
به گزارش ایلنا، میز سینمای ایران به فیلم «احمد» اختصاص داشت که با حضور رامتین شهبازی، رضا صدیق و امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم برگزار شد.
صدیق در ابتدای این بخش بیان کرد: در سالهای اخیر، ساخت پرتره از قهرمانان ملی پررنگتر شده است. یک فاکتور وجود دارد که این پرترهها اصولا براساس یک موقعیت یا مواجههی تاریخی، شخصیتها را روایت میکنند. نکتهی من این است که این موقعیت و این شکل تا چه حد میتواند در سینمای ایران کارکرد داشته باشد؟ سینمای ایران در سالهای اخیر به فرمول تکراریِ نمایش قهرمان در دل یک فاجعه تاریخی پناه برده است اما متاسفانه نبود توازن میان واقعه و شخصیت، مانع از بازنمایی درست قهرمانان میشود.
رامتین شهبازی گفت: فیلم «احمد» قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی را از نظر بصری دارد و من خودم نبرد هوایی را بسیار دوست دارم. اما در پرتره مهم است که چگونه به شخصیت نزدیک میشویم که در این زمینه چند مورد وجود دارد؛ در ابتدا نام فیلم به عنوان یک پیرامتن، مخاطب را هدایت میکند که چه مواجههای با اثر داشته باشد. وقتی نام فیلم یک شخصیت است، یعنی مخاطب برداشت میکند که به شخصیت احمد کاظمی در فیلم دقت کند. نکته دوم، نحوه ورود شخصیت به داستان است. اگرچه ابعاد بصری و پرواز هواپیماهای غولپیکر، ابهتی سینمایی به اثر بخشیده است، اما چالش اصلی در فیلمنامه نهفته است؛ جایی که قهرمان باید میان انتخابهای دشوار در دل فاجعه زلزله بم، شخصیت واقعی خود را بسازد.
صدیق با اشاره به فقدان قصه تصریح کرد: فیلم با فقدان قصه مواجه است. موقعیتهای جذابی دارد اما به دلیل نبود قصه، تکهپاره میشوند و پیوستگی ندارند. کاراکترهای فیلم، حتی کسانی که در حاشیه حضور دارند، جذاب هستند و همین مسئله باعث میشود تا پایان فیلم را دنبال کنید. نحوه قرارگیری کاراکترها کنار همدیگر و رفتوآمد میان آنها در میزانسن، خلاء قصه را تا حدی پر میکند.
وی درباره بازیگر فیلم اظهار کرد: مهیار شاپوری سال گذشته در دو فیلم حضور داشت و بازی او برایم جالب توجه بود. وقتی در فیلم «احمد» او را دیدم، متوجه شدم که بازیگر بسیار خوبی است و به نظرم در سینما در نقشهای مکمل بیشتر به او توجه شود.
شهبازی نیز عنوان کرد: علاوه بر مهیار شاپوری، توماج دانشبهزادی، ساره رشیدی و تینو صالحی نیز بازیگران خوبی بودند. هوشمندی بازیگران فیلم «احمد» در رعایت دقیق «تایمینگ»، کلیت اثر را به یک استاندارد سینمایی نزدیک کرده است. فرقی نمیکند بازیگر چند دقیقه جلوی دوربین باشد؛ توازن در ارائه حس و زمانبندی درست، حتی در نقشهای کوتاهی مثل شخصیت روحانی، باعث شده تا فیلم با وجود گسستهای گفتمانی، از نظر اجرایی کاملاً یکپارچه و باورپذیر به نظر برسد.
وی اظهار کرد: شخصیت احمد زیاد در فیلم وجود ندارد و شخصیتی که دچار قوس شخصیتی میشود، رهنما با بازی توماج دانشبهزادی و شخصیت عباس است. در فیلم «احمد»، شخصیت رهنما با بازی توماج دانشبهزادی بهدلیل داشتن قوس تغییر، عملاً توجه مخاطب را از شخصیت ایستای حاجاحمد میرباید. این تضاد دراماتیک باعث شده تا مسئولیت سنگینِ پیشبردِ قصه بر دوش شخصیت متغیر بیفتد و قهرمان اصلی زیر سایه تحولِ جذابِ شخصیتهای جانبی قرار بگیرد.
