سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

حلوای نسیه در سینی خالی تجملات


حلوای نسیه در سینی خالی تجملات

نگاهی به زندگی قسطی در جامعه امروز

صبح با هیجان وارد محیط کار می شوم که یک روز کاری خوب را شروع کنم. تلفن همراهم دوبار زنگ می خورد و هر بار شماره ناآشنایی بر صفحه اش حک می شود. دفعه سوم برمی دارم و مردد می گویم: «بفرمایید!» مردی که خودش را کارمند بانک معرفی می کند با لحنی تشرآمیز می گوید: «شما آقای... ضامن وام چند میلیونی آقای... هستید؟»

خیلی آهسته و بریده جواب می دهم: «بله! ایشان باجناق بنده هستند!» و این پاسخ مثبت همان و تهدیدات کارمند بانک همان! خیلی محکم می گوید: «بیش از ۹ مورد از قسط های وام آشنای شما به تعویق افتاده و با حساب جرایم اگر همین طور پیش برود، بازپرداخت بیش از اصل وام خواهد شد. ظرف مدت چند روز تکلیف اقساط معوقه را روشن کنید وگرنه پای شما گیر است و ناگزیریم در محیط کارتان مامور بفرستیم!!»

مثل یخی که ناگهان روی شعله بگیرند، وا می روم و بی هیچ کلامی قطع می کنم.

اولین فکری که به ذهنم می رسد این است که به باجناق خوش حسابم!! زنگی بزنم. هر بار که شماره اش را می گیرم سریع قطع می کند! با مکافات فراوان خواهر خانمم را پیدا می کنم و قضیه را توضیح می دهم. نگفته زیر گریه می زند و سر به زیر می اندازد. به یاد می آورم که چند ماه قبل این آقا با آرزوی تغییرشغل و کسب درآمد از طریق مسافرکشی این وام را ردیف کرد که زندگی اش از این رو به آن رو شود، اما با عدم برنامه ریزی درست و نسنجیدن کار از هر جهت همین سرمایه اندک را بر باد داد و با چند فقره تصادف پی درپی ماشینش نیز گوشه پارکینگ به خواب رفت!

انتخاب زندگی قسطی حتی اگر از سرناچاری هم باشد، باز هم مشکل آفرین است، چه برسد به این که برخی افراد در میدان رقابت بر سر تجملات وام روی وام می گیرند و این گونه ماحصل چندین سال بعد خود را به تاراج می دهند.

● تصاحب درآمد شهروندان در نظام سرمایه داری

برای حلاجی مشکلات زندگی قسطی باید ریشه توسعه آن را جویا شد. فیلمی را به یاد می آورم که شخصیت اصلی آن دختری بود که علاقه بیمارگونه به خرید لباس از فروشگاه ها داشت. این بیماری آن قدر در جانش نفوذ کرده بود که برای رهایی کارت اعتباری اش را در جا یخی گذاشت تا میان قالب یخ محفوظ بماند، اما بالاخره طاقت نیاورد و با چکش به جان قالب یخ افتاد، کارت اعتباری اش را بیرون کشید و با شتاب به سمت فروشگاه دوید. ولع خرید از او یک قربانی نظام سرمایه داری غرب که اساسش ترویج مصرف گرایی است، ساخته بود. این گونه با قرض های متعددی که از دوستانش و حتی از نامزدش گرفته بود، همگی طردش کردند، تا بالاخره تغییر رویه داد.

احمد اکبری رئیس دانشگاه سیستان و بلوچستان و استاد اقتصاد پیرامون شیوه های فروش قسطی در غرب توضیح می دهد: «زندگی قسطی بلایی نیست که فقط متوجه کشورهای در حال توسعه باشد، بلکه در اروپا و آمریکا نیز این شیوه (خرید قسطی) به شدت توسط فروشگاه های بزرگ تبلیغ می شود. یک عده از کارت های اعتباری استفاده می کنند که کاربردش شبیه کارت های اعتباری رایج در کشور ماست، یعنی تا همان سقفی که پول در کارت موجود است می توان خرید کرد. اما اکثر شهروندان اروپایی و آمریکایی از ویزا کارت ها و مسترکارت ها استفاده می کنند.

