'محمدآباد' شهرستان اصطهبانات يکى از مراکز مهم ساهسوننشين فارس است.
|
|
|
ترکمنها از جمله ترکان آسياى مرکزى بودند که پس از حملهٔ مغول ويژگىهاى نژادى خود را حفظ کردهاند. ترکمنها در سرزمينهاى مختلف (ايران، خوارزم و بخارا و در قرن ۱۸ در افغانستان) مىزيستند. اکنون ترکمنهاى ايران عمدتاً يکجانشين هستند و در شهرستانهاى گنبد و گرگان و بجنورد و تا قوچان استقرار دارند.
|
|
ترکمنها عمدتاً از سه طايفه بزرگ گوکلان (Guklan)، يموت (Yamut) و تکه (Takkeh) تشکيل مىشوند. سرزمين گوکلانها در سمت مشرق دشت و در دامنه کوهستانى تا بجنورد ادامه دارد. گوکلانها قبل از ديگر گروههاى ترکمن يکجانشين شدهاند و معيشت آنان مبتنى بر زراعت است.
|
|
يموتها در بخش شمالى گنبد کاووس، در حاشيه رود اترک استقرار دارند و زندگى آنها براساس دامدارى قرار دارد. ترکمنهاى دامدار زندگى نيمه کوچنشينى دارند واحدهاى مسکونى آنها از الاچيق يا چادر يا بگويش محلى 'اُمي' (oy) تشکيل مىشود.
|
|
اُمى (oy) کوچکترين واحد اجتماعى ترکمنها است که يک خانواده را در بر مىگيرد. از اجتماع چنداوي، اوبه (Obbeh) تشکيل مىشود که واحدهاى اجتماعى - سياسى است. در روستاهاى ترکمننشين خانوادههاى هر تيره کنار هم با کمى فاصله از واحدهاى مسکونى تيرهها ديگر ساکن هستند. طائفه 'تکه' که بيشتر اعضاى آن از طريق کشت و زرع امرارمعاش مىکنند از دو طايفه مذکور کوچکتر هستند و در نواحى مرکزى ترکمن صحرا بين محل استقرار 'گوکلان' و 'يموت' سکونت دارند. گروهى از ترکمنهاى تکه در 'ترکمنستان شوروى و عدهاى نيز در (جرگلان) بجنوردى زندگى مىکنند.
|
|
گوگلانها به دو شعبه بزرگ 'تاي' و 'دودورقه' تقسيم مىشوند. 'يموتها' نيز بهدو شعبه ، 'آقآتاباي' شامل: آق و آتاباى و 'شريف' و 'جعفرباي' شامل: 'يارعلي' و 'نورعلي' تقسيم مىشوند.
|
|
|
ايل قشقائى يکى از ايلات مهم ترک زبان ايران است. مرکز اصلى اين ايل فارس است. قشقائىها در دورههاى مختلف بهتدريج به اين سرزمين کوچيده و در آن ساکن شدهاند.
|
|
پارهاى از مورخان مسکن اصلى ايل قشقائى را آذربايجان و تبريز مىدانند ترانههاى فولکوريک قشقائىها هم اين نظر را تأئيد مىکند.
|
|
تيرههاى مختلف ايل قشقائي، يکباره، وارد سرزمين فارس نشدهاند بلکه رستههاى مختلف آن بهتدريج مهاجرت کردهاند و بههم پيوسته و نيرومند شدهاند. سابقاً تعداد طايفههاى ايل قشقائى متنوع و زياد بود. پىيرلينگ که در سال ۱۹۷۴(۱۳۵۳) کتاب ' کوچنشينان قشقائى فارس را نوشته است، ايل قشقائى را مشتمل بر ۹ طايفه: 'عمله' ، 'درهشوري' 'فارسىمدان' ، کشکولى بزرگ 'شش بلوکي' 'کشکولى کوچک' 'صفىخاني' 'قرهچاهي' (قراچهاى يا قرهچلو) و نمدى ذکر کرده است. يکى از محققان ايرانى هم در تحقيقات خود که بهسال ۱۳۴۷ به انجام رسيده است، ايل قشقائى را شامل ۹ طايفه دانسته است. اما بهجاى طايفهٔ نمدى رحيمى را آورده است.
|
|
بىشبهه در طى اين مدت طايفهها و تيرههاى ايل قشقائى دستخوش تغييرات و دگرگونىهاى زيادى قرار گرفته و وضعيت گذشته خود را از دست دادهاند.
|
|
اکنون ايل قشقائى از شش طايفهٔ دره شورى 'کشکولى بزرگ، کشکولى کوچک فارسى مدان عمله و شش بلوکى تشکيل گرديده که طائفهها و تيرههاى متعددى را در خود جاى داده است بهنظر مىرسد که در طى سالهاى اخير طائفههاى نمدي، رحيمى صفىخان و قراچهاى جزءِ طايفههاى ديگر درآمدهاند.
