
وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا عمویی| «یک ابرقدرت به گوشهراندهشده که از درون در حال پوسیدن است، خطرناکترین بازیگر در صحنه جهانی است». این تازهترین صحبتهای پروفسور «جان مرشایمر» نظریهپرداز و تحلیلگر برجسته آمریکایی درباره وضعیت این روزهای دولت ترامپ و به طور کلیتر جامعه آمریکاست. وی که در یک گفتوگوی یوتیوبی مشارکت داشت، با اشاره به انتشار بخشهایی از اسناد رسوایی جنسی «جفری اپستین» قاچاقچی کودکان و دونالد ترامپ که حالا چهل و هفتمین رئیسجمهور آمریکاست، اظهار کرد: «ما نظارهگر فروپاشی درونی دولت دارای حاکمیت هستیم؛ فروپاشیای که جای خود را به محفل غارتگر نخبگانی داده که دیگر با قانون مهار نمیشوند، بلکه با اعمال عریان قدرت و نیاز به پنهانسازی فساد و تباهی خود هدایت میشوند. افشاگریهای اخیر درباره پروندههای اپستین و واکنش سراسیمه، عصبی و نزدیک به روانپریشانه دستگاه ترامپ، صرفاً خوراک رسانههای زرد نیست؛ اینها نشانههای رژیمی است که به گوشه رانده شده، بشدت در معرض افشا قرار دارد و خطرناک است. مرشایمر در سخنان خود با اشاره به حجم فساد پرونده اپستین و نقش ترامپ در آن، این موضوع را به معنای فروپاشی قدرت آمریکا ارزیابی کرد و افزود: بیایید با نگاه سرد و بیرحم واقعگرایی به واقعیتها بنگریم. ما اطلاعاتی دریافت کردهایم درباره انبوهی عظیم از اسناد؛ نه چند صفحه، بلکه کوهی دیجیتال از شواهد مربوط به شبکه قاچاق جنسی کودکان جفری اپستین. اعداد و ارقام حیرتانگیز است و فراتر از تصور شهروند معمولی آمریکایی که هر روز سرِ کار میرود، مالیات میدهد و به حاکمیت قانون باور دارد. سخن از دستکم یک میلیون و ۲۰۰ هزار سند اضافی است و این احتمالاً فقط نوک کوه یخ است؛ دادههایی که تنها از یک هارددیسک به دست آمده. بر پایه مشاهده من از چگونگی کشف ادله در پروندههایی با این ابعاد و با توجه به تلاشهای سراسیمه برای سرکوب این اطلاعات، به احتمال زیاد با دهها میلیون سند مواجهیم. اینها شامل فهرست پروازها، رهگیریهای ارتباطی، عکسها و دفاتر حساب دقیق یک عملیات سیستماتیک برای به دام انداختن و به سازش کشاندن قدرتمندترین افراد دنیای غرب است.
استاد مطرح علوم سیاسی ادامه داد: ادعای ترامپ مبنی بر اینکه هرگز سوار هواپیمای اپستین نشده، در حالی که فهرستهای پرواز و ایمیلهای دادستانهای فدرال صراحتاً خلاف آن را میگوید، حملهای مستقیم به خودِ واقعیت است. این تلاشی است برای ساختن یک جهان موازی که در آن واقعیت اهمیت ندارد و تنها وفاداری به رئیس مهم است.
اما چرا این موضوع باید برای شهروند عادی در اوهایو، پنسیلوانیا یا میشیگان اهمیت داشته باشد؟ چرا باید نگران وحشت نخبگان باشید؟ باید اهمیت بدهید، چون همین فساد دلیل فروپاشی اقتصاد شماست. این دلیل آن است که پسران و دخترانتان به جنگهای بیپایان فرستاده میشوند. بگذارید روشن بگویم: عملیات اپستین در ماهیت خود یک عملیات باجگیری بود، احتمالاً با پیوندهایی به سرویسهای اطلاعاتی، اگر یک قدرت خارجی یا یک جناح داخلی کلیدهای این پروندهها را در دست داشته باشد، کلیدهای دفتر بیضی کاخ سفید را هم در دست دارد.
