
خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذنزاده، ندا زنگینه؛ فیلم سینمایی «شاهنقش» جدیدترین ساخته شاهد احمدلو به تهیهکنندگی علی قائم مقامی این روزها روی پرده سینماها درحال اکران است.
احمدلو در این فیلم به ۳ نسل مختلف از بازیگران سینما پرداخته است. مساله «شاهنقش» پرداختن به هنرورهای سینماست که عاشقانه سالها با برخی فیلمهای سینمایی زندگی کردهاند.
بهرنگ علوی، هومن برق نورد، نسیم ادبی، مینا وحید، شهرام قائدی، سیروس میمنت، پوریا میاندهی، مجید علیزاده، مژگان صابری با هنرمندی محمد متوسلانی، عنایت بخشی، مهدی میامی، با حضور افتخاری رضا رویگری، شهین تسلیمی و پژمان بازغی بازیگران این اثر سینمایی هستند.
به بهانه اکران این فیلم سینمایی نشستی با حضور بهرنگ علوی و شاهد احمدلو در خبرگزاری مهر برگزار شد و عوامل بیان کردند که این فیلم با وجود ارجاعات سینمایی فراوان، ریشه در یک موضوع اجتماعی (رقابتهای انتخاباتی) دارد که به گفته سازندگان، امکان ارتباط با مخاطب عام را فراهم میکند. در بخشی از گفتگو، احمدلو و علوی به چالشهای سینما و شبکه نمایش خانگی پرداختند و بر این باور تأکید کردند که سینما با وجود تمام دشواریها، به عنوان یک عشق و تاریخ شفاهی ملت، همواره پایدار خواهد ماند.
بخش اول این گفتگو را که در زمان اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر منتشر شد، میتوانید با عنوان «شاهنقش» شناسنامه سینماست؛ مانند «دونده» ادامه میدهم را از اینجا بخوانید.

در ادامه بخش دوم گفتگوی مهر با عوامل «شاهنقش» را میخوانید:
* انگیزه و ایده اولیه ساخت فیلم «شاه نقش» چه بود و چه مراحلی را برای تولید طی کردید؟
شاهد احمدلو: این فیلم برآمده از یک رویای ۹ ساله با یک دغدغه شخصی است. من میخواستم در قالب یک استاندارد سینمایی، به موضوعی بپردازم که هنوز در جامعه ما وجود دارد. ممکن است بعضی فکر کنند چنین افرادی دیگر نیستند، اما هستند کسانی که هنوز دیالوگهای بازیگران قدیمی مانند بهروز وثوقی و ناصر ملکمطیعی را تکرار میکنند و هفتهای یک بار به آرامگاه محمدعلی فردین سر میزنند. اگر همه ارکان سینما چنین دغدغهای داشتند، شاید بسیاری از معضلات ما حل میشد. پس از سالها، بر اساس طرح خودم، هومان فاضل فیلمنامه را نوشت. چندین بار برای ساخت فیلم تلاش کردیم، اما به دلیل دشواری تولید چنین آثاری در سینمای ایران و عدم استقبال سینماداران و پخشکنندگان، امکانش فراهم نشد. برخی نهادها نیز حاضر به سرمایهگذاری نبودند. در نهایت، چارهای نداشتم جز اینکه مانند «دونده» امیر نادری، برای تحقق این اثر «بدوم» و آن را به سرانجام برسانم.