شرکت های صادرکننده این قبیل کارت های اعتباری به شهروند دارنده کارت برای مثال اجازه می دهند تا سقف ۲۰هزار دلار از فروشگاه های مختلف خرید داشته باشد، بدون این که اساسا چنین پولی در حسابش باشد. بعد طی یک دوره زمانی یک ماهه شهروند دارنده کارت فرصت دارد، پول را برگرداند. اگر نتوانست، نامه ای برای او از طرف شرکت صادرکننده کارت ارسال می شود، مبنی بر این که شما می توانید مثلا طی شش ماه با پرداخت اولین قسط به مبلغ فلان بازپرداخت داشته باشید. البته این گونه کارت ها اغلب به افرادی تعلق می گیرد که خوش حسابی شان قبلا آزموده شده و یا تایید شده باشد.»

این کارشناس مسائل اقتصادی دلیل روی آوردن شرکت های صادرکننده این کارت ها و نیز فروشگاه های طرف قرارداد با آنها را به چنین شیوه هایی این گونه توضیح می دهد: «معمولا شرکت های صادرکننده کارت های اعتباری با چنین کاربردی و فروشگاه های طرف قراردادشان به صورت توافقی درصدی را به عنوان سود فی مابین تعیین می کنند که این نرخ سود در اروپا و آمریکا معمولا بالاترین حد (بین ۱۹ تا ۲۱) درصد است.

این گونه از یک مقدار ثابت سرمایه بدون آن که فعالیت خاصی صورت گرفته باشد، برای شرکت های صادرکننده کارت های اعتباری سود دوچندان و برای فروشگاه ها نیز پیشاپیش فروش کالا انجام می شود. این گونه هر روز بازار و فروشگاه ها مملو از کالاهایی می شوند که شاید ضرورت آنها بسیار ناچیز باشد. این سود مالی آن قدر زیاد است که اگر در این بین چند شهروندی هم بد حساب باشند، بدحسابی آنها را پوشش می دهد.»

● توهم حل مشکلات در زندگی قسطی!

سیدمهدی زریباف رئیس مرکز مطالعات مبانی و مدل های اقتصادی مهمترین دلیل روی آوردن افراد به زندگی قسطی را انتقال الگوهای اقتصادی نظام سرمایه داری به شهروندان جهان امروز می داند، وی می گوید: «نظام پولی که بر دنیا حاکم است، برای نرخ بهره ارزش قائل شده و معتقد است زمان بین خرید و بازپرداخت می تواند فرصت بی دردسری برای پولسازی باشد! این چالش در حال حاضر گریبانگیر اکثر کشورهای جهان حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی است. این گونه چون بانک داران پایه گذار چنین الگویی هستند، قدرت خرید مردم را برای سال های آتی نابود کرده تا در فاصله کوتاهی به یک سرمایه بادآورده برسند.»

وی ادامه می دهد: «در کشورهایی که اقتصادشان شدیدا وابسته به فروش مستقیم نفت است، از یک طرف به شدت کالا وارد می شود و از سوی دیگر درآمد مردم ثابت و نرخ تورم افزایش پیدا می کند، لذا رجوع مردم برای گرفتن وام به منظور خرید کالای معرفی و حتی خرید وسایل منزل زیاد می شود. این حقیقت تلخی است که مثل چتر بر سر زندگی ها سایه انداخته و آینده شهروندان را می بلعد.»

وی برای مهار چنین وضعیتی علاوه بر خروج از اقتصاد تک بعدی و مهار نرخ تورم معتقد به فرهنگ سازی در زمینه الگوی مصرف اسلامی و ایرانی است.

زریباف توضیح می دهد: «در اسلام مکرراً قرض گرفتن مکروه عنوان شده و این تحقیر جایز شمرده نمی شود. روشن است که انسان طلبکار دچار یک سری اضطراب های روحی و روانی شدید خواهد شد، به ویژه اگر جامعه اخلاقی باشد و مسئله حق الناس را مهم تلقی کنند. در میان کسبه کشورمان این گفته رواج دارد که وام گرفتن مثل بر سر گرفتن چتر در روزهای آفتابی است که مبادا در روز بارانی بی چتر بمانیم.

قرض کردن در واقع توهم حل مشکل است. مهمترین چیزی که در این روند از دست می دهیم، آرامشمان است و چون اسلام اساس زندگی را فرصت خودسازی دانسته، بنابراین در زندگی قسطی آرامش عبادت و خودشناسی از دست می رود. به نظر می رسد زندگی قسطی شیوه مکروهی برای ادامه حیات باشد که در آن نشاط و سازندگی ذره ذره می میرد!»