مرشایمر با انتقاد از مداخلات کاخ سفید در امور قضایی اظهار کرد: گروههای قدرت کلیدهای وزارت دادگستری را در اختیار دارند. میتوانند سیاست را دیکته کنند. میتوانند ایالات متحده را به درگیریهایی بکشانند که هیچ منفعت راهبردی ندارد اما این برای حفظ اسرار قدرتمندان ضروری است. وقتی کاخ سفید مستقیماً کانالهای ارتباطی وزارت دادگستری را در اختیار میگیرد تا درباره یک پرونده قاچاق جنسی روایتسازی کند، اصل تفکیک قوا مرده است. وزارت دادگستری دیگر داور مستقل قانون نیست؛ به گارد پرتورین نخبگان جنایتکار بدل شده و این ما را به واقعیت هولناک همدستان میرساند. این نشان میدهد فساد آنقدر عمیق است که اگر نخ را بکشند، کل فرش طبقه حاکم آمریکا از هم میپاشد. استاد دانشگاه شیکاگو در سخنان خود، همچنین با نقد شدید سیاست خارجی آمریکا تاکید کرد ایالات متحده در حال حاضر سیاست خارجیای را دنبال میکند که جز تلاشی سراسیمه برای بازتحمیل سلطه در جهانی که بهسرعت از کنترلش خارج میشود، نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت و نتایج آن چیزی کمتر از فاجعه نیست.
وی درباره سیاست خارجی واشنگتن در آمریکای لاتین نیز بیان کرد: ایالات متحده همچون یک هژمون رفتار میکند که عقلش را از دست داده، در حیاط خلوت خود یعنی کارائیب با خشونت رفتار و نسخهای بشدت نظامیشده از «دکترین مونرو» را اجرا میکند.نظریهپرداز مطرح رئالیسم تهاجمی در روابط بینالملل، با هشدار نسبت به عملکرد دولت آمریکا در صحنه روابط بینالملل هشدار داد: رویکرد «اول آمریکا»ی ترامپ در واقع «آمریکای تنها» است. به گفته مرشایمر، آمریکا به قدرتی غیرقابل پیشبینی، تهاجمی و منزوی تبدیل خواهد شد و در دنیای بیرحم سیاست بینالملل، انزوا مقدمه شکست است، چون ما داریم خودمان را مات میکنیم.
چرا مرشایمر هشدار داد؟
وی بیشتر به خاطر توسعه نظریه رئالیسم تهاجمی شناخته میشود و پیشتر در سال ۲۰۱۵ جنگ اوکراین را پیشبینی کرده بود، از این رو هشدار او درباره وضعیت فعلی آمریکا و افول ایالات متحده جدی گرفته میشود اما مرشایمر تنها کسی نیست که نسبت به افول آمریکا هشدار میدهد. حتی ترامپ نیز در طول مبارزات انتخاباتی خود درباره زوال آمریکا هشدار داده و گفته بود: همانطور که بارها گفتهام، در سراسر جهان، ما دیگر به عنوان یک کشور مورد احترام نیستیم. ترامپ در ادامه گفته بود «در جهان ما را مسخره میکنند».
حتی سال 2010، سالها پیش از روی کار آمدن ترامپ نیز هافینگتونپست در گزارشی با اشاره به 9 ویژگی افول آمریکا نوشته بود همه امپراتوریها پایان مییابند و علائم هشداردهنده زوال آمریکا به طور مداوم چشمک میزند. در عین حال هشدارها نسبت به افول آمریکا با توجه به برخی ویژگیهای جامعه امروزی این کشور است. برخی از این ویژگیها میتواند شامل موارد زیر باشد.
