دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
حروف پهلوی
خط پهلوى داراى ۲۵ حرف باصدا و بىصدا است (ا، ب، گ، ج، د، ه، و، ز، ي، ک، ل، م، ن، س، ف، پ، چ، ژ، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، غ) ولى براى حروف (ح، ط، ع، ص، ق) که در الفباى آرامى هست نيز حروفى دارد يعنى (ە) گاهى صداى (ح) مىدهد و (ت) گاهى صداى (ط) و الف گاهى واو صداى عين، و چ صداى (ص) و کاف و ميم صداى (ق) را دارا مىشده و اگر چه براى 'ث' و ذال هم حروف خاصى ندارد، اما حروف 'ت' گاهى بهجاى 'ث' و گاهى بهجاى ذال مىنشسته است و حرف 'پ' که صداى چ و ف و ژ نيز مىداده، گاهى صداى واو داشته و ظاهراً واو مذکور واوى بوده است بين پ و واو و ف، که آن را بعدها 'فاء عجمي' نام نهادند مانند حروف دوم کلمهٔ 'اوام ـ افام' و 'دوير ـ دپير' و حرف آخر 'آپ، آو' و واو 'گوي' و گفت و غيره. | |
خط پهلوى و لهجهٔ پهلوى به دو دسته تقسيم شده است، يکى خط و لهجهٔ اشکانى که آن را پهلوى شمالى مىنامند و سابق پهلوى کلدانى مىگفتند ـ ديگر خط و لهجهٔ ساسانى که آن را پهلوى جنوبى و جنوبى غربى مىنامند. سواى اين دو قسم خط که با حروف مقطع نوشته مىشده و گويا مختص کتيبهها بوده است، خط ديگرى هم داشتهاند که از براى تحريرات معمولى بهکار برده مىشد و اين خط با حروف متصل نوشته شده و از حيث شکل با خط ديگر تفاوت داشته است؛ و ما صورت خطوط قديم عبرى و فنيقى و آرامى و خطوط پهلوى اشکانى و ساسانى را در جدول ذيل قرار داديم، و نام حروف را به آرامى با معانى آنها به ترتيب قيد کرديم. و چون جدول قدرى قديمى است الفباى کتيبهٔ اشکانى و ساسانى را در يک ستون گذارده و خط تحريرى را هم عليحده نشان خواهيم داد. | |
چنانکه در جدول ديدم، الفباى پهلوى از الفباى آرامى گرفته شده و الفباى مزبور به ترتيب 'اَبْجَدْهَوَّزْ' مرتب بوده است (۱) و خط تحريرى پهلوى که آن را خط 'هزاوارش' نيز مىنامند به قرار ذيل است: | |
(۱) . در باب ابجد هؤّز حکايت عجيب و غريب در ميان عرب شايع بوده است و آنان را يعنى ابجد و هوّز و کلمن و الخ را مردمى از ملوک مىشمردند و اشعارى دربارهٔ آنان جعل کرده بودند که حمزةبن حسن در التنيه ذکر کرده و آن را تخطئه نموده است. بارى ابجد هوز حروف هجاى کنعانيان و عبريان و آراميان بود و عربان نيز تا ديرى به همان و تيره هجاى خود را ترتيب مىدادند و بعدها که اصلاحاتى در نقطهگذارى و اعراب بهعمل آمد طرز ترتيب الفا را نيز بهوفق صورت حروف تغيير دادند و حروفى که به يکدگير شباهت داشتند رديف کردند که حفظ آنها آسانتر باشد. | |
به موجب نقل ابنالنديم، در ايران جند قسم خط معمول بوده است. وى از قول ابنالمقفع ـ ايرانيان هفت نوع خط داشتهاند: | |
۱. خط دينى بود که آن را 'دين دفيريه' گويند و اوستا را بدان نويسند. | |
۲. ويش دبيريه، و آن سيصد و شسصت و پنج حرف است که کتب فراست (قيافهشناسي) و زَجْر (تفأل و تطيّر ـ مُرواومُرغوا) و خريرِ آب و طنين گوش و اشارات چشم و ايماء و اشاره و چشمک و آنچه بدين ماند بدان خط مىنويسند.(۲) | |
(۲) . ابنالمقفع گويد: اين قلم را احدى نمىداند و از ايرانيان هم امروز کسى به رموز آن خط واقف نيست و من از أماد موبد پرسيدم؟ گفت آرى اين خط مانند ترجمههائى است که در عربى موسوم است (؟) الفهرست ص: ۲۰ طبع قاهره. | |
۳. خط ديگرى که آن را 'کستج ـ ظ: گستک' گويند و آن بيست و هشت حرف است که بدان عهود و مواثيق و اقطاعات مىنوشتند و نقش مُهرهاى شاهنشاهان پارس و طراز جامه فرش و سکهٔ دينار و درهم بدين خط بود. (۳) | |
(۲) . از اين که خط مهرها و سکهها را مخصوص به خط گستک دانسته معلوم مىشود که مراد خط پهلوى کتيبهٔ ساسانى است که صورت آن در جدول آمد ولى از کلمهٔ گستج بهنظر مىرسد که اين کلمه معرب گستک باشد که ما امروز گشتک و يا گشته گوئيم يعنى خط تغيير يافته و گشته و اگر اين وجه تسميه درست باشد بايستى خط تحريرى ساسانى مراد باشد و اتفاقاً نقوش سکهها و مهرهائى که در اواخر ساسانى بهدست ما است نيز اين معنى را تأييد مىکند چه اين نقوش غالباً به خط تحريرى يا نزديک بدان است و تنها سکههاى اوايل ساسانى با خط مقطع است. | |
۴. خط ديگر که آن را 'نيم کستج ـ نيم گستگظ' مىگفتند، و آن نيز بيست و هشت حرف است که نامههاى پزشکى 'طب' و فلسفه را بدان مىنوشتند. | |
۵. خط ديگرى موسوم به 'شاه دبيريه' بود که پادشاهان عجم ميان خويش بدان سخن مىگفتند (کذا؟) دور از مردم عامه، و ساير طبقات کشور را هم از آموختن آن نهى مىکردند زيرا پرهيز داشتند که ديگرى جز پادشاهان و ملوک بدان واقف شده از آن راه بر اسرار آنها وقوف يابد، و ما آن خط را نديدهايم. | |
۶. کتاب رسائل و نامهها ـ خطى بود که همهٔ طبقات مىنوشتند جز پادشاهان، و نام آن 'نامهدبيريه' و 'هام دبيريه ـ ظاهراً 'هماکدبيريه' يعنى خط همگانى و عمومي.' بود و همانطور که بر زبان مىگذشت نوشته مىشد و نقطه نداشت (۴) و بعضى از کتابتهاى رسائل به لغت سُريانى قديم، يعنى لغات مردم بابل، نوشته شده به فارسى خوانده مىشد (مراد هزوارش است) و عدد حروف آن سى و سه حرف بود. | |
(۴) . عجب اين است که تمام خطوط پهلوى بىنقطه بوده است و ممکن است در اصل عبارت ابنمقفع جملهٔ (وليس فيها نقط) تحريف شدهٔ (و فيها نقط) باشد. چه در خطوط تحريرى پهلوى گاهى نقطه ديده شده است. (الفهرست ص: ۲۱) |
همچنین مشاهده کنید