*در این فیلم سه نسل مختلف از بازیگران حضور دارند. انتخاب بازیگران فیلم بر چه اساسی بود؟ شاهد احمدلو: در مرحله پیشتولید، بر اساس ظرفیتهای مالی و به همراه تهیهکننده، آقای قائممقامی، بازیگران را انتخاب کردیم. نکته قابل توجه اینکه ایشان به صورت کاملاً شخصی و مستقل این فیلم را تولید کردند. در مورد انتخاب بازیگران، باید بگویم که ۲ راه پیش رو داشتیم؛ بر اساس نسخه اولیه فیلمنامه، میتوانستیم از ۲ بازیگر مسنتر استفاده کنیم، اما فیلمنامه شامل صحنههای فرار، زد و خورد و اکشن بود که انرژی بازیگران کهنسال پاسخگو نبود. پس از بررسی، مجبور شدیم فیلمنامه را بازنویسی کنیم تا امکان حضور بازیگران جوانتر فراهم شود و همزمان به طیف بهروزتری از سینما دست پیدا کنیم. علاوه بر این، ما به جذب مخاطب عام و مسائل تجاری نیز توجه داشتیم. من همواره برای قشر عام فیلم ساختهام و فیلمهای کوتاه من مانند «برجک» از پربینندهترین آثار انجمن سینمای جوان بودهاند. از فیلمنامه مطمئن بودم و میدانستم هر بازیگری که آن را بخواند، نمیتواند نه بگوید. اما به دلایل تجاری، سعی کردیم افرادی را انتخاب کنیم که هم با روحیه اثر ارتباط برقرار کنند و هم جذابیت تجاری داشته باشند. به همه بازیگران گفتم: اگر این فیلم الان ساخته نشود، دیگر هرگز ساخته نخواهد شد. شما میتوانید یکی از عوامل اصلی شکلگیری آن باشید یا نه.

* انتخاب بهرنگ علوی برای نقش اصلی چگونه انجام شد؟
شاهد احمدلو: از همان ابتدا، بهرنگ علوی در ذهن من برای نقش ناصر عشقی مطرح بود. سبک بازیگری او در فیلمهایی مانند «دربند» و «شادروان» را بسیار دوست داشتم و میدانستم که عشق واقعی به سینما دارد.
بهرنگ علوی: سالها بود که آرزو داشتم با شاهد احمدلو کار کنم. اولین بار چند سال پیش در یک فیلم کوتاه با هم همبازی شدیم و متوجه شدیم نگاه مشترکی به سینما داریم. شاهد در نسل ما یکی از افتخارات سینماست که همیشه مسیر درستی را طی کرده است. یادم میآید چند سال پیش به او گفتم: صبر کن تا در زمان و مکان مناسب، یک اثر «کف خیابانی» بسازیم که دغدغه هر دوی ماست. به قول آقای کیمیایی: «سینما در ذات آسفالت است»، یعنی قصهها از دل همین خیابانها روایت میشوند معمولاً وقتی فیلمنامه میخوانم، خودم را جای بازیگر و مخاطب میگذارم. «شاه نقش» از آن فیلمنامههایی بود که نتوانستم زمین بگذارم و خیلی سریع به نقطه مشترک با کارگردان رسیدیم.
* این فیلم اولین نقش اصلی شما در سینما محسوب میشود؟
بهرنگ علوی: بله، با جرأت میگویم از زمانی که کار در سینما را با «عیار ۱۴» شروع کردم، نزدیک به ۲۰ سال منتظر چنین نقشی بودم. نقش بهرنگ بنگاهی در فیلم «دربند» را آقای شهبازی برای من نوشتند و با وجود فشارها، پای من ایستادند. وقتی کاندیدای جشنواره فیلم فجر شدم، گفتم حتماً این خبر را به آقای شهبازی برسانند. همیشه حسرت میخوردم که چرا دهه ۵۰ سینما را درک نکردم و در کنار آن بزرگان و در آن فرهنگ بومی حضور نداشتم. به نظر من، سینمای واقعی و بومی ما همان دوران طلایی دهه ۵۰ است، اما متأسفانه برخی منتقدان با برچسبهایی مانند «فیلمفارسی» به آن آثار نگاه کردند و جریان روشنفکری میان این آثار و سینمای جدی خط کشید.