● بازنده ای که از ابتدا بازنده است!

ما گاهی اوقات تحت تأثیر تبلیغات شبکه های ماهواره ای که دائماً طناب مصرف گرایی به گردن ساده اندیشان می اندازند، تلاش می کنیم به خاطر زیاده خواهی ها و زندگی بهتری که در رویا ساخته ایم، فاصله بین رویا و واقعیت را پر کنیم.

محسن اسکندری روانشناس توضیح می دهد: «این شیوه زندگی قسطی با شیوه زندگی قسطی که از سر ناچاری شکل می گیرد، تفاوت دارد. افرادی که مثلاً برای خرید ماشین مدل بالاتر وام پشت وام می گیرند، افراد با شخصیت مستحکم نیستند. این قبیل اشخاص نمی خواهند مطابق امکاناتشان زندگی کنند و می خواهند مثل آرزوهایشان زندگی کنند. سرخوشی این افراد تا زمانی ادامه پیدا می کند که برگه احضاریه دادگاه به دستشان نرسیده باشد، بعداً باید از اعتبارشان خرج کنند تا چالش ها جبران شود.»

وی ادامه می دهد: «در زندگی قسطی دائماً نگرانیم که چطور قسط را بپردازیم. گاهی قسط وام جزء برنامه ماهیانه ما نبوده و حالا که اضافه شده، دائماً نگرانیم که چطور تهیه کنیم و بپردازیم؟ همین امر باعث می شود وام های بعدی را بگیریم تا وام اولیه را جبران کنیم. فشار روی فشار به این دلیل است که قناعت را پیشه نکرده ایم. چنین شیوه ای بازتاب این است که برخی افراد از خودشان راضی نیستند، چون خوشبختی در درونشان نیست. این ها خیال می کنند با زرق و برق بیشتر خوشبخت تر خواهند بود! اما حقیقت این است که شاید با خرید وسیله جدید چند روزی خوشحال باشند، اما این یک مسکن موقتی است، ولی به رضایت دائمی آن ها چیزی نمی افزاید.»

اسکندری ریشه بسیاری از اختلافات خانوادگی را زندگی قسطی عنوان کرده و می گوید: «اکثر افراد بعد از یک دوره مصرف گرایی، نوعی انقباض در زندگی شان به وجود می آید. این افراد آینده نگر نبوده و تنها به شادی لحظه ای خود فکر می کنند. متأسفانه شاهد هستیم که رویه فعلی بانک ها در پرداخت وام ها نیز به روند گرفتن وام های غیرضروری دامن می زند و معمولاً عروس و دامادهای جوان که تازه می خواهند زندگی شان را شروع کنند، از وام های ضروری بی بهره اند. بیشمار افرادی را داریم که تنها برای مدرن کردن وسایل منزل و چینش وسایل الکتریکی در آشپزخانه که حتی طریقه استفاده اش را نمی دانند، به گرفتن وام های پی درپی رو می آورند.»

این روانشناس در تکمیل صحبت هایش می گوید: «به نظر می رسد ما به دنبال خوشبختی و احساس رضایت هستیم. در این روند فشار، ناامیدی و کلاف سردرگمی که نمی دانیم چطور باز می شود، مرتب بحرانی تر شده و آرامشمان را می بازیم. در زندگی خانوادگی برخی طلاق ها این گونه شکل می گیرند.»

● پیش فروش ماحصل ده سال آینده درآمد!

خیلی ها گمان می کنند گرفتن وام های متعدد نوعی زرنگی و پس انداز است. حالا اگر واقعاً پس انداز هم باشد، دل آدم نمی سوزد!

پدرهای ما یک دهه قبل وقتی می خواستند برای خرید مسکن که جزء ضروریات هم است از بانک وام بگیرند، بسیار مردد می ماندند و دست آخر به خاطر بیم از برباد رفتن اعتبارشان و اضطراب این که «نکند نتوانم پول را برگردانم» مکث همیشگی می کردند. اما امروز همه به هر دری می زنند که وام بگیرند و معمولاً هم این مبالغ نه تنها پس انداز نشده، بلکه با خرج های غیرضروری معادل مبلغ وام و حتی بیشتر ضرر به بار می آید.