کیمیاگری شهید احمد کاظمی تبدیل کثرت به وحدت ملی بود
امیرعباس ربیعی بیان کرد: سلیقه من این است که از بچههای بااستعداد در بازیگری استفاده کنم و چهره بودن و نبودن بازیگر برای من مساله نیست؛ زیرا انحصار در بازیگری فساد میآورد و به بازیگران دیگر انگیزه نمیدهد. ما به عنوان فیلمساز موظف هستم که سینما را رشد دهیم و بر این اساس جا دارد که مدیران و تهیهکنندگان ریسک کنند که از بازیگران جدید استفاده کنند. مثلاً «احمد» بازیگران معروفی ندارد و مخاطب به قدری فهیم است که فریب چهرهها را نخورد.
وی افزود: شهید کاظمی استراتژیستِ بزرگی بود که با جذب استعدادهای مختلف، کثرت آرا را به وحدت در خدمت تبدیل میکرد. این فیلم نشان میدهد وقتی مسئله «مردم» باشد، حتی مخالفان فکری نیز با قهرمانی که برای ملت جان میدهد، همذاتپنداری میکنند؛ چرا که ارزشهای انسانی، فراتر از تفاوتهای ظاهری، فصل مشترک همه ماست.
صدیق گفت: خاستگاه نهان فیلم همین وحدت مردم است. احمد کاظمی در فیلم لباس نظامی بر تن ندارد اما دو جای فیلم به نوعی علیه ایده مرکز است: یک سکانس که به طلبه میگوید برو آخوندی کن و او میگوید من بلد نیستم. به عقیده من احمد کاظمی باید در پایان پشت آن طلبه نماز میخواند.
شهبازی با اشاره به لزوم به موقع اکران شدن فیلم ها تصریح کرد: لطفا دوستان سینماگر از مرحله تولید تا پخش، به پخش فیلمشان فکر کنند. فیلم با این حجم و عظمت سخن ساخته شده است، اما دیر اکران شده و برخی تکنیکهای آن سوخته است. این فیلم قصه دارد اما شکل روایتش متفاوت است و روایتش موزاییکی است. فیلم موزاییکی، روایتهای متعددی دارد که در اتصال با قصه اصلی بیان میشوند. «احمد» تکلیفش با اینکه فیلم موقعیتمحور است یا شخصیتمحور مشخص نیست. فیلم موقعیتمحور مختصات خودش را دارد؛ اتفاقا باعث میشود که گاهی شخصیتها کمرنگ شوند. این فیلم کنشهای مقطعی مختلفی دارد، عمل قهرمانی دارد و همه این موارد میتواند مخاطب را پای فیلم نگه دارد.
در ادامه گفتگوی ویژه این قسمت با حضور رضا محبی نویسنده و ساره رشیدی بازیگر برگزار شد.
محبی گفت: فیلم «احمد» با عبور از دوگانه فیلم خوب و بد، به امر ملی و حافظه جمعی نزدیک میشود. تمرکز بر ۱۸ ساعت از بحران بم، شمایلی انسانی و قابل لمس از حاج احمد کاظمی میسازد؛ قهرمانی که کنش او در همراستا کردن انسانها و عمل بهموقع، سرمایه فرهنگی فیلم را شکل میدهد و روایت را فراتر از الگوهای کلاسیک پیرنگ پیش میبرد.
امیرعباس ربیعی: در واقع در این فیلم دو طیف مختلف وجود داشت و برای من مهم بود که این تعادل میان دو طیف در حاج احمد وجود داشته باشد.
ساره رشیدی بازیگر نقش دکتر صدر گفت: دکتر صدر برای من چیز دیگری بود. واژه دُژم ترکیبی از خشم و غم است و دکتر صدر همزمان با اضطراب و خشم نسبت به شرایط، برای از دست دادن عزیزانش نیز غمگین است. او نماینده پزشکان و افرادی است که در ساعات اولیه زلزله بم خودشان را به مجروحان میرسانند. این آدمها با علم و آگاهی از اینکه خانوادههایشان زیر آوار هستند، باز کار میکردند که بسیار عجیب است.