*فیلم «شاهنقش» ارجاعات زیادی به فیلمهای مطرح سینما دارد. فکر میکنید با این وجود مخاطب عام تا چه حد میتواند با این فیلم ارتباط برقرار کند؟
شاهد احمدلو: ریشه فیلم ما در یک موضوع اجتماعی به نام انتخابات و رقابت انتخاباتی است که حتی ابعاد فراملی دارد. این موضوعی است که مردم ما در سالهای اخیر، بهویژه، به شدت با آن عجین شدهاند و آن را با پوست و گوشت خود در زندگی و فضای سیاسی لمس کردهاند. این آشنایی عمیق مردم با چنین محتوایی میتواند کلید موفقیت فیلم ما باشد. این اثر، یک موضوع اجتماعی را با شخصیتپردازیهای سینمایی ارائه میدهد و من اصلاً این نگرانی را ندارم که تنها قشر خاصی از علاقهمندان حرفهای سینما با آن ارتباط برقرار کنند. البته طبیعی است که این دسته از مخاطبان به دلیل وجود ارجاعات سینمایی متعدد، بتوانند ارتباط عمیقتری با فیلم بگیرند.
من شخصاً مفهوم سینمای خانگی را به عنوان جایگزین درک نمیکنم، چرا که بخشی از لذت سینما ایستادن در صفهای طولانی و تماشای فیلم در سالن است
*آقای علوی در سالهای اخیر با وجود گستردگی شبکه نمایش خانگی عده زیادی نگران تاثیرات آن بر سینما شدهاند و معتقدند با این وجود ممکن است در آیندهای نزدیک سینما یا بازیگری در سینما دچار تحول بسیار شود. شما به عنوان بازیگری که هم در سینما و هم در شبکه نمایش خانگی حضور دارید، شرایط فعلی سینما را چگونه میبینید؟
بهرنگ علوی: با نگاهی به دهههای گذشته، شاهد جریانهای اجتماعی و نگرشهای شخصی در حوزه فرهنگ بودیم که تلاش کردند چراغ سینما را خاموش کنند، اما موفق نشدند. در مقطعی، موج تلهفیلم همه را فراگرفت و حتی سینماگران برای امرار معاش به ساخت چند تلهفیلم روی آوردند. در آن دوران، با مراجعه به یک سوپرمارکت، در کنار خریدهای روزمره، امکان خرید چند سیدی فیلم نیز وجود داشت. در همان زمان پیشبینی میشد که عمر سینما به پایان رسیده، اما چنین نشد؛ چرا که تلهفیلم از پشتوانه و اصالت کافی برخوردار نبود و سینما ماندگار شد. در مورد جریان شبکه نمایش خانگی نیز باید نگاهی عمیقتر داشت. پلتفرمها پس از همهگیری کرونا رواج یافتند، چرا که مردم زمان بیشتری را در خانه سپری میکردند. پلتفرمها در ابتدا روی رئالیتی شوها متمرکز شدند و سپس سرمایهگذاری روی سریالها را گسترش دادند و این فضا تقویت شد. این تأثیر تا جایی پیش رفته که امروزه پلتفرمها حتی در فرآیند کستینگ و انتخاب کارگردان نیز دخالت کرده و میگویند که فلان بازیگر باشد و فلانی نباشد. این پدیده مختص ایران نبوده و در بسیاری از کشورهای جهان نیز وجود دارد و جوامع را از برخی تجمعات اجتماعی به سمت فضایی فردگرایانه سوق میدهند. من شخصاً مفهوم سینمای خانگی را به عنوان جایگزین درک نمیکنم، چرا که بخشی از لذت سینما ایستادن در صفهای طولانی و تماشای فیلم در سالن است. سینما نیازمند نگاهی پدرانه و دلسوزانه است.
متأسفانه نگاههای شخصی و سلیقهای همواره به آن آسیب زده، اما این آسیبها هرگز به اصل سینما لطمهای وارد نکرده و چراغ آن در هیچ مقطعی خاموش نمانده است. سینما در هر کجای جهان، تاریخ شفاهی آن ملت است و آداب و رسوم، پوشش و فرهنگ هر دورهای را ثبت میکند. سینما نشان میدهد که در هر برههای بر ما چه گذشت. من با آقای اصغر فرهادی کلاس داشتم و ایشان تاکید کردند که سطح بازیگری در ایران به مراتب بالاتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است و امیدوارم فضایی فراهم شود تا این استعدادها مجال بروز و ظهور بیابند.

