
روزنامه جوان/متن پیش رو در جوان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محسن هاشمی از دولت خواسته است که با حزب کارگزاران سازندگی مشورت کنند تا مشکلات کشور حل شود، اما در عباراتی متناقض و البته بسیار وقیح و خودبینانه که بازنمایی عادت زشت فرافکنی آنان در انتهای بنبستهایی است که خود ایجاد میکنند گفته: «سطح مشکلات به حدی رشد یافته که لازم است بالادستیها به موضوع ورود کنند. افراد متنفذ در دولت جلسات جدی و مستمری با رهبری برگزار کنند، اطلاعات دقیقی در اختیار ایشان قرار داده شود و برای برونرفت از مشکلات از ایشان کمک بخواهند تا کشور از این سیکل بسته خارج شود». این وقاحت که هر وقت کار دولتهای اصلاحطلب دشوار میشود حرف از رهبری را به میان میآورند، تمامی ندارد. رهبری اطلاعاتی دقیق از مشکلات دارد، آنچه وجود ندارد، وجدان و شرافت در میان کسانی است که فقط و فقط برای رسیدن خودشان به مناصب و مصادر، هوچیگری و فرافکنی میکنند.
آبان ماه گذشته بود که در همین ستون در مطلبی با عنوان «اصلاحطلبان گردننگیرترین جریان سیاسی» به نقد مواضع حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، در مواجهه با دولت دکتر پزشکیان پرداختیم. مرعشی در گفت و گویی با طرح این نکته که حزبش هیچ نمایندهای در دولت پزشکیان ندارد، در عین حال از اینکه کارگزاران سازندگی در دولت چهاردهم نماینده ندارد، اظهار خوشحالی کرده بود!
در آن نقد نوشتیم مدعیان اصلاحطلبی هنگامی هم که دولت روحانی را برکشیدند، با او بودند، اما به محض اینکه با مشکلات فراوانی خصوصاً در حوزه اقتصاد و معیشت گرفتار آمد، بلافاصله ابراز برائت و بارها تأکید کردند او نماینده حزبی ما نبوده است و از سر اجبار، انتخابش کردیم. اکنون هم که دولت پزشکیان درگیر مشکلات فراوانی در داخل و خارج است، به جای اینکه به حمایت و پشتیبانی از او برخیزند، خوشحالاند که در دولتش نیستند.
اکنون، اما محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب خانوادگی کارگزاران سازندگی، در گفتوگو با روزنامه اعتماد، تمنای مشارکت کارگزاران در دولت را علنی کرده و گفته است: «اگر دولت با امثال ما هم موضوعات را در میان بگذارند و کمک بخواهند میتوان مشکلات را کاهش داد. متأسفانه هنوز چنین ارتباط نزدیکی میان دولت و کارشناسان و صاحبنظران و نخبگان شکل نگرفته است. افراد و گروههایی که از دولت حمایت کردهاند، باید در پیشبرد امور هم مشارکت داشته باشند.» هاشمی در این گفتوگو البته به سیاق همه اصلاحطلبان، باز هم به همان تئوری تکراری و فرافکنانه «نمیگذارند» متوسل شده است. «به نظرم سطح مشکلات به حدی رشد یافته که لازم است بالادستیها به موضوع ورود کنند. لازم است از رهنمودهای رهبری برای رفع مشکلات استفاده شود، افراد متنفذ در دولت جلسات جدی و مستمری با ایشان برگزار کنند، اطلاعات دقیقی در اختیار ایشان قرار داده شود و برای برونرفت از مشکلات از ایشان کمک بخواهند تا کشور از این سیکل بسته خارج شود.» او سپس اضافه کرده: «مهمترین چالش پیش روی کشور و دولت در بخشهای اقتصادی و معیشتی نمود دارد. علت اصلی این مشکلات افزایش نرخ ارز است که به صورت غیرمستقیم در معیشت مردم تاثیرگذار است و باعث افزایش فقر، رشد تورم، کاهش قدرت خرید و... میشود. رفع این مشکلات، اما در گرو ثبات مدیریتی، اجماع نخبگانی، استفاده از متخصصان و شایستگان و حمایت از دولت است.»
اولاً به روایت آمار باید گفت جز دولت نهم و دهم و همچنین دولت سه ساله شهید رئیسی، همه دولتهای پس از جنگ در اختیار اصلاحطلبان و به صورت مشخص کارگزاران سازندگی بوده است، بنابراین اگر مشکلات انباشتهای هست -که هست- ناشی از عملکرد همین جریان پرتوقع و البته گردننگیر است. اینها همانهایی هستند که گفتند «انا رب الابل!» یعنی مهم نیست پس از ما چه برسر دولت بعدی خواهد آمد، حال را بچسبید. ثانیاً در همین دولت هم استخوان بندی دولت، خصوصاً در حوزههای اقتصادی باز هم در اختیار اصلاحطلبان است، بنابراین حواله دادن مشکلات به بالادستی، اقدامی نفاقآلود و از سر استیصال است. ضمن اینکه به سیاق همه دولتهای گذشته رهبر معظم انقلاب همواره از این دولت حمایت کرده و مجلس نیز در همراهی با کابینه دکتر پزشکیان سنگ تمام گذاشت و به همه وزرای پیشنهادی رأی اعتماد داد. ثالثاً بیماری مزمنی که اصلاحطلبان همواره گرفتار آن هستند، نگاه روشنفکرمآبانه به مسائل است. آنها یاد گرفتهاند چه در حاکمیت باشند و چه در بیرون آن منتقد وضع موجود باشند، بیآنکه برای برون رفت از مشکلات ایده و برنامهای داشته باشند. آنها علاقهمند هستند در هر شرایطی نقش اپوزیسیون بازی کنند. این قبیله مصداق همان مصرع شعر شیخ اجل سعدی هستند که فرمود: یکی بر سر شاخ، بن میبرید.
منبع : آخرین خبر

















































