چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

استرس مدیریت نشده دروازه ورود به مصرف موادمخدر


استرس مدیریت نشده دروازه ورود به مصرف موادمخدر

در زندگی روزمره همه ما انواع و اقسام محرک های استرس وجود دارد

در زندگی روزمره همه ما انواع و اقسام محرک های استرس وجود دارد. استرس مثبت ما را به انجام کارهای مفید ترغیب می کند و انگیزه و امید را در نهان مان آشکار می کند و استرس منفی در صورت نبود آمادگی برای رویارویی با آن در برابر بیماری ها و اختلالات ناتوان و آسیب پذیرمان می کند. اگر تاکنون شنیده اید که استرس باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی، آسم، فشارخون بالا، درد عضلانی و ناراحتی پوستی می شود خوب است بدانید فردی که در معرض استرس قرار دارد، آماده استفاده از موادمخدر است.

به گفته «دکتر هدایت صحرایی» عضو هیئت علمی و سرپرست مرکز تحقیقات علوم اعصاب کاربری به ایلنا، استرس همان مسیرهایی را فعال می کند که اعتیاد فعال می سازد و فردی که در معرض استرس قرار دارد آمادگی بیشتری برای استفاده از موادمخدر نشان می دهد. استرس های شدید ناشی از حوادث مثل سیل، زلزله و جنگ نیز می تواند به افزایش میزان مصرف داروهای اعتیادآور و نیز افزایش شیوع اعتیاد در افراد منجر شود. حتی ثابت شده است که نوزادان مادرانی که دوران بارداری پراسترسی داشتند، تمایل بیشتری به مصرف داروهای اعتیادآور دارند. بنابراین اهمیت فراگیری مهارت های مقابله با استرس بیش از گذشته محرز شده است. رابطه متقابل استرس و گرایش به سوءمصرف موادمخدر سوالی بود که از یکی از کارشناسان دفتر پیش گیری از اعتیاد سازمان بهزیستی پرسیدیم. دکتر عباس برهانی فرد به خراسان توضیح می دهد: تاثیر موادمخدر معمولا روی بخش های سفید و خاکستری مغز که تمامی فعالیت های انسان از آن ها نشأت می گیرد، اثبات شده است. موادمخدر ساقه مغز، بخش قدامی و کورتکس مغز را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. این نواحی ویژه دریافت و پردازش اطلاعات است و ارتباط مستقیمی بین تاثیر استرس بر این نواحی و گرایش به مصرف مواد وجود دارد. این ناحیه در صورت تحت تاثیر قرار گرفتن به علت استرس فراوان، ممکن است تا آخر عمر ترمیم نشود و در نتیجه فرد با کوچک ترین استرس به سمت مصرف موادمخدر می رود. (بخش قدامی مغز که مسئول تفکر انسان است و توانایی تفکر، نقشه کشیدن، تصمیم گیری و حل مسئله در حوزه وظایف اوست) تاثیر استرس بر این بخش از مغز بسیار ویرانگر و فاجعه بار است و این در حالی است که سوءمصرف مواد نیز همین بخش از مغز را متاثر می کند. باید این نکته را نیز اضافه کرد که هر قدر سن فرد کمتر باشد، تاثیرپذیری مغز از استرس بیشتر است به عبارتی جوانان بیشتر در معرض خطر قرار دارند.استرس، کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد و اگر فردی مهارت مدیریت استرس نداشته باشد، در معرض عواقب آن قرار دارد.

حتی اگر به علایم استرس و سوءمصرف موادمخدر نگاهی بیندازیم به اشتراکات زیادی برمی خوریم: تپش قلب، تنگی نفس، بیقراری، خشک شدن دهان، لرزش و اختلالات خواب از علایم استرس است و با شدت بیشتری در مبتلایان به مصرف مواد مشاهده می شود. حال باید تاکید کرد که هرقدر محرک های استرس زا شدیدتر باشند، احتمال گرایش فرد به مصرف مواد بیشتر است. در واقع وقتی توانایی فرد برای مقابله با استرس های عادی کم است، طبیعی است که در رویارویی با استرس های شدید ضربه جدی تری می خورد. ایجاد هیجان های منفی شدید ناشی از استرس باعث می شود فرد به جای مدیریت استرس و مقابله با آن به دنبال پناهگاهی برای تسکین درد و فراموشی و مسکن موقت آلام روحی باشد و مصرف موادمخدر بدترین راه حلی است که فرد انتخاب می کند.

