
کمتحرکی ایران را در آستانه یک بحران خاموش قرار داده است.
ایسنا - یادداشت مهمان
ایران امروز با یک وضعیت اضطراری خاموش روبهروست؛ بحرانی تدریجی، بیصدا و کمهیاهو که اگرچه ناگهانی نیست، اما پیامدهای آن میتواند بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور را با چالش جدی مواجه کند. این بحران، فروپاشی تدریجی تندرستی ناشی از گسترش کمتحرکی در سطح جامعه است.
بر اساس دادههای رسمی، طی کمتر از یک دهه، کمتحرکی در میان بزرگسالان ایرانی به سطح هشدار رسیده است. بیش از ۶۰ درصد بانوان و بیش از نیمی از مردان کشور فعالیت بدنی کافی ندارند؛ در حالی که میانگین جهانی زمان ورزش هفتگی بیش از سه برابر ایران است. این شکاف بهروشنی نشان میدهد ایران در حال حرکت به سمت جامعهای کمجان، پرهزینه و کمبازده است.
پیامدهای این روند نگرانکننده کاملاً آشکار است:
۸۲ درصد مرگومیر کشور ناشی از بیماریهای غیرواگیر،
۵۹ درصد جمعیت دارای اضافهوزن یا چاقی،
۲۳ درصد مبتلا به افسردگی و دهها هزار میلیارد تومان هزینه سالانه برای بیماریهایی که بخش بزرگی از آنها قابل پیشگیریاند.
نکته نگرانکنندهتر آن است که این آمارها مربوط به چند سال گذشتهاند؛ در شرایطی که امروز کمتحرکی، آلودگی هوا، فشارهای روانی و سبک زندگی شهری، تشدید شدهاند.
بحران زمانی عمیقتر میشود که بدانیم ایران با یکی از سریعترین روندهای سالمندی در میان کشورهای در حال توسعه روبهروست. سالمندی بدون تندرستی، به معنای افزایش وابستگی، انفجار هزینههای درمان، ناپایداری صندوقهای رفاهی و کاهش توان تولید ملی است. هیچ نظام اقتصادی و اجتماعی نمیتواند این فشار را در بلندمدت تحمل کند.
از سوی دیگر، کمتحرکی بالاتر بانوان نسبت به مردان، مستقیماً سلامت خانواده و نسل آینده را تهدید میکند. همچنین سبک زندگی کمتحرک کودکان، که با تأخیر جدی در رشد مهارتهای حرکتی پایه همراه شده، آینده سرمایه انسانی کشور و حتی بنیان ورزش قهرمانی ایران را در معرض فرسایش قرار داده است.
بیتوجهی به ورزش همگانی سلامتمحور، امروز دیگر یک خطای سیاستی ساده نیست؛ این یک ناترازی خطرناک در حکمرانی توسعه است. کشوری که جمعیت آن بیمار، افسرده و کمتحرک باشد، نمیتواند انتظار رشد پایدار، امنیت اجتماعی بالا و تابآوری ملی داشته باشد.
این یک هشدار ملی است:
اگر ورزش همگانی همچنان در حاشیه بماند، فردای ایران، گرانتر، بیمارتر و ناتوانتر از امروز خواهد بود.
این کم توجهی، پیش از همه متوجه وزارت ورزش و جوانان است؛ نهادی که بر اساس اسناد بالادستی، قانون اهداف و وظایف ابلاغی مجلس شورای اسلامی و مأموریت ذاتی خود، مسئول راهبری ورزش همگانی و توسعه ورزش سلامتمحور در بین آحاد مردم است. در کنار آن، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان رسانه ملی و همچنین وزارتخانههای مرتبط با پیشگیری و درمان، سهمی مستقیم در این کم توجهی و غفلت ساختاری دارند.
نکته قابل تأمل آنکه پیش از دولت سیزدهم، مدیریت ورزش همگانی کشور با محوریت راهبردی فدراسیون مربوطه و با اتکا به تیمی مجرب، تحصیلکرده و باانگیزه، در حال اجرای برنامههای کلان و پروژههای ملی مؤثری بود؛ از جمله پروژه «شهرهای فعال ایران» که با هدف پشتیبانی از فعالیت بدنی برای همه شهروندان و با نقشآفرینی شهرداریها طراحی شده بود. این حرکت علمی، گسترده و اثرگذار در ورزش کشور که در مسیر پایداری و نهادینه شدن بود، متأسفانه بهدلیل سوءتدبیر و ضعف مدیریت در بخش ورزش دولت سیزدهم، بهطور ناگهانی متوقف شد و متأسفانه این روند توقف در دولت چهاردهم نیز ادامه یافته است! توقفی که هزینههای آن امروز در قالب افت تندرستی و تشدید بحران سلامت ملی، خود را نشان می دهد.
باید فصلی نوین در ورزش همگانی کشور در سطح حاکمیت، دولت، وزارت ورزش و جوانان و تمامی فدراسیونها آغاز گردد، پیش از آنکه ناگهان دیر شود.
دکتر افشین ملایی سفیددشتی
کارشناس ورزش و رئیس سابق فدراسیون ورزش های همگانی
منبع : ایسنا

















