شاهد احمدلو: نکته حائز اهمیت، زنده بودن سینما است اما طبیعی است که شکل و شمایل آن متحول شود. امروزه نباید انتظار داشته باشیم همان استقبال پرشور دهههای قبل را شاهد باشیم، زیرا در آن سالها هم تعداد فیلمها محدود بود و هم سالنهای سینما. دسترسی به سینما در گذشته به سهولت امروز نبود. سینما همواره برای مردم و دوستدارانش یک عشق بوده و نمیتوان این عشق را حتی در شرایط کنونی انکار کرد. برخی اصرار دارند به هر نحو ثابت کنند که سینما دیگر وجود ندارد. ممکن است این علاقه در مقاطعی کمرنگ شود، اما هرگز از بین نمیرود.
بهرنگ علوی: به یاد دارم از دوران کودکی، زمانی که قصد ورود به عرصه سینما را داشتیم، همیشه به ما هشدار میدادند که «سینما بیرحم است». در حالی که برعکس، ذات سینما بیرحم نیست، بلکه این تصمیمگیران هستند که تعیین میکنند سینما چگونه باشد. به عنوان مثال، در زمان حضور فیلم «شادوران» در جشنواره فیلم فجر، تا دقایق پایانی به من اطمینان داده شد که در لیست نامزدهای دریافت سیمرغ هستم، اما در نهایت نامی از من برده نشد. حتی اگر تا پایان عمر نیز هیچ جایزهای دریافت نکنم، باز هم بر این عقیدهام هستم که باید نقشهایی را بازی کنم که به آنها عشق میورزم و از این خواسته خود کوتاه نمیآیم.
در شرایط کنونی، اولویت من در انتخاب پروژه، همکاری با اسامی بزرگ نیست، بلکه همکاری با افراد جسور و خلاق در اولویتم قرار دارد
*با نزدیک به چهار دهه فعالیت در سینما، آیا فکر میکنید در سینما به جایگاهی که آرزویش را داشتید، رسیدهاید؟
شاهد احمدلو: برای من، گویی سینما تازه آغاز شده و در ابتدای مسیری قرار دارم که همواره آرزویش را داشتم. زندگی فراز و نشیبهای بسیاری دارد و آنچه اهمیت دارد، حفظ عزم و همت است. من به این سادگیها تسلیم نمیشوم تا زمانی که رویای بزرگ زندگیام محقق شود.
بهرنگ علوی: صادقانه بگویم، خیر و هنوز به جایگاهی که در رویایم وجود دارد، نرسیدهام. من به تواناییهای خودم ایمان دارم و هرکجا فرصتی پیش آمده، سعی کردهام شایستگی خود را نشان دهم. برای نمونه، در فیلم «دربند» که روایتی کاملاً زنانه دارد، سعی کردم کاملاً در خدمت فضای قصه باشم و تواناییهایم را عرضه کنم.

باور من این است که اگر قرار باشد بازیکن مقابل من گلی بزند، من باید بهترین پاس ممکن را به او بدهم. در سال پس از اکران «دربند»، با چندین پیشنهاد کاری مواجه شدم که همگی تکرار همان نقش بنگاهی در فیلم «دربند» بودند.
من در این شرایط، حتی برخی دستیاران کارگردان را نیز مقصر میدانم؛ چرا که اغلب آنها برای سهولت در کار، ترجیح میدهند بازیگری که یک بار در نقشی موفق ظاهر شده، مدام در نقشهای مشابه تکرار شود در حالی که باید به بازیگران فرصت داد تا در قالبهای متفاوت دیده شوند. در شرایط کنونی، اولویت من در انتخاب پروژه، همکاری با اسامی بزرگ نیست، بلکه همکاری با افراد جسور و خلاق در اولویتم قرار دارد.
منبع : خبرگزاری مهر

















































