شرح حال در چشم پزشکى نيز مانند شرح حال عمومى شامل شکايت اصلي، بيمارى فعلي، سابقه قبلى (بيمارىهاى سيستميک بهويژه ديابت و هيپرتانسيون، بيمارىهاى چشمي، مصرف داروها و حساسيت داروئي) و سابقه فاميلى (بيمارىهائى نظير استرابيسم، آمبليوپي، گلوکوم، کاتاراکت، جداشدگى شبکيه يا دژنرسانس ماکولا و ديابت) مىباشد.
علائم شايع چشمى:شامل هستند بر ۳ گروه اختلالات ديد، اختلالات ظاهر چشم و اختلالات حسى چشم نظير درد و يا ناراحتى چشم.
کاهش بينائى به دو نوع مرکزى (حدت بينائي) و محيطى تقسيم مىشود. هر اختلالى از پلک (نظير پتوز) تا کورتکس بينائى که در مسير نور يا در مسير عصبى مشکل ايجاد کند، باعث کاهش حدت بينائى مىشود. کاهش ديد محيطى مىتواند کانونى (اسکوتوم) يا گسترده (نظير همىآنوپي) باشد. اختلالات مسير بينائى داخل جمجمهاى بيشتر ميدان بينائى را درگير مىکنند تا حدت بينائى مرکزى (بهجز کورى قشرى و آمبليوئي). موارد گذراى کاهش ديد مرکزى يا محيطى اغلب ناشى از تغيير گردش خون در راه بينائى (شبکيه تا کورتکس) مىباشد (آماروزيس فوگاکس يا ميگرن). تغييرات شبانهروزى بينائى ممکن است به تشخيص کمک کند. مثلاً بينائى فرد نزديک بين در شب بدتر مىشود (بهخاطر گشاد شدن مردمک و متعاقباً غير متمرکز شدن پرتوها)، يا بينائى فرد مبتلا به کاتاراکت کانونى مرکزى در روز بدتر مىشود (بهعلت ميوز که مانع عبور نور از اطراف کدورت عدسى مىشود) و يا تارى ديد فرد مبتلا به آدم قرنيه در طول روز بهتر مىشود (به علت تبخير آب از سطح قرنيه).
انحرافات بينائى
شامل هستند بر:
۱. haloes يا Glare (درخشندگىهاى حلقوى يا دايرهاي): علل آن شامل عيب انکساري، خراش عدسى عينک، ميدرياز زياد، ادم قرنيه يا کاتاراکت مىباشد.
۲. بههم خوردگى بينائى (Visual Distortion): در اين حالت فرد طرحهاى نامنظم نقاط تاريک، خطوط موجى يا زيگزاگ و يا با بزرگنمائى و کوچکنمائى مىبيند. علل آن شامل ميگرن، عدسى قوى عينک يا ضايعات ماکولا و عصب بينائى مىباشد.
۳. جرقهها يا نقاط نورانى (flickering) يا (flashing): در موارد لحظهاي، به نفع کشيدگى شبکيه و در موارد چند ثانيه يا چند دقيقهاي، به نفع ميگرن است.
۴. نقاط کور مواج (floating Spots): علل آن شامل Syneresis زجاجيه (طبيعي) يا وجود رنگدانه، خون يا سلولهاى التهابى در زجاجيه مىباشد.
۵. نوسان ديد (oscillopsia): عبارتست از لرزش ميدان ديد به علت بىثباتى چشم.
۶. دوبينى (ديپلوپي): نوع تک چشمى آن (با بستن چشم مقابل هم دوربينى وجود دارد) از عيوب انکسارى (مانند آستيگماتيسم)، کاتاراکت و بىنظمى قرنيه ناشى مىشود. نوع دو چشمى آن مىتواند comitant (دوبينى در همه جهات ديد) يا incomitant (ظهور يا تشديد دوبينى فقط در يک جهت از نگاه) باشد که معمولاً اولى از استرابيسم کودکى يا دراز مدت و دومى از اختلال عصبى - عضلاتى يا محدوديت مکانيکى کره چشم ناشى مىشود.
اختلاف ظاهر چشم
شامل هستند بر قرمزى چشم اکنژونکتيويت، کراتيک، يووئيت، گلوکوم)، تغيير رنگ، ناخنک، آنيزوکوريا، افتادگى پلک، آدم پلکها، اگزوفتالمى و...
درد و ناراحتى چشم
درد چشم مىتواند دور چشمى (پلک، کيسه اشکي، سينوسها يا شريان گيجگاهي)، خلف چشمى (التهابات اربيت)، چشمى سطحى (آسيب اپىتليوم قرنيه که در اين حالت درد با پلک زدن تشديد و با بىحسى موضعى بهسرعت رفع مىشود)، چشمى عمقى (گلوکوم، التهاب عنبيه، اندوفتالميت و اسکلريت که در اين حالت اغلب کره چشم در لمس حساسيت دارد) يا در هنگام حرکت چشم (التهاب عصب اپتيک يا عضلات چشمي) باشد. فرد ممکن است خستگى ناشى از تطابق يا عضلات خارج چشمى را بهصورت خستگى چشم، احساس فشار و پرى يا سردرد بيان کند. درد ابرو و فوتوفوبى دردناک ناشى از اسپاسم رفلکسى عضله سيليارى و عنبيه (التهاب عنبيه يا قرنيه) به ميزان زيادى با قطرههاى سيکلوپلژيک بهبود مىيابد.
ناراحتى سطحى چشم معمولاً حاصل اختلالات سطحى است. علائم اين تحرکات شامل هستند بر:
۱. خارش: اغلب علامت حساسيت آلرژيک است.
۲. احساس خشکي، سوزش و جسم خارجي، اغلب از خشکى چشم يا هر تحريک قرنيه ناشى مىشود.
۳. اشکريزش: معمولاً موارد ناگهانى آن از تحريک سطح چشم و موارد مزمن آن (epiphora) از اختلال تخليه اشک ناشى مىشود.
۴. ترشحات: اغلب از نظر تشخيصى غير اختصاصى هستند. معمولاً مقادير زياد آن که به چسبيدن صبحگاهى پلکها مىانجامد در کنژونکتيويت ويروسى يا باکتريال و مقادير کم و موکوئيد آن در تحريکات آلرژيک و غيرعفونى وجود دارد. دلمه و موارد خشک شده بر روى مژهها در کنژونکتيويت (حاد) و بلفاريت (مزمن) ديده مىشود.