
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، این کارشناس حوزه اعتیاد در پاسخ به این پرسش که «چه زمانی فرد مبتلا به اعتیاد تلقی میشود»، توضیح داد:
«اعتیاد یکی از معدود بیماریهایی است که ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و خانوادگی را توأمان در بر میگیرد. این بیماری همانند بسیاری از بیماریهای مزمن، ماهیتی عودکننده دارد؛ یعنی حتی پس از طی دوره بهبودی، احتمال لغزش و بازگشت به مصرف وجود دارد. به همین دلیل، اهمیت پیشگیری بسیار بالاست و باید بدانیم که چنین بیماریای ذاتاً مستعد عود است.»
اولیایی با اشاره به اینکه عوامل گرایش به مواد در گروههای سنی مختلف متفاوت است، گفت:
در نوجوانان و جوانان: کنجکاوی، هیجانطلبی، فشار گروه همسالان، دسترسی آسان، تبلیغات رسانهای و فضای مجازی
در بزرگسالان و سالمندان: استفادههای خودسرانه برای تسکین درد، مشکلات روانی یا باورهای نادرست درباره فواید برخی مواد
وی افزود:
«نقطه آغاز اعتیاد، تجربه لذتی است که با افزایش دوپامین در مغز همراه میشود. مغز پس از تجربه این لذت، فرد را وادار به تکرار مصرف میکند و بهتدریج وابستگی ایجاد میشود؛ بنابراین ما در روند درمان باید بتوانیم وزن این لذت کاذب را کاهش دهیم و لذتهای سالم را جایگزین کنیم.»
این کارشناس بهزیستی با اشاره به کاهش سن شروع مصرف مواد توضیح داد:
«امروز نوجوانان در معرض حجم عظیمی از محتواهای رسانهای قرار دارند. فضای مجازی، تبلیغات غیرواقعی، و الگوبرداری از سبکهای زندگی در سراسر جهان، باعث شده فریبندگی مصرف مواد افزایش پیدا کند. از سوی دیگر، قدرت اقتصادی و تبلیغاتی مافیا و مروجان مصرف مواد بسیار بیشتر از نهادهای پیشگیری است. همین مسئله کار ما را دشوار کرده است.»
او در توضیح وضعیت مصرف مواد در میان زنان گفت:
«نباید تصور کنیم آمار اعتیاد در زنان چندین برابر شده است؛ بلکه امروز به دلیل فرهنگسازی و پذیرش بیشتر اعتیاد بهعنوان یک بیماری، زنان راحتتر برای درمان مراجعه میکنند. در گذشته، انگ و ترس از آبروریزی اجازه نمیداد زنان از خانواده یا مراکز درمانی کمک بگیرند. اکنون مراجعه بیشتر شده، آگاهی افزایش یافته، و نگاه جامعه انسانیتر شده است.»
وی البته هشدار داد که «ریخته شدن قبح مصرف» نیز در برخی موارد دیده میشود و این موضوع میتواند خطرناک باشد.
اولیایی در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد:
«بزرگترین خلأ ما نبودِ یک نهاد متولی آموزش خانواده در موضوع فرزندپروری و پیشگیری از اعتیاد است. بسیاری از مهارتهای ضروری مانند نه گفتن، مدیریت احساسات، مهارت حل مسئله و… باید در هفت سال اول زندگی آموزش داده شود؛ اما خانوادهها معمولاً منبع مناسب یادگیری ندارند.»
او افزود:
«سازمان بهزیستی در قالب طرحهای اجتماعمحور، کانونهای محلی و برنامههای آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و محیطهای کار فعال است، اما گستره جامعه بسیار بزرگتر از توان این نهادهاست. سهم بودجهای پیشگیری نیز بسیار کمتر از درمان است؛ درحالیکه طبق پژوهشهای جهانی، هر یک دلار هزینه در پیشگیری، ۱۰ دلار صرفهجویی در درمان ایجاد میکند.»
این کارشناس درباره افزایش مواد جدید و ناشناخته در میان نوجوانان گفت:
«بسیاری از مواد امروزی با نامها و شکلهای جذاب—مثل آدامس، شربت، نوشیدنی یا قرص—عرضه میشوند تا اعتیادآور نبودن آنها القا شود. بخش بزرگی از این مواد صنعتی و ترکیبی هستند و عوارض شدید روانی و جسمی دارند. مشکل این است که نوجوان به منابع نامعتبر اینترنتی اعتماد میکند و تصور میکند خطری ندارد.»