|
|
قلمرو گرمسيرى (قشلاق) قشقائىها از قلمرو سردسيرى (ييلاق) آن وسعت بيشترى دارد. منطقه گرمسيرى حد جنوبى فارس در امتداد ساحل خليج فارس گسترده است - سرحد شرقى آن در شهرستان لار و جهرم قرار دارد. حد جنوبى اين منطقه را جلگه ساحلى تشکيل مىدهد. در مغرب خط مرزى منطقه قشقائى در حوالى بهبهان قرار دارد که در اين قسمت با مناطق گرمسيرى طوايف کهگيلويه يکى مىشود. خط شمالى از حدود شمال غرب لار آغاز مىگردد و پس از گذشتن از حوالى جهرم و فيروزآباد به کازرون و از آنجا به سرحد غربى در نزديک بهبهان ختم مىگردد. قلمرو سردسيرى بيشتر در شمال استان و از لحاظ وسعت کمتر از قلمرو گرمسيرى و در حدود نصف آن است. قلمرو سردسيرى شامل سه منطقه اصلي: سرحدات، حوالى اردکان و کمهر، چهار دانگه و 'شش ناحيه' است. ييلاقات چهار دانگه و شش ناحيه از مناطق مسکونى قديمى قشقائىها است و ييلاقات اطراف اردکان فارس 'وکمهر' و 'کاکان' جديدتر است.
|
|
هر کدام از طايفههاى ايل قشقائى از چند تيره و هر تيره از چند 'بُنکو' و هر بنکو از چند خانواده تشکيل مىشود. 'بُنکو' ها واحدهاى اجتماعى عشايرى هستندکه عينيت دارند. 'بنکو' ها در جايگاههاى مشخصى در طول منطقه ديده مىشوند و از تعدادى چار مجاور هم تشکيل مىگردند. تيرها از ترکيب چند بنکو پديد مىآيند. طايفههاى مختلف ايل قشقائى که از حدود ۲۰۰ تيره تشکيل گرديدهاند، وضع ثابتى ندارند بلکه همواره در حال تغيير و دگرگونى هستد.
|
|
طايفههاى ايل قشقائى عبارتند از:طايفه درٌه شورى که پس از ورود فارس در اين ناحيه سکونت کردهاند، و مردم آن به داشتن و پرورش اسب معروفيت دارند.
|
|
طايفه فارسىمدان که از قديمىترين طايفههاى ايل قشقائى است که قبل از ديگر طوايف ترک زبان به فارس آمدهاند و چون فارسى نمىدانستند، واژه 'فارسى مدان' به آنان اطلاق گرديده است.
|
|
طايفهٔ کشکولى که در گذشته از سه تيره تشکيل مىشد که بههمراه ساير تيرههاى قشقائى ييلاق - قشلاق مىکردند. ييلاق آنها قسمتى از شمال سميرم و 'ديزجان' بوده است زمستان را به مناطق جنوبى فيروزآباد کوچ مىکردند، بعدها قشلاق آنها به ماهور ميلانى تغيير کرد.
|
|
طايفه کشکولى کوچک که قبلاً تيرهاى بود بهنام اخپلو که بعدها تيرههاى ديگر از جمله تيره کرمان به او اضافه مىگردد و گسترش پيدا مىکند و ابتدا بهنام کشکولى کرمانى و بعد تحت عنوان کشکولى کوچک ناميده مىشود.
|
|
طايفه شش بلوکىها که اغلب از تيرههاى بسيار قديمى و از همان ترکان عراقى يعنى مهاجران اوليه هستند. اين طايفه از پرجمعيتترين طوايف قشقائى است که در پرورش و نگهدارى دام مهارت فراوان دارند.
|
|
طايفه عمله که جزءِ نيروى محافظ خان و عوامل اجرائى و ادارى او بهشمار مىرود و مستقيماً تحت نظر خان اداره مىشود.
|
|
از طايفههاى مختلف ايل قشقائى حدود ۴۰ درصد همچنان بهطور کوچنشينى و نيمه کوچنشينى زندگى مىکنند و بقيه اسکان يافتهاند.
|
|
|
در منطقه فارس علاوه بر ايل بزرگ قشقائى ايلات ديگرى هستند که بهنام خمسه معروف هستند اين ايلات بهوسيلهٔ حکومت قاجار براى مقابله به ايل قشقائى تأسيس شده است که عبارتند از: ايلهاى ترک زبان 'اينانلو' ، 'بهارلو' ، 'ونفر' ايل عرب زبان 'عرب' و ايل 'باصري' که به زبان فارسى سخن مىگويند.
|