
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ جنگ رسانهای دستوری است که امروز شاید اهمتی آن کمتر از جنگ سخت و نظامی نباشد. جنگی با اهمیت بسیار بالا و دارای نقش راهبردی در پیشبرد اهداف به حساب میآید. با توجه به این اهمیت رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره کردند. رهبر انقلاب به صراحت فرمودند که ما امروز درگیر یک جنگ فراتر از نظامی هستیم و آن جنگ، جنگ تبلیغاتی و رسانهای است.
رهبر انقلاب در سخنرانی روز ولادت حضرت زهرا (س) مسیر را شفاف کردند که در این جنگ تبلیغاتی دفاع کافی نیست؛ باید نقاط ضعف دشمن را هدف گرفت. امروز غرب در همین قضیه اخیر پس از طوفانالاقصی چندین نقطه ضعف دارد که همه ابزار تهاجم رسانهای ماست:
رسوایی هیمنه پوشالی حقوق بشر آمریکایی: اسناد و آمار نسلکشی و کودککشی غزه آخرین بقایای ادعای «اخلاقی بودن» و صدور دموکراسی و دغدغه حقوق بشر غرب را سوزاند.
بیداری نسل جوان در غرب و اعتراضات علیه نسلکشی رژیم در غزه: چفیهای که روزی نماد مقاومت در جنوب لبنان بود، امروز در دانشگاههای آمریکا و اروپا به نشانه آزادیخواهی نسل جوان تبدیل شده است. این چیز کوچکی نیست؛ راهپیماییهای خیابانی و دانشگاهی در حیاط خلوت و جایی که غرب آن را سرمایه خود میدانست.
فروپاشی افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی: رژیمی که قرار بود «پناهگاه امن صهیونیستها» باشد، امروز ناتوان از تأمین امنیت درون مرزهای خود است و در گزارشهای غربی صراحتاً از «بحران اعتماد عمومی» در اسرائیل سخن گفته میشود.
از این نقاط ضعف بیشک در دشمن کم نیست؛ اینها حفرههایی است که دشمن نمیخواهد دیده شود، اما همانجاست که باید ضربه زد. مأموریت رسانهای جبهه مقاومت، فقط پاسخگویی به شبههها نیست؛ حمله به این نقاط ضعف است که اگر ما روایت خود را نسازیم، دشمن روایت خودش را بر افکار عمومی تحمیل میکند.
رهبر انقلاب در سخنرانی خود تأکید کردند که در برابر دشمن باید آرایش جنگی گرفت. دشمن، معارف اسلامی، شیعی و انقلابی را هدف گرفته است؛ بنابراین نباید صرفاً رویکردی تدافعی داشت، بلکه باید به نقاط ضعف دشمن نیز هجمه برد.اما وقتی گفته میشود «آرایش جنگی بگیرید»، دقیقاً منظور چیست؟صرف کنشگری رسانهای یا حتی انقلابیبودن، بهمعنای آرایش جنگی نیست. آرایش جنگی، مختصات و الزامات مشخصی دارد.
آرایش جنگی، پیش از هر چیز، یک تصمیم شناختی است؛ یعنی پذیرفتن این واقعیت که میدان رسانه، محل واکنشهای پراکنده و سلیقهای نیست، بلکه میدان تقابل برنامهریزیشده با دشمن است. در این نگاه، اولویتها نه از علایق شخصی و جناحی، و نه از ذوق تولید محتوا، بلکه از فهم راهبرد دشمن استخراج میشود.باید دید دشمن چه میکند، چه چیزی را هدف گرفته و چه اثری بر مخاطب میگذارد؛ سپس کنش رسانهای متناسب با همان اثر طراحی شود. این تغییر، منطق رسانه را از «تولیدمحوری» به «اثرمحوری» تبدیل میکند.
در این جنگ، سرباز صرفاً تولیدکننده محتوا نیست؛ کنشگری است که ذهن و باور مخاطب را هدف میگیرد. نخستین شرط او ایمان است؛ نه شعاری، بلکه باور قلبی به حقانیت مسیر. کسی که خود دچار تردید و فرسودگی است، در جنگ باورها پیروز نمیشود.اما ایمان بهتنهایی کافی نیست. این میدان، میدان حرفهایهاست: علم ارتباطات، شناخت مخاطب، فهم الگوریتمها، سواد روایت و خلاقیت، ابزارهای ضروری این نبردند. در کنار اینها، شخصیت مجاهدانه لازم است؛ زیرا شکستن مارپیچ سکوت، هزینه دارد و شجاعت میخواهد.
اگر سربازان بازوان این جنگاند، مدیران رسانهای مغز آن هستند. فرمانده این میدان نمیتواند اسیر باندبازی، قبیلهگرایی و رقابتهای جناحی باشد. این جبهه، مدیرانی میخواهد که تکلیفشان با ایمان، انقلاب و وطن روشن باشد و تجربه زیسته این میدان را داشته باشند. مدیری که فشار و کمبود را نشناخته، تصمیم شجاعانه نمیگیرد.
هیچ آرایش جنگی بدون زمین مناسب معنا ندارد. اگر دشمن در شبکههای اجتماعی و میدانهای زنده و تصویرمحور میجنگد، کنشگری در رسانههای ایستا، عملاً خارج از نزاع است. افزون بر این، ساختارها باید انعطافپذیر باشند. جنگ رسانهای ثابت نیست؛ گاهی جنگ روایت است و گاهی جنگ احساس. رسانهای که نتواند آرایش خود را بهموقع تغییر دهد، حتی با نیت درست، بازنده خواهد بود.
مهمترین ویژگی این نبرد، ساختار شبکهای آن است. جنگ رسانهای، محدود به رسانههای مرجع یا نهادهای رسمی نیست. از تولید محتوا تا توزیع و بازنشر، حضور فعال در همه سطوح لازم است.در این میدان، هر فرد یک گره از شبکه است. هرکس، در هر جایگاهی که هست، باید برای خود نقشی فعال تعریف کند و آرایش جنگی بگیرد. این جنگ، تماشاگر ندارد.
جنگ رسانهای امروز بهمثابه یک میدان واقعی نبرد، نیازمند آرایش جنگی همهجانبه است؛ نبردی که تنها با دفاع و پاسخگویی به شبهات پیش نمیرود، بلکه با شناخت نقاط ضعف دشمن و حمله به آنها میتوان روایت حقیقی را تثبیت کرد. این میدان، محدود به رسانههای رسمی نیست و هر فرد در جایگاه خود یک سرباز این جبهه است؛ بنابراین پیروزی در این جنگ زمانی محقق میشود که ایمان، تخصص، شجاعت و شبکهایبودن کنش رسانهای در کنار هم قرار گیرد و روایت مقاومت بر افکار عمومی غلبه یابد.
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