وی افزود: من علاقه زیادی به فضای درام و تراژدی دارم و با کمدی و برنامه «خندوانه» شروع کردم، اما سالها قبل تئاتر کار میکردم. به عقیده من کمدی برای من کمی سطحی است، اما در درام باید به اعماق وجود خود رجوع کنید تا به نقش برسید. ما برای رسیدن به این نقش فیلمها و عکسهای بم را میدیدیم و آقای ربیعی داستانهایی را برایم تعریف میکردند.
ربیعی نیز در ادامه تصریح کرد: حاج قاسم بارها میگفتند که من شاگرد حاج احمد هستم. من در پژوهشها مدام میدیدم که شهامت در میدان جنگ بارها گفته شده است، اما جای این مساله خالی است که یک فرمانده نظامی که مسئولیتی هم نداشته است، میان مردم میآید. این مسئله با امروز ارتباط برقرار میکند و اینکه چقدر امروزه مسئولان ما چنین رویکردی دارند؟ به طور مثال یکی از کسانی که گفتمان حاج احمد تربیت کرد، محسن حججی بود.
ساره رشیدی گفت: مسلما در حادثه زلزله بم درد، رنج و غمی وجود دارد که ما هرچقدر درباره آن صحبت کنیم و فیلم بسازیم، باز هم حق مطلب ادا نمیشود و من از همینجا به همه بازماندگان فوتشدگان بم تسلیت میگویم.
در بخش دیگر این قسمت از برنامه؛ پرونده ویژه این قسمت با موضوع «ژانر فاجعه» و با حضور سجاد صفارهرندی برگزار شد.
ژانر فاجعه نظمساز است
سجاد صفار هرندی در ابتدای این میز گفت: فاجعه از حیث موقعیت دراماتیکی که ایجاد میکند، امکان تجربههای جدیدی را ایجاد میکند و سوژه جذابی برای سینما است. در سینمای دنیا هم جریان قدرتمندی دارد. سوال من این است که چرا این ژانر و زیرژانر فاجعه در سینمای ایران کم است؟ فاجعه انواع و اقسام مختلفی دارد و امکان متنوعی برای قصهپردازی به فیلمساز میدهد. به اعتقاد من بخشی از مساله به این برمیگردد که فیلمهای ژانر فاجعه به لحاظ تولیدی بسیار سخت هستند، اما موضوع فقط این نیست. بخشی از آن به دلیل کارکرد و ماهیت این ژانر است. ژانر فاجعه با نمایش آشوب، به طور متقابل نظم را به یاد میآورد و اقتضای این نوع آثار این است که یک قهرمان نظمساز و نظمآور بدرخشد.
صدیق تصریح کرد: جوهر انسانی در لحظه مواجهه با رنج بروز پیدا میکند و اتفاقا رنج و فاجعه انسانساز است. انسان در قرن جدید این توانایی را دارد که طبیعت را کنترل کند، اما این ترس همواره وجود دارد که بشر نمیتواند طبیعت را مهار کند و این حکمرانی ترس و تروما در سینمای آمریکا ناشی از همین ترس بشر قرن جدید از طبیعت است. ما در سینمای ایران نه تخیل داریم و نه ترس را در جامعه بسط میدهیم.
صفار هرندی نیز اظهار کرد: ما ترس را به عنوان یکی از عواطف انسانی نمیتوانیم نادیده بگیریم. ترس امکانی ایجاد میکند که فرد به نقطه تکامل جدیدی برسد. نمایش ترس در سینما اثر مثبتی دارد و نیاز همذاتپنداری و تجربه کنار هم بودن را نمایان میکند. در هالیوود از این منظر قهرمان خلق میکنند. در واقع کارکرد ژانر فاجعه، تاکید بر نیروی نظمسازی است که به فاجعه پایان میدهد.
