
خود را شیفته کتاب میخواند و معروف بود به کتاب خواندن. نوشتن و ترجمه را هم دشمن کتاب خواندن میدانست و میگفت کاش بهجای نوشتن و ترجمه کردن کتاب میخواند.
به گزارش ایسنا، کامران فانی ۲۵ فروردین ۱۳۲۳ در دارالجنه قزوین به دنیا آمد و شنبه، ۲۲ آذر در ۸۱ سالگی در بیمارستان سینای تهران درگذشت. او تحصیلات لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی و فوق لیسانس در رشته کتابداری را از دانشگاه تهران گرفته بود. البته پیش از آنکه در رشته ادبیات به تحصیل بپردازد دانشجوی پزشکی بود و دو سالی هم پزشکی خوانده بود. درباره ترک رشته پزشکی گفته بود: «من از شهرستانی مثل قزوین آمده بودم تهران و آن وقتها هم فقط رشتههای پزشکی و مهندسی ارج و قربی داشتند و من هم باید حتما دکتر میشدم که اتفاقا در همین رشته در دانشگاه تهران قبول شدم و دو سالی هم این رشته را خواندم، دانشکده پزشکی در ضلع شمالی دانشگاه بود و من که معمول از در جنوبی رفتوآمد میکردم و وقت خروج از کنار دانشکده ادبیات میگذشتم و گاهی سری هم به آنجا میزدم و اسامی افرادی مانند دکتر خانلری و فروزانفر و همایی را میدیدم، به خودم میگفتم جای من اینجاست. و به این ترتیب وقتی سال دوم رشته پزشکی بودم، دوباره در کنکور شرکت کردم و رتبه ۱۶ را کسب کردم. برای ثبت نام رفتم دانشکده ادبیات، متصدی به من گفت که تا رتبه ۲۵۰ میتوانند پزشکی بخوانند و من تو را در دانشکده ادبیات ثبت نام نمیکنم. بحث ما ادامه داشت تا اینکه من کارت دانشجویی دانشکده پزشکی را نشانش دادم و قصه را برایش تعریف کردم. متصدی هم سری تکان داد و من شدم دانشجوی زبان و ادبیات فارسی.»
او در دانشکده ادبیات با دوست و همشهریاش بهاءالدین خرمشاهی آشنا میشود که او هم مثل فانی از دانشکده پزشکی دانشگاه ملی به دانشکده ادبیات آمده بود.
فانی درباره کتابدار شدنش هم گفته بود: «وقتی لیسانس ادبیات را گرفتیم با خرمشاهی تصمیم گرفتیم که دیگر مطلقا به دانشکده ادبیات قدم نگذاریم، چون ادبیات به عنوان یک عشق و دلبستگی نزد ما با ادبیات به عنوان یک درس و تصوری که از آن داشتیم فرق میکرد، و اثری از آن در دانشکده ادبیات نمیدیم و بیهوده هم بود؛ به دلیل آنکه به هر حال دانشکده ادبیات باید همان سنت را حفظ میکرد و محافظهکار هم میبود. برخلاف امروز مطلقا از ادبیات معاصر سخنی به میان نمیآمد. معمولا هم ادبیات کلاسیک فارسی را تا دوره جامی بیشتر جلو نمیبردند و طبیعی بود که آن شیفتگی ما به خلاقیت ادبی و ادبیات معاصر را در دانشکده ادبیات نباید جستوجو کرد و آن مقدار علاقهای هم که مانده بود، ممکن بود از بین برود. بعد تصمیم گرفتیم که برویم به سراغ رشتهای که بیشتر با کتاب سر و کار دارد و بهخاطر این در سال ۱۳۵۰ به دانشکده علوم تربیتی رشته کتابداری وارد شدیم. همان موقع هم وزارت علوم، مرکزی را در تحقیقات کتابداری راهاندازی کرده بود که مرکز خدمات کتابداری نوین در ایران بهشمار میرفت.»
فانی شیفته کتاب و خواندن کتاب بود و با اشاره به کتابهایی که نوشته و ترجمه کرده بود گفته بود: «ترجیح میدادم ننوشته بودم و به جایش کتاب خوانده بودم.» و البته در جای دیگری گفته بود: «نوشتن و تالیف ضدکتابخوانی است، میدانید که کتابخوانی فینفسه لذتبخش است، تالیف و ترجمه لذت کتابخوانی را از نویسنده و مترجم میگیرد، آنهایی که من را میشناسند به خوبی میدانند بعد از دورهای دیگر ننوشتم و وقتم را برای خواندن صرف کردم، اصولا با تخصص هم مخالفم، چون تخصصگرایی از انسان فردی تکبعدی میسازد که آن انسان تکبعدی کامل نیست، فردی کامل است که بتواند با تمام معارف بشری آشنایی پیدا کند.»