سیدمحمدهاشم پوریزدان پرست عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز و استاد اقتصاد توضیح می دهد: «متأسفانه قسط فروشی و قسط خواری بلای خانمانسوز اکثر کشورهای جهان امروز است.

در این مدل به جز تهیه ضروریات زندگی چون مسکن، افراد برای تأمین غیرضروری ها نظیر تعویض مدل ماشین، تغییر دکوراسیون منزل، تهیه لباس های مد روز تشویق به فروش ماحصل کار آینده خود می شوند. تا چشم باز می کنند، می بینند که درحال خرج کردن درآمد ده، بیست سال آینده خود هستند و باید سال های آینده را کار کنند تا آنچه را درحال حاضر مصرف کرده اند، بازپس بدهند.»

گاه آنقدر قسط داری که ته حقوق ات فقط صدهزار تومان می ماند و خدا را شکر می کنی که حداقل همسر کارمندی داری که هر دو شانه به شانه هم کار می کنید. آنهایی هم که تک نفره کار می کنند، باید به گرفتن قرض های دستی و متعدد از دوستان اکتفا کنند و یا به فکر وام دیگری باشند که وام های قبلی را جبران کنند.

زندگی قسطی هر روز اعدام شدن روح است و تنها دلخوشی فرد این خواهد بود که لحظه بی اعتبار شدنش را یک ماه دیگر به تعویق بیندازد!

در هیچ کجای دین اسلام این شیوه زندگی ستوده نشده، حال چرا ما برای گرفتن وام این قدر به هر دری می زنیم و آخر سر هم حتی در صورت موفق شدن به گرفتن وام چیزی دستمان را نمی گیرد؟

مردی به نام «پونز» در آمریکا زندگی می کرد که با هر بار گرفتن وام به بن بست می رسید و ناگزیر برای جبران وام قبلی، وام جدیدی دست و پا می کرد. این روند را آن قدر ادامه داد که نهایتاً ورشکسته شد و به زندان افتاد. از آن زمان در علم اقتصاد قانونی تحت عنوان «بازی عدم پونزی» نوشته شد.

بنابر این باید به این یقین رسید که حتی علم ریاضی هم ثابت کرده که گرفتن وام های متعدد نه تنها برد محسوب نمی شود، بلکه آغاز بازی ورشکستگی است.

این قانون علمی را پیش روی وسوسه های گرفتن وام بگذارید و لااقل با حذف برخی خواسته های غیرضروری و پیشه کردن قناعت، دفترچه ای از جمع دفترچه های قسط کم کنید.

عدم توازن بین امکانات و خواسته ها

هدف از مصرف در اقتصاد خانوار باید رسیدن به آسایش و آرامش باشد. آسایش نتیجه بهره مندی از امکانات مناسب برای زندگی است. در مقابل آرامش نتیجه برقراری توازن و تعادل میان امکانات از یک طرف و خواسته ها و نیازها از جانب دیگر است.

دکتر الله مرادسیف، عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه امام حسین (ع) پیرامون برقراری توازن بین آنچه که داریم و آنچه که می خواهیم، توضیح می دهد:

«اگر دامنه خواسته ها و نیازها محدود نشود، همیشه جلوتر از امکانات زندگی مان حرکت خواهیم کرد ونتیجه آن به هم خوردن توازن میان امکانات و خواسته ها و از دست رفتن آرامش در زندگی فردی و خانوادگی خواهد بود. رفتار مصرفی خانوار باید رفتاری اقتصادی باشد. رفتاری اقتصادی یعنی استفاده مطلوب از آنچه داریم. مهمترین چیزی که خانوار دارد، درآمد است.»

وی درپاسخ به این سؤال که خریدهای قسطی چه جایگاهی در رفتار مصرفی خانوار دارد، می گوید: «دو نوع رفتار مصرفی را باید از هم متمایز کرد، یکی رفتار مصرفی صحیح (اقتصادی) و دیگری رفتار مصرفی غیر صحیح (غیراقتصادی). در رفتار مصرفی اقتصادی خرید قسطی نوعی ایجاد یا تأمین منابع از طریق پس انداز اجباری برای خانوار خواهد بود.»