زیادهروی ژئوپلیتیک
برخی تحلیلگران از جمله «امانوئل تاد»، گسترش فعالیت نظامی و تجاوزات آمریکا را عامل افول این کشور میدانند. تاد در این ارتباط معتقد است اگرچه گسترش نظامیگری میتواند به گونهای به نظر برسد که نشاندهنده افزایش ظرفیت یک کشور باشد اما این وضعیت کاهش واقعی قدرت را پنهان میکند و این همان وضعیتی است که اکنون آمریکا به آن گرفتار شده است. به گفته تاد، نظامیگری فزاینده و بیپایان در دهه 1970 برای اتحاد جماهیر شوروی رخ داد و شورویها خیلی دیر متوجه وضعیت در حال سقوط خود شدند. در تاریخ نیز چنین وضعیتی برای امپراتوری روم رخ داده و اکنون نیز آمریکاییها به عنوان یک قدرت جهانی با تکیه فزاینده به نظامیگری، وضعیت مشابهی را سپری میکنند. تاد معتقد است سقوط از درون ممکن است برای آمریکا نیز رخ دهد، چون این کشور بیش از حد توان خود به سوی نظامیگری و ژئوپلیتیکسازی برای خود در نظام بینالملل پیش رفته است.
«چالمرز جانسون» کارشناس روابط بینالملل، سال 2006 هشدار داده بود آمریکا با 38 تأسیسات بسیار بزرگ نظامی در سراسر جهان - که عمدتاً پایگاههای هوایی و دریایی هستند - آینده پرهزینه و دشواری خواهد داشت.
«پاول کندی» تاریخدان انگلیسی هم معتقد است انگلیس در اوج امپراتوری خود در سال 1898، حداقل 36 پایگاه دریایی و پادگان ارتش در سراسر جهان داشت و این روزها آمریکا حتی بیش از آن پایگاه نظامی دارد. کندی وضعیت آمریکا را با انگلیس قبل از جنگ نخست جهانی مقایسه میکند و میگوید نقشه پایگاههای نظامی آمریکا مشابه همان پایگاههای نظامی انگلیس در اوج قدرت است و این احتمال وجود دارد آمریکا بزودی افول ملموسی را از یک ابرقدرت به قدرت رده چندم تجربه کند.
افزایش نرخ بیکاری در آمریکا
گزارشها حاکی از آن است آمریکاییها از نظر اقتصادی وضعیت مساعدی ندارند. بر اساس گزارش نیویورکتایمز، نرخ بیکاری در ماه گذشته افزایش یافت و این افزایش بیکاری به دلیل اخراجهای متعدد نیروی کار در سطح فدرال و افزایش هزینهها بوده است. بر مبنای این گزارش، نرخ بیکاری ماه گذشته به 4.6 درصد افزایش یافت؛ یک ماه قبل از آن نرخ بیکاری در آمریکا 4.6 درصد اعلام شده بود. نرخ فعلی بیکاری در آمریکا بالاترین نرخ بیکاری از سپتامبر ۲۰۲۱ یعنی انتهای پاندمی کروناست.
* وضعیت بدتر هم میشود
یک گزارش جدید هم که در آکسیوس منتشر شده، نشان میدهد بیش از یکسوم آمریکاییها فکر میکنند وضعیت حسابهای بانکیشان در سال ۲۰۲۶ بدتر خواهد شد. این بدبینانهترین حالتی است که از نگاه آمریکاییها به اقتصاد از سال 2018 تاکنون ثبت شده. بر مبنای این گزارش گفته شده 78 درصد افرادی که انتظار دارند سال ۲۰۲۶ سال مالی دشوارتری باشد، به دلیل تورم مداوم چنین احساسی دارند.