او همچنین درباره رسمالخط فارسی گفته بود: «رسمالخط یکی از معضلهای این مملکت است و راهحلش هم به دست فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. باید قبول کنیم که رسمالخط امری قراردادی است. متأسفانه در ایران از روز اول موضوع بد مطرح شد و رسمالخط را بهعنوان یک امر عقلی و منطقی شناساندند و هر کسی از دیدگاه خودش نظریهای را مطرح میکند. باید قبول کنیم که دیر یا زود باید رسمالخط خاصی مورد پذیرش همه قرار گیرد. نتیجه این بیتوجهی این شده که حتی از گذشته هم بدتر شده واگر در گذشته دو یا سه نوع رسمالخط مغشوش وجود داشت، امروزه صدها رسمالخط پیدا شده و هر ناشر، مترجم، روزنامهنگار و حتی حروفچین، خودش تشخیص میدهد که چه کند و اگر هم اعتراض کنی، از نظرش دفاع هم میکند. برخی نویسندگان سبک عجیب وغریب خود را دارند، اما معیار جامعه نیست. وقتی رسمالخط درست شود، جستوجو در کتابخانه بهتر میشود. متأسفانه خود فرهنگستان هم گاهی رسمالخط پیشنهادیاش را بهکار نمیبرد و این دیگر به روانشناسی یک ملت مربوط میشود؛ ولی معتقدم دیر یا زود ما به یکی از رسمالخطها تن خواهیم داد و این مساله باید در چند سال آینده حل شود. البته زبان فارسی از رسمالخط هیچ آسیبی نمیبیند، اما از بیتوجهیهای دیگر چرا. خطری که درباره زبان فارسی وجود دارد، بحث ورود سریع واژگان بیگانه به آن و دیگری ضعف ساختاری است. آموزش زبان فارسی هم در مدرسههای ما خیلی ضعیف است. مثلا خود کتابخانه ملی رسمالخطی ایجاد کرده، تقریبا شبیه رسمالخط فرهنگستان که برای جستوجوی کتابها خیلی به کار میآید و مورد نیاز بوده است.»
این چهره فرهنگی در مراسم بزرگداشت خود گفته بود: «شیفته کتابم. از کودکی بودم و علتش را نمیدانم اینکه در یک خانواده بقیه مطلقا کوچکترین توجهی به کتاب ندارند و من شیفته کتابم. احتمال دارد یک ژن کتاب وجود داشته باشد که این ژن در مورد برخی بارز میشود و خود را نشان میدهد. دلیل دیگری نمیبینم. البته جامعه و کوششهای فردی نیز کمک میکند اما نمیدانم چرا اینطور است که شیفتگی به خواندن بیش از حد است. شاید دلیل این باشد که فرد با خواندن میخواهد به دانش خود اضافه کند و کتاب وسیله است.
من و شما یکبار فرصت زیستن بر روی این کره خاکی را داریم و احتمال زیاد امکان داشت که نباشیم. از این فرصت که به معجره میماند، بهتر است استفاده کنیم.»
او خاطرنشان کرده بود: «ما در جامعهمان کمبود کتابخوان داریم. بحران کتابخوان است نه بحران پدیدآورنده. چیزی که نایاب است خواننده کتاب و مخاطب نوشتههاست.»
کامران فانی در حوزههای مختلفی از جمله ترجمه، تألیف و پژوهش، آثار زیادی را منتشر کرده است؛ از ترجمههای او به آثاری چون «مرغ دریایی» و «سه خواهر» از آنتوان چخوف، «خطابه پوشکین» داستایوفسکی، «علم در تاریخ» از جان برنارد، «سلوک روحی بتهوون» سالیوان، «زرتشت» از هنینگ، «موش و گربه» گونتر گراس و «آدمهای ماشینی» کارل چاپک میتوان اشاره کرد.
در حوزه تألیفهای کتابداری نیز از «سرعنوانهای موزه فارسی»، «گسترش ردهبندی تاریخ ایران»، «گسترش ردهبندی فلسفه اسلامی»، «فهرست موضوعی قرآن مجید» و «جنگ جهانی اول و دوم» (برای نوجوانان) میتوان نام برد.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
کامران فانی کیست و چه کرده؟
«رسمالخط از معضلهای این مملکت است»
کسی که پزشکی را بهخاطر ادبیات رها کرد
منبع : ایسنا

















