این استاد اقتصاد چهار منبع را برای مصرف پول وام و افزایش درآمد خانوار معرفی کرده و می گوید: «وام را می توان جهت افزایش دارایی های مولد خانوار مانند زمین، مسکن، سهام، اوراق قرضه و... استفاده کرد. این نوع دارایی ها از آن جهت مولد است که می تواند سطح درآمد بالاتری را در آینده برای خانوار ایجاد کند.

رفع نیازهای اولویت دار در موضوع کالاهای با دوام مصرفی نظیر اتومبیل نیز می تواند کانال دیگری برای خرج پول وام باشد. خرید پوشش های مختلف بیمه ای اعم از بیمه های درمانی، تأمین اجتماعی، بیمه اتومبیل، بیمه عمر و غیره و نیز تهیه و خرید تدریجی آنچه در آینده باید یکجا خریداری شود مانند جهیزیه نیز با پول وام کار عاقلانه تری است.»

وی در ادامه به خریدهای قسطی در رفتار مصرفی غیر اقتصادی اشاره کرده و می گوید: «این قبیل خریدها به طور کلی شامل آن دسته از خریدهای تجملی می شود که صرفاً با هدف چشم و هم چشمی و شرکت در مسابقه مصرف صورت می گیرد. این گونه خریدها از آنجا که نیازهای واقعی حال یا آینده را هدف گیری نکرده، تنها کاری که می کند منابع درآمدی خانوار را از آن نیازهای اساسی منحرف و خانوار را از یک سطح مناسب آسایش که می توانست باخرید امکانات موردنیاز خود داشته باشد محروم می سازد. از طرف دیگر از آن که در این مسابقه مصرف، همیشه خود را عقب تر از دیگران می بینیم، توازن میان امکانات و خواسته ها را از دست داده و خود را از آرامش لازمی که می توانستیم داشته باشیم، محروم می کنیم، لذا در این فرآیند هم آسایش و هم آرامش خود را از دست رفته خواهیم دید.»

● اولویت بندی نیازهای خانواده

وام می گیریم که تلویزیون صفحه مسطح LCD شبیه آنچه در خانه فامیل دیده ایم بخریم، اگر نخریم هم سرزنش خانواده را متحمل می شویم و از همه بدتر وقتی قوم و خویشی وارد منزلمان می شود، زیرلب زمزمه می کند: «آخی! تلویزیونتان برای چه سالی است؟!...» وام می گیریم که ارزش خود را ارتقا بخشیم، اما غافل از این که وقتی در پی حرف مردم رفتیم، به زندان تحقیر و بی اعتباری در می افتیم. چرا یکبار هم که شده نمی خواهیم همان طور که هستیم، زندگی کنیم؟

محمد کهندل ،عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در شاخه اقتصاد توضیح می دهد: «فرهنگ مصرف گرایی چیزی نیست که یک شبه به فرهنگ ما منتقل شده باشد. این فرهنگ آسیبی است که از رژیم گذشته به فرهنگ ما وارد شد و بعدها با تبلیغات رسانه های غربی و اخیراً ماهواره به شدت بسط پیدا کرده است. از سوی دیگر وقوع جنگ تحمیلی باعث شد که ما پدیده تورم را همواره به عنوان یک معضل اقتصادی درکنار خود داشته باشیم. وجود تورم این دید را به مردم داد که از هراس گرانتر شدن کالا، خرید فردا را امروز داشته باشند، لذا به هر طریق ممکن قرض می کنند که برای فردای نیامده خرید کنند. اساساً پس اندازها به حدی نیست که بتوان با آن برای چندسال آینده نیز خرید داشته باشیم، پس به زندگی قسطی رو می آوریم.»

وی برای مدیریت صحیح اقتصادی در خانواده به برنامه ریزی و بودجه بندی بسیار اعتقاد داشته و می گوید: «متاسفانه هیچ گاه به ترویج الگوهای صحیح مدیریت در اقتصاد خانواده توجه نشده و افراد نمی دانند برای برآورده کردن نیازها چطور اولویت بندی داشته باشند؟ این گونه بودجه صرف خرید وسایلی می شود که بعضاً یکبار در سال هم مورد استفاده قرار نمی گیرند و فقط جنبه پرکردن بوفه ها و دکورها را پیدا می کنند. در مثال دیگری اغلب افراد به دنبال این هستند که مدل بالاترین ماشین را در بین اقوام و آشنایان داشته باشند، اما هیچ کس تحقیق نمی کند که با مقدار پولی که دارد و شرایط زندگی و نوع شغلش چه مدل ماشینی مناسب حال اوست؟»