او تأکید کرد:
«اگر نوجوان از پیش آموزش دیده باشد که هیچ ماده ناشناختهای را از هیچ فردی نپذیرد، این فریبخوردگیها کمتر میشود.»
خانواده چگونه نشانههای خطر را شناسایی کند؟
به گفته اولیایی، مهمترین علامت مصرف یا شروع خطر، تغییر رفتار است. او توضیح داد:
پنهانکاری
دروغگوییهای غیرمعمول
پرخاشگری یا گوشهگیری ناگهانی
شاد بودن یا پرحرفی غیرطبیعی
تغییر الگوی خواب و خوراک
قرمزی چشم، خندههای بیدلیل، افزایش اشتها (در برخی مواد مانند گل)
او گفت:
«خانواده باید مطالعه کند، از مراکز مشاوره کمک بگیرد و در صورت مشاهده نشانهها، بدون قضاوت اقدام کند.»
وی هشدار داد:
«مصرف خودسرانه داروهای آرامبخش نیز نوعی اعتیاد است و قطع آنها بدون نظر روانپزشک میتواند بسیار خطرناک باشد.»
درمان؛ مثلث موفقیت: فرد، تیم درمان و خانواده
این کارشناس افزود:
«بهترین نتایج درمان اعتیاد زمانی حاصل میشود که فرد، خانواده و تیم درمان در کنار یکدیگر باشند. خانواده باید همراه باشد، نه دخالتگر. برای مثال، بسیاری از خانوادهها بدون مشورت با پزشک، داروی بیمار را قطع میکنند که بسیار خطرناک است.»
او ادامه داد:
«لغزش بخشی از ماهیت بیماری است و خانواده نباید با سرزنش و ناامید کردن، روند درمان را تخریب کند. باید از تیم درمان برای نوع برخورد راهنمایی بگیرند.»
اولیایی درباره کیفیت مراکز درمان اعتیاد گفت:
«اگر مرکز دارای مجوز باشد و چند شاخص مهم را رعایت کند، کاملاً قابل اعتماد است:
۱. ویزیت پزشک
۲. وجود روانشناس و جلسات رواندرمانی
۳. خانوادهدرمانی
۴. برنامهریزی برای تغییر سبک زندگی و پیشگیری از بازگشت
۵. پیگیری پس از درمان»
او تأکید کرد که درمان اعتیاد تنها مصرف دارو نیست؛ بلکه یک برنامه جامع جسمی—روانی—اجتماعی است.
بازتوانی؛ نقش حیاتی خانواده پس از درمان
این کارشناس با اشاره به برنامههای سازمان بهزیستی در بخش توانمندسازی گفت:
«پس از ترخیص، مددکار اجتماعی بررسی میکند که فرد شغل دارد یا نه، خانواده او را میپذیرد یا نه، و چه حمایتهایی لازم است. بازگشت به محیط قبلی بدون حمایت، احتمال عود را افزایش میدهد.»
او گفت:
«نمیتوان برای همه نسخه یکسان نوشت. هر خانواده باید از طریق مشاوره یاد بگیرد چه نوع حمایتی لازم است؛ تشویق، نظارت، محدودیت مالی، حمایتهای عاطفی و… بسته به شرایط فرد متفاوت است.»
در پایان این گفتوگو، کارشناس پیشگیری و درمان اعتیاد تأکید کرد:
«پیشگیری، آموزش خانواده، مهارتآموزی و نشاط اجتماعی، اصول اصلی محافظت از کودکان و نوجوانان هستند.
اگر میخواهیم جامعهای سالم داشته باشیم، باید از اکنون برای پیشگیری سرمایهگذاری کنیم. سازمان بهزیستی نیز آمادگی کامل دارد تا از ایدهها و طرحهای خلاقانه در حوزه پیشگیری استقبال کند و آنها را در سطح ملی به کار گیرد.»

















































