شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مدارم یک زمان از کار فارغ


مدارم یک زمان از کار فارغ    که گردد آدمی غمخوار فارغ
چو فارغ شد غم او را سخره گیرد    مبادا هیچ کس ای یار فارغ
قلندر گر چه فارغ می‌نماید    ولیکن نیست در اسرار فارغ
ز اول می‌کشد او خار بسیار    همه گل گشت و گشت از خار فارغ
چو موری دانه‌ها انبار می‌کرد    سلیمان شد شد از انبار فارغ
چو دریاییست او پرکار و بی‌کار    از او گیرند و او ز ایثار فارغ
قلندر هست در کشتی نشسته    روان در را و از رفتار فارغ
در این حیرت بسی بینی در این راه    ز کشتی و ز دریابار فارغ
به یاد بحر مست از وهم کشتی    نشسته احمقی بسیار فارغ


همچنین مشاهده کنید