این استاد اقتصاد سه عامل تورم و فرهنگ مصرفی، عدم برنامه ریزی و بودجه بندی در اقتصاد خانواده و نیز فعالیت واسطه ای بنگاه های خرد را سه دلیل اصلی گرفتن وام های غیرضروری می داند. وی در ادامه به ارائه راهکارهایی جهت اجتناب از زندگی قسطی پرداخته و می گوید: «فرهنگ سازی از طریق رسانه ها برای ساده زیستی یکی از مهم ترین راهکارهای جلوگیری از روی آوردن به زندگی قسطی است. صحبت های سال گذشته مقام معظم رهبری نیز بر همین محور استوار بود که باید طی ده سال آینده با جدیت پیگیری شود.

راه حل دیگر که برای همگان ملموس است، کاهش تورم و تثبیت اقتصادی است. باید بتوانیم پس انداز های هرچند کوچک را به سمت واحدهای تولیدی هدایت کرده و مسیر جذب سرمایه را در وادی تولید تقویت کنیم.»

● در چه کانال هایی سرمایه گذاری کنیم؟

عبدالعزیز درویش مدرس رشته اقتصاد در دانشگاه پیام نور تهران از زاویه دیگری به قضیه وام در داخل کشور نگاه کرده و می گوید: «اتفاقاً در کشور ما برخلاف نظر عمومی که خیال می کنند منابع مالی بانک ها در زمینه پرداخت وام توسط سرمایه دارها تأمین می شود، اتفاقاً از طریق جذب سرمایه های مردمی و تبلیغ پیرامون قرض الحسنه صورت می گیرد، اما شیوه مصرف پول وام توسط مردم صحیح نیست. در یک مدل صحیح اقتصاد خانوار توصیه می شود افراد اوایل زندگی قناعت پیشه کنند و خواسته هایشان بیش از درآمدشان نباشد تا کم کم در نیمه دوم زندگی بتوانند برای دوران کهولت پس انداز داشته باشند، اما اغلب جوانان ما لذت حال را به لذت آینده ترجیح می دهند. در این انتخاب دو حالت وجود دارد، یا مبلغ وام گرفته شده را صرف خواسته های امروزمان کنیم و طی سال های آینده بازپرداخت داشته باشیم و یا با قناعت و حتی پس انداز کردن پول وام برای آینده پس اندازی داشته باشیم. البته در حالت دوم هم باید تعادلی در گرفتن وام وجود داشته باشد، وگرنه گرفتن وام های متعدد و پشت سرهم نه تنها زرنگی محسوب نمی شود، بلکه زمینه برباد رفتن همه چیز را فراهم می کند.»

این محقق مسائل اقتصادی پیشرفت تکنولوژی را زمینه ورود کالا و بالا رفتن تقاضاها عنوان کرد و می گوید: «از یک طرف با تغییر هر روزه مدل وسایل الکتریکی منزل و از سوی دیگر در گرداب تبلیغ مصرف گرایی به قول یکی از اساتید اقتصاد به این باور غلط می رسیم که اگر مطابق مد روز خرید نکنیم، آدم به حساب نمی آییم! وقتی ارزش و آدمیت افراد به داشته های مادی شان گره می خورد در بازار چشم و همچشمی ها زندگی قسطی رونق می گیرد. الان وضع به گونه ای است که اگر هم نخواهیم قرض کنیم و وام بگیریم، بعضی از سازمان ها و شرکت ها افراد را به این امر تشویق می کنند و دام هایی وسوسه انگیز می گسترانند! مثلاً فلان سازمان کارکنانش را تشویق می کند که وام خرید ماشین با نرخ سود ۱۲ درصد

- که درصد پایینی است- پرداخت می کند. این تبلیغ هر شنونده ای را به وسوسه گرفتن چنین وامی می اندازد، حتی اگر تا به حال به فکر تعویض مدل ماشینش نیفتاده باشد.»

