رایض من چون ادب آغاز کرد |
|
از گره نه فلکم باز کرد |
گرچه گره در گرهش بود جای |
|
برنگرفت از سر این رشته پای |
تا سر این رشته به جائی رسید |
|
کان گره از رشته بخواهد برید |
خواجه معالقصه که در بند ماست |
|
گرچه خدا نیست خداوند ماست |
شحنه راه دو جهان منست |
|
گرنه چرا در غم جان منست |
گرچه بسی ساز ندارد ز من |
|
شفقت خود باز ندارد ز من |
گشت چو من بی ادبی را غلام |
|
آن ادبآموز مرا کرد رام |
از چو منی سر به هزیمت نبرد |
|
صحبت خاکی به غنیمت شمرد |
روزی از این مصر زلیخا پناه |
|
یوسفیی کرد و برون شد ز چاه |
چشم شب از خواب چو بردوختند |
|
چشم چراغ سحر افروختند |
صبح چراغی سحر افروز شد |
|
کحلی شب قرمزی روز شد |
خواجه گریبان چراغی گرفت |
|
دست من و دامن باغی گرفت |
دامنم از خار غم آسوده کرد |
|
تا به گریبان به گل آموده کرد |
من چو لب لاله شده خنده ناک |
|
جامه به صد جای چو گل کرده چاک |
لاله دل خویش به جانم سپرد |
|
گل کمر خود به میانم سپرد |
گه چو می آلوده به خون آمدم |
|
گه چو گل از پرده برون آمدم |
گل به گل و شاخ به شاخ از شتاب |
|
میشدم ایدون که شود نشو آب |
تا علم عشق به جائی رسید |
|
کز طرفی بوی وفائی رسید |
نکته بادی بزبان فصیح |
|
زنده دلم کرد چو باد مسیح |
زیر زمین ریخت عماریم را |
|
تک به صبا داد سواریم را |
گفت فرود آی و ز خود دم مزن |
|
ورنه فرود آرمت از خویشتن |
منکه بر آن آب چو کشتی شدم |
|
ساکن از آن باد بهشتی شدم |
آب روان بود فرود آمدم |
|
تشنه زبان بر لب رود آمدم |
چشمه افروختهتر ز آفتاب |
|
خضر به خضراش ندیده به خواب |
خوابگهی بود سمنزار او |
|
خواب کنان نرگس بیدار او |
دایره خط سپهرش مقام |
|
غالیه بوی بهشتش غلام |
گل ز گریبان سمن کرده جای |
|
خارکشان دامن گل زیر پای |
آهو و روباه در آن مرغزار |
|
نافه به گل داده و نیفه به خار |
طوطی از آن گل که شکر خنده بود |
|
بر سر سبزیش پر افکنده بود |
تازه گیا طوطی شکر بدست |
|
آهوکان از شکرش شیر مست |
جلوهگر از حجله گلها شمال |
|
گل شکر از شاخ گیاها غزال |
خیری منشور مرکب شده |
|
مروحه عنبر اشهب شده |
سرمه بیننده چو نرگس نماش |
|
سوسن افعی چو زمرد گیاش |
قافله زن یاسمن و گل بهم |
|
قافیه گو قمری و بلبل بهم |
سوسن یکروزه عیسی زبان |
|
داده به صبح از کف موسی نشان |
فاخته فریادکنان صبحگاه |
|
فاختهگون کرده فلک را به آه |
باد نویسنده به دست امید |
|
قصه گل بر ورق مشک بید |
گه بسلام چمن آمد بهار |
|
گه بسپاس آمد گل پیش خار |
ترک سمن خیمه به صحرا زده |
|
ماهچه خیمه به ثریا زده |
لاله به آتشگه راز آمده |
|
چون مغ هندو به نماز آمده |
هندوک لاله و ترک سمن |
|
سهل عرب بود و سهیل یمن |
زورق باغ از علم سرخ و زرد |
|
پنجرهها ساخته از لاجورد |
آب ز نرمی شده قاقم نمای |
|
طرفه بود قاقم سنجاب سای |
شاخ ز نور فلک انگیخته |
|
در قدم سایه درم ریخته |
سایه سخن گو بلب آفتاب |
|
زنده شده ریگ ز تسبیح آب |
نسترن از بوسه سنبل به زخم |
|
از مژه غنچه لب گل به زخم |
ترکش خیری تهی از تیر خار |
|
گاه سپر خواسته گه زینهار |
سحر زده بید، به لرزه تنش |
|
مجمر لاله شده دود افکنش |
خواست پریدن چمن از چابکی |
|
خواست چکیدن سمن از نارکی |
نی به شکر خنده برون آمده |
|
زرده گل نعل به خون آمده |
آنگل خودرای که خودروی بود |
|
از نفس باد سخن گوی بود |
سبزتر از برگ ترنج آسمان |
|
آمده نارنج به دست آن زمان |
چون فلک آنجا علم آراسته |
|
سبزه بکشتیش بدر خواسته |
هر گره از رشته آن سبز خوان |
|
جان زمین بود و دل آسمان |
اختر سرسبز مگر بامداد |
|
گفت زمین را که سرت سبز باد |
یا فلک آنجا گذر آوردهبود |
|
سبزه به بیجاده گرو کردهبود |
چشمه درفشندهتر از چشم حور |
|
تا برد از چشمه خورشید نور |
سبزه بر آن چشمه وضو ساخته |
|
شکر وضو کرده و پرداخته |
مرغ ز گل بوی سلیمان شنید |
|
ناله داودی از آن برکشید |
چنگل دراج به خون تذرو |
|
سلسله آویخته در پای سرو |
محضر منشور نویسان باغ |
|
فتوی بلبل شده بر خون زاغ |
بوم کز آن بوم شده پیکرش |
|
سر دلش گشته قضای سرش |
باد یمانی به سهیل نسیم |
|
ساخته کیمخت زمین را ادیم |
لاله ز تعجیل که بشتافته |
|
از تپش دل خفقان یافته |
سایه شمشاد شمایل پرست |
|
سوی دل لاله فرو برده دست |
ناخن سیمین سمن صبح فام |
|
برده ز شب ناخنه شب تمام |
صبح که شد یوسف زرین رسن |
|
چاهکنان در زنخ یاسمن |
زرد قصب خاک برسم جهود |
|
کاب چو موسی ید بیضا نمود |
خاک به آن آب دوا ساخته |
|
هر چه فرو برده برانداخته |
نور سحر یافته میدان فراخ |
|
سایه روی را به صبا داده شاخ |
سایه گزیده لب خورشید را |
|
شانه زده باد سر بید را |
سایه و نور از علم شاخسار |
|
رقصکنان بر طرف جویبار |
عود شد آن خار که مقصود بود |
|
آتش گل مجمر آن عود بود |
گردن گل منبر بلبل شده |
|
زلف بنفشه کمر گل شده |
مرغ ز داود خوش آوازتر |
|
گل ز نظامی شکر اندازتر |
|