
همشهری آنلاین - حوادث: پرونده قتل هولناک امیرمحمد خالقی، دانشجوی جوان دانشگاه تهران یکی از دردناکترین پروندههای جنایی سال گذشته بود؛ حادثهای که شامگاه ۲۴بهمن سال گذشته رخ داد و جان دانشجوی ۱۹ساله و نخبه کشورمان را گرفت. آن شب، امیرمحمد که به تازگی توانسته بود کاری پیدا کند تا بتواند خرج زندگی و تحصیلش را تامین کند، در حالی که کولهپشتی حاوی لپتاپش را روی دوشش انداخته بود در مسیر بازگشت به خوابگاه کوی دانشگاه بود که در کوچهای منتهی به خوابگاه متوجه ۲موتورسوار مشکوک شد. او که حدس میزد آنها سارقاند، به سمت خیابان شروع به دویدن کرد و در همین هنگام کولهاش روی زمین افتاد. سارقان پس از برداشتن کوله، با انگیزه سرقت گوشی و دیگر اموال احتمالی او، سد راه امیرمحمد شدند یکی از دزدان که در آن زمان ۱۷ساله بود با چاقو سه ضربه به دانشجوی نخبه وارد کرد و بعد از سرقت گوشی، به همراه همدستش متواری شدند. خبر این جنایت هولناک خیلی زود در رسانهها جنجالی و حتی باعث تحصن اعتراضی دانشجویان شد تا جایی که همه مسئولان از جمله مسئولان قضایی و انتظامی قول دادند که هر چه زودتر قاتلان دستگیر و مجازات خواهند شد؛ قولی که چند روز بعد عملی شد و قاتل جوان دانشجو و همدستش دستگیر شدند. احمدرضا(متهم ردیف اول) به قتل دانشجوی نخبه اعتراف کرد و مدعی شد که بعد از جنایت، گوشی مقتول را به مبلغ ۱.۵ میلیون تومان فروختند.
با توجه به حساسیت بالای این پرونده و جریحهدار شدن افکار عمومی، رسیدگی ویژه به آن در دادسرا و پس از آن در دادگاه کیفری آغاز و قاتل امیرمحمد به قصاص محکوم شد؛ حکمی که از سوی دیوانعالی کشور هم تایید شد و به این ترتیب ۲۳مهرماه امسال، قاتل در زندان قزلحصار پای چوبه دار قرار گرفت. آن روز درست زمانی طناب دار بر گردن وی انداخته شده و همه چیز برای اجرای حکم مهیا بود، پدر امیرمحمد حکم را اجرا نکرد و به قاتل ۲ ماه مهلت داد که در این فرصت ۲ جزء قرآن را حفظ کند و گفت که پس از آن درباره سرنوشت قاتل پسرش تصمیم خواهد گرفت. به این ترتیب قاتل که حالا جوانی ۱۸ساله است از پای چوبه دار به زندان منتقل شد تا شرط پدر مقتول را برآورده کند.
مولوی عبدالرحمن خالقی، پدر امیرمحمد، در گفتوگو با همشهری میگوید: ما در یکی از روستاهای خراسان جنوبی زندگی می کنیم و پسرم برای اینکه بتواند به آرزویش برسد، سختیهای زیادی کشید. او باهوش و نخبه بود و از تحصیل در یک کانکس کوچک که تنها مدرسه روستا بود توانست به دانشگاه تهران برسد. با این حال هنوز آرزوهای زیادی داشت اما زورگیران اجازه ندادند که به آرزوهایش برسد.
او ادامه میدهد: ۲۳ مهرماه، وقتی قاتل پسرم در میان چند قاتل دیگر به محل اجرای حکم منتقل شد و طناب دار به گردنش افتاد، گریهکنان التماس کرد که او را ببخشم. من پسرم را از دست داده بودم و معلوم نبود که با اجرای حکم به آرامش برسم یا نه. با این حال میخواستم که قاتل از این ماجرا درس بگیرد و زندگیاش را تغییر دهد. برای همین به او ۲ ماه مهلت دادم که ۲جزء قرآن را حفظ کند. چند روز پیش تلفنی با او که در زندان است حرف زدم. پشت تلفن شروع کرد به خواندن قرآن و گفت که یک جزء را حفظ کرده و به دلیل شوک ناشی از رفتن پای چوبه دار، موفق نشده جزء دیگر را حفظ کند. من هم قبول کردم و قرار است اول دیماه راهی زندان شوم که مطمئن شوم او حقیقت را گفته است.
پدر امیرمحمد درباره شرطش برای بخشش قاتل پسرش میگوید: شرط اصلی من این است که قاتل کل قرآن را حفظ کند. ۲۳ آذرماه مهلت دو ماهه او به پایان میرسد و قصد دارم برای حفظ دو جزء دیگر به او مهلت دهم. در صورتی که مطمئن شوم قاتل توبه کرده و به حفظ قرآن ادامه میدهد، این مهلت ادامه پیدا میکند تا جایی که کل قرآن را حفظ کند و آن وقت از قصاص گذشت خواهم کرد. چون به نظرم، کسی که حافظ کل قرآن شود، چنان با آن انس میگیرد که از همه گناهانش توبه کرده و دیگر سمت گناه نخواهد رفت و این تنها هدف من از بخشش قاتل پسرم است؛ اینکه مطمئن شوم او دیگر به کسی آسیب نخواهد رساند و دیگر مال کسی را سرقت نخواهد کرد و زندگی سالمی در پیش خواهد گرفت.
پدر امیرمحمد با اشاره به وعدههای مسئولان در ماههای گذشته نیز میگوید: وقتی پسرم را از دست دادیم، خیلی از مسئولان به دیدن ما آمدند و همیشه تنها خواستهام این بود که کاری انجام دهند که به نفع مردم روستایمان باشد. حتی آقای رئیس جمهور وعده داد در روستا مدرسه میسازند و جاده روستا را که هر سال به دلیل عدم امکانات تلفات زیادی میدهد، ایمن خواهند کرد اما هیچکدام از این وعدهها هنوز عملی نشده است. این در حالی است که منطقه ما استعدادهای فراوانی همچون امیرمحمد دارد که در صورت وجود امکانات میتوانند پیشرفت و به کشورشان خدمت کنند.
منبع : همشهریآنلاین

















