درویش به نظریه کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها در عدم دخالت دولت موافق نبوده و می گوید: «دولت اتفاقاً می تواند وام ها را به سمت بخش های تولیدی و کشاورزی هدایت کند. درضمن می تواند تعیین کننده نرخ بهره باشد. این طور نباشد که هر بانک و شرکتی با هر میزان نرخ بهره بتواند وام پرداخت کند. این گونه برخی افراد خود را به هر دری می زنند که تعداد وام های بیشتر با نرخ بهره پایین تری بگیرند و این را نوعی زرنگی می پندارند. درصورتی که اگر نرخ بهره ها قانونمند و نزدیک به هم باشد، ولع افراد فروکش می کند.»

وی ادامه می دهد: «خیلی افراد وام می گیرند تا به بورس بازی هایشان برسند. زمین پشت زمین می خرند و بعد با فروش آنها املاک بزرگتری را خریداری می کنند. این اتفاق در وادی مسکن رخ داد و آنقدر قیمت ها افزایش پیدا کرد که ناگهان حباب قیمت ترکید و به یک رکود و لااقل تثبیت قیمت انجامید. همه این اتفاقات ناشی از حرص و ولع آدمی است. به نظر می رسد در شرایطی هستیم که ناگزیریم دکمه کنترل خواسته هایمان را فشار داده و قناعت پیشه کنیم. علی(ع) می فرماید: قناعت مالی پایان ناپذیر است.»

وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «واقعیت را برای مردم روشن کنیم. گاه آنها حقیقتاً بی اطلاعند که سرمایه شان را در کجا صرف کنند. برای مثال یک روز از دوست معلمم سؤال کردم اگر صدهزار تومان به حقوقت اضافه شود بهتر است یا این که همین صد هزار تومان در یک صندوق جمع شده، صرف توسعه کارهای تولیدی شود و در آینده از سود آن فرزندانت استفاده کنند؟ وی اظهار داشت که پیشنهاد خوبی به نظر می رسد و هرگز تا به حال به آن فکر نکرده است. باید فرهنگ سازی شود که مردم سرمایه هایشان را در کارهای تولیدی به کار اندازند.»

● الگوی اقتصادی خانوار بنیان اقتصاد کلان کشور

نیازها و ضرورت های معیشتی جامعه امروز، عدم توازن بین درآمدها و هزینه ها، مصرف زدگی، مدیریت ناصحیح اقتصاد خانواده و بعضاً انگیزه کسب رفاه یک شبه جوانان منشأ انتخاب زندگی قسطی شده است.

عبداللهی محقق مسائل اقتصادی می گوید: «خانوارهایی که از ابتدای زندگی نیاز دارند بسیاری از مشکلات خود را با گرفتن وام پشت سر بگذارند، چنانچه بتوانند با مدیریت صحیح بین درآمدها و هزینه ها و نیز نسبت وام ها به درآمدها تعادل برقرار کنند، این فرآیند طولانی را در زمان مناسب طی کرده، نه تنها با مشکل اقتصادی وغیراقتصادی مواجه نمی شوند، بلکه پس از تحمل تدریجی پرداخت اقساط، صاحب امکانات و لوازم رفاهی زندگی خواهند شد. حتی در نیمه دوم زندگی و به دنبال برطرف کردن نیازهای اصلی خود، خواهند توانست فرآیند پس انداز کردن را برای آینده خود و فرزندان آغاز کنند.»

وی ادامه می دهد: «از دیدگاه علم اقتصاد، چنانچه در جامعه ای تعداد خانوارهای مشغول فرآیند وام گیری نسبت به خانوارهایی که مشغول پس انداز کردن هستند، یا به عبارت دیگر خانوارهایی که مصرف آنها بیشتر از تولید است با خانوارهایی که تولیدشان بیش از مصرف است در توازن باشد، آنگاه اقتصاد در تعادل خواهد بود. اما اگر در ا قتصاد جامعه مقدار وام گیری که صرف سرمایه گذاری می شود با مقدار پس انداز برابر نباشد، آنگاه اقتصاد کلان در تعادل نخواهد بود. در نتیجه خانوارها و سایر نهادهای اقتصادی با مدیریت صحیح و تقویت روحیه پس انداز و نیز کنار گذاشتن فرهنگ مصرفی و روی آوردن به سرمایه گذاری در بخش های تولیدی می توانند به اقتصاد خود و جامعه شان کمک کنند.»

گالیا توانگر