
صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دانشگاه آرکانزاس آمریکا مدیر برنامه مطالعات خاورمیانه خود، «شیرین سعیدی»، را به جرم دفاع از منافع کشورش از سمتاش برکنار کرد. روزنامه نیویورک پست، گزارش داد که شیرین سعیدی، استادیار ایرانی علوم سیاسی دانشگاه آرکانزاس، از ریاست گروه مطالعات خاورمیانه این دانشگاه برکنار شده است؛ اقدامی که به گفته مسئولان دانشگاه به دلیل «از (حضرت) آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران تمجید و برای حفاظت از او دعا کرده» انجام شده است.
حذف و برکناری استادان دانشگاههای غربی به بهانه ابراز دیدگاههای سیاسی یا عقیدتی، بار دیگر نشان میدهد که آنچه در غرب تحت عنوان «آزادی بیان» و «فضای آکادمیک» تبلیغ میشود، بیشتر یک پوشش نمایشی است تا واقعیت. اتفاقی که نشانگر فریبکاری، ایرانستیزی و استبداد در جهان غرب است. همان جهانی که شعار آزادی بیان، حقوقبشر و حقوق زنان سر میدهد اما پای منافعشان که به میان میآید نابودگر آزادی، حق بیان و حقوق زنان میشوند که این موضوع را در جنایت غزه هم اثبات کردند.
خانم سعیدی، برای بیان مواضع خود تنها از شبکه اجتماعی استفاده کرده بود و نه در یک سخنرانی در محیط دانشگاه. اما حساب او به دلیل «تخطی از قوانین» تعلیق شد. همچنین استفاده از سربرگ دانشگاه برای ارسال نامهای به منظور حمایت از زندانی سیاسی، بهانهای شد برای محدود کردن فعالیتهای علمی و حرفهای او. این رفتار نشان میدهد که فضای آکادمیک در غرب نه تنها مستقل و بیطرف نیست، بلکه کاملاً تحت فشار سیاستهای ایدئولوژیک و خطوط قرمز سیاسی اداره میشود.
اما نکته قابل آن است که غربیها با طرح شعار فریبنده «زن زندگی آزادی» بارها ایران را تحت فشارهای سیاسی گذاشتند، اما به نظر میرسد بانوان وطنپرست، دانشمند و فرهیختهای چون شیرین سعیدی در این شعار نمیگنجند، و تنها زنان بیخرد و مزدوری مانند نرگس محمدی را در بر میگیرد که پیاده نظام غرب در کشورشان هستند و سیاست دشمنان علیه ایران را جلو میبرند.
برای ایران نسخه حقوق بشر میپیچند و برای یک زندانی سیاسی بیانیه صادر میکنند اما در کشور خودشان اگر یک استاد دانشگاه حرفی بزند که به مذاقشون خوش نیاید، برکنارش میکنند، اکانت توییترش را هم میبندند که حتی فرصت دفاع از خودش هم نداشته باشد. آزادی بیان در غرب تا جایی محترم است که هزینهای برای صاحبان قدرت نداشته باشد و گرنه به اسم «نقض مقررات» هر حقوق را زیر پا میگذارند. واقعیت تلخ این است که بسیاری از دانشگاهها و نهادهای غربی، فضای آکادمیک و آزادی بیان را ابزاری برای مشروعیتبخشی به سیاستها و مواضع خود میدانند، نه زمینهای برای بحث آزاد و نقد بیطرفانه. اگرچه شعار «دمکراسی، تنوع دیدگاهها و آزادی اندیشه» بارها تکرار میشود، اما عملکرد عملی آنها نشان میدهد که هر گونه مخالفت با سیاستهای رسمی یا ایدئولوژی غالب میتواند به محرومیت و فشار منجر شود.
اما روی دیگر ماجرا رفتار ضدانقلاب است. پسماندههای منافقین و وطنفروشهای بیمایه که از این اقدام دولت امریکا دفاع و به جای حمایت از هموطن فرهیخته خود با کامنتهای بیربط و تگ کردن مسئولان آمریکایی، او را از لحاظ قانونی تخت فشار قرار دادند. عناصر ضدانقلاب به جای حمایت از هموطن، با دامن زدن به جوسازی و درخواست بررسی بیشتر از مقامات خارجی، در واقع به ابزار فشار بیگانه علیه یک ایرانی تبدیل شدند.
کاربرضدنقلابی نوشته بود «نمی شود هم طرفدار جمهوری اسلامی باشی و هم از مواهب آمریکا استفاده کنی» درحالیکه توئیت شیرین سعیدی تنها حمایت از کشورش در برابر هجوم بیگانه بود. با این منطق ضدانقلاب هر کسی که خارج از کشورش زندگی میکند باید ضد میهن خود باشد اما آیا خیل عظیم مهاجران در آمریکا مخالفت کشورشان هستند و علیه کشورشان فعالیت میکنند؟
هزاران دانشمند، دانشجو و متخصص ایرانی در سراسر جهان وجود دارند که ضمن استفاده از فرصتهای علمی جهانی، پایبندی عمیقی به منافع و استقلال ایران دارند و خدمت به وطن را آرمان خود میدانند.
با این نگاه اپوزیسیون هر کس که در خارج زندگی میکند، ناچار باید علیه میهن خود موضع بگیرد تا «مورد قبول» باشد. این نه تنها غیرمنطقی، بلکه نشاندهنده بیاعتقادی عمیق آنان به پیوندهای عاطفی، فرهنگی و ملی با خاک و هویت خود است که از هر ایرانی خارج از کشور یک مزدور و عامل بیگانه می سازد که در مقابل هویت، اعتقادات و وفاداری ملی قرار می گیرد.
منبع : آخرین خبر

















