به جز این، فرد به خشونت و پرخاشگری، از دست دادن امید و انگیزه برای ادامه زندگی، رویاپردازی های بیمارگونه، روآوردن به خرافات و غیره دچار می شود.دکتر برهانی فرد ادامه می دهد: وقتی ناحیه مسئول تفکر فرد بر اثر استرس یا سوءمصرف مواد تحت تاثیر قرار بگیرد، او دیگر نمی تواند قضاوت خوبی داشته باشد. اگر بخواهیم استرس را به ۳ دسته تقسیم کنیم و تاثیر آن را بر مغز مورد ارزیابی قرار دهیم باید بگوییم استرس تروماتیک یا PTSD استرس شدید ناشی از حوادث یا بلایاست که کل زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و معمولا فرد به حمایت های روانی جدی نیاز دارد تا به زندگی عادی برگردد. این نوع استرس می تواند سلامت جسمانی و روانی فرد را از تمامی ابعاد در معرض خطر قرار دهداما میزان شیوع آن در جامعه کمتر از ۲ نوع استرس دیگر یعنی استرس طبیعی و استرس خرد است. استرس نرمال را تقریبا همه انسان ها تجربه می کنند مثل ازدواج، بچه دار شدن، بیکاری، ورود به محیط جدید کاری که معمولا شدت آن کمتر است و در طول زمان از شدت آن کاسته می شود. استرس های خرد بارها در زندگی روی می دهند اما ضعیف هستند و آسیب پذیری جدی برای سلامت روحی و روانی فرد به دنبال ندارند.حال دقت کنید که فرد معتاد بدترین راه حل را برای مقابله با استرس انتخاب می کند و به محض روبه رو شدن با استرس حاد، طبیعی یا خرد به موادمخدر پناه می آورد. او راه های کنترل و مدیریت صحیح استرس را بلد نیست و مغزش به دلیل آسیب دیدگی ناشی از استرس شدید و مصرف قدرت قضاوت صحیح را از او می گیرد و از این جا به بعد وارد چرخه معیوبی می شود که جز نابودی و ویرانی زندگی فردی و اجتماعی اش حاصلی ندارد.بینش فرد نسبت به استرس و گرایش به سوءمصرف موادمخدر یکی از اساسی ترین عوامل در تحقیقات روان شناسی در چرایی گرایش افراد به این مواد شناخته شده است.

محققان می گویند: نحوه ادراک هر فرد نسبت به پدیده های پیرامونی از طریق آموزش و تمرین قابل تغییر است و آموزش چگونگی اصلاح نحوه ادراک می تواند در بی تاثیر کردن بسیاری از اختلالات ناشی از استرس ازجمله سوءمصرف مواد گام مهمی قلمداد شود.دکتر برهانی در این باره توضیح می دهد: در این مرحله فرد باید به ۴ سوال اساسی که بینش او را درباره سوءمصرف مواد نشان می دهد، پاسخ دهد. جواب منفی به هر کدام از این سوالات خطر ابتلای فرد به سوء مصرف مواد را افزایش می دهد. فرد باید پاسخ دهد آیا سوء مصرف مواد عملکرد شخصی مرا مختل می کند؟ آیا باعث افزایش تنش در خانواده می شود؟ آیا باعث اختلال در عملکرد شغلی یا اجتماعی می شود؟ و نظر خانواده درباره سوءمصرف موادمخدر من چیست؟ پاسخ صحیح و منطقی فرد به این سوالات نه فقط نشانه سلامت