کاهش حس خوشبینی به اقتصاد در آمریکا در حالی رخ میدهد که بازار کار، سرد و کمرونق شده و تورم همچنان پابرجاست. برخی تحلیلگران هشدار دادهاند افزایش تورم در آمریکا میتواند رشد اقتصادی این کشور را نیز با چالش روبهرو کند. بر اساس گزارش بیبیسی، طی ۳ ماه منتهی به سپتامبر 2025، شاخص تورم مورد نظر فدرال رزرو، یعنی شاخص قیمت هزینههای مصرف شخصی، 2.8 درصد افزایش یافته؛ در حالی که این رقم در ۳ ماهه قبل 2.1 درصد بوده است. «الیور آلن» اقتصاددان ارشد آمریکایی در موسسه پانتئون ماکرو اکونومیکس خاطرنشان کرده برخی نظرسنجیهای اخیر و دادههای کارتهای اعتباری نشان میدهد خانوارها در حال کنترل هزینههای خود هستند، چون بازار کار ضعیف، درآمدها کم و پساندازها در حال کاهش است.
در لبه پرتگاه
«جاسم عزاوی» کارشناس بینالملل که با بسیاری از رسانههای خارجی گفتوگو کرده است، درباره وضعیت این روزهای آمریکا معتقد است آمریکا بیش از ۸۰۰ پایگاه نظامی (بزرگ و کوچک) در بیش از ۷۰ کشور جهان دارد؛ بیش از هر امپراتوری در تاریخ. این کشور بیش از مجموع ۹ کشور برای امور نظامی خود هزینه میکند اما بدهی ملی آن اکنون به ۳۷ تریلیون دلار رسیده است؛ مبلغی بزرگتر از مجموع اقتصادهای چین، ژاپن، آلمان و هند و چنین مسیری ناپایدار است. به گفته این تحلیلگر عرب، «منابع آمریکا» نه با تهاجم، بلکه با هزینه آماده شدن برای یک تهاجم در همهجا و به طور همزمان، در حال تحلیل رفتن است.
عزاوی میگوید آمریکاییها تمایل دارند چین را به عنوان یک رقیب جاهطلب تصور کنند اما چین امروز در حوزههای کلیدی از آمریکاییها پیشی گرفته است.
ظرفیت صنعتی: چین بیش از هر کشور دیگری در تاریخ کشتی، فولاد، پنلهای خورشیدی و خودروهای برقی میسازد.
قدرت خرید: طبق شاخص برابری قدرت خرید، اقتصاد چین از سالها پیش از آمریکا پیشی گرفته.
زیرساخت: چین ۲۶۰۰۰ مایل راهآهن پرسرعت دارد اما آمریکا هیچ راهآهن پرسرعتی ندارد.
دیپلماسی: بلوک بریکس در حال آماده شدن برای راهاندازی واحد پول خود است و این چالشی مستقیم برای سلطه دلار است.
روند: چین در طول دهه گذشته بتدریج میزان ریسکپذیری خود از خزانهداری آمریکا را کاهش داد و میزان ریسکپذیری خود را از ۱.۳ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۳ به ۷۸۴.۳ میلیارد دلار در فوریه ۲۰۲۵ رسانده و ریسکهای مالی خود در برابر آمریکا را کاهش داده است.
نویسنده عرب معتقد است پکن سعی ندارد تصویری عین به عین و کپیشده از آمریکا باشد، بلکه در حال ایجاد نوع متفاوتی از قدرت است: صبور، اقتصادی، زیرساختی و به طور فزایندهای دیپلماتیک. پکن نمیپرسد آیا از آمریکا پیشی خواهد گرفت یا خیر، بلکه میخواهد بداند آمریکا پس از پذیرش این تغییر، چه واکنشی نشان خواهد داد. آیا آمریکا عقبنشینی خواهد کرد یا برای حفظ جایگاه خود خواهد جنگید؟ این پرسشی است که تاریخ در دوران افول آمریکا به آن پاسخ خواهد داد.
منبع : آخرین خبر

















