صدیق بیان کرد: ما به طور کلی در مدیریت فرهنگی و سینما تخیل را درک نکرده ایم. یکی از دلایلی که سینماگران ما سراغ ژانر فاجعه نمی روند این است که می ترسند برچسب حاکمیتی بودن به فیلمشان بزنند. در صورتی که مساله این است که اگر حکمرانی تروما را متوجه بشویم در دل این حکمرانی یک اقلیم و ملت وجود دارد نه یک فرد. درواقع بازنمایی ترس یک تراپی جمعی است و به ما اجازه می دهد که در تاریکی سالن سینما با مرور یک فاجعه ای که در کشور رخ داده است، در ناخودآگاهمان یک تراپی جمعی را بگذرانیم. ما با ژانر فاجعه کشور را مقابل بسیاری از وقایع واکسینه می کنیم.
صفارهرندی با بیان این نکنه که تولید فیلم «احمد» در این گونه اتفاق مبارکی است، عنوان کرد: تا قبل از فیلم «احمد» که اتفاق مبارکی در این زیرژانر فاجعه است، نمونه های کمی مانند «چهارراه استانبول» داشتیم. به نوعی فیلم هایی که درباره روزهای اولیه جنگ هستند هم می توانند جزو زیرژانر فاجعه قرار بگیرد. ما در این زمینه فیلم های خوبی داریم مانند «کودک و فرشته»، «روز سوم»، «دوئل» و... . در این موقعیت فاجعه گون سر درون امر اجتماعی و جامعه نمایان می شود.
وی تاکید کرد: چنین فیلم هایی از یک جهت با مساله امروز جامعه ما که گرفتار تفرق و شکاف هستیم، همخوانی دارد. این فیلم ها می توانند به مردم تاکید کنند که سرنوشت همه ما به هم گره خورده است و آدم ها را بهم پیوند میدهد.
صدیق نیز در پایان اظهار کرد: کشور ما در شرایطی وجود دارد که کوچک ترین مساله طبیعی هم توسط مهندسی افکار تسلیحاتی می شود و روایت این فجایع طبیعی به شکلی خلع سلاح کردن رسانه های استعماری است.
جواد طوسی و امیر قادری نیز در میز سینمای جهان به نقد و بررسی «آرزوهای قطار» (Train Dreams) پرداختند.
امیر قادری در ابتدا درباره فیلم «احمد» گفت: رابطه ای که شخصیت احمد با مردم برقرار می کند رابطه ارزشمندی است و ما را خیلی از این مدل فیلم ها رابطه ای پیچیده و مردم گرایانه نمی بینیم.
وی تصریح کرد: مانند فیلم «ارزش عاطفی» ما قاعدتا باید از این فیلم ها بدمان بیاید اما اینگونه نیست زیرا ادا ندارد. کلی پرسش درباره فقدان، معنای زندگی و... از مخاطب خود می پرسد. پاسخ فیلمساز به این پرسش های اساسی زندگی این است که ما باید در لحظه زندگی کنیم و دنبال معنای آن لحظه در سال های قبل یا بعدش نباشیم. فیلمساز مدام دنبال این حرف است که باید یک لحظه را به ماهو همان لحظه نگاه کنیم و این ایمان را داشته باشیم که هر لحظه معنای خودش را دارد و مدام برایش دنبال پرسش نباشیم.
طوسی بیان کرد: در این فیلم فیلمساز تلاش داشته است که مفاهیم پیچیده را به سادگی بیان کند. ما دو قرینهسازی اولیه و ثانویه داریم که یکی تشکیل خانواده و دیگری رنج هایی است که شامل حال رابرت می شود و در این جا انطباقی با فردیت انسان پیدا می کند و نشان می دهد که فقدان چقدر می تواند انسان ها را کنار هم نگه دارد یا به پوچی برساند.
امیر قادری در پایان درباره فرم فیلم توضیح داد: این فیلم نوعی تلاش برای تجربه کردن بود و نریشن و قاب بندی ها شما را در دنیایی غرق می کند که لحظات خود فیلم را بپذیرید. این فیلم مانند موسیقی است که وقتی گوش می کنید به نت بعدی آن فکر نمی کنید.
این قسمت از برنامه به داریوش مهرجویی تقدیم شد.
منبع : ایلنا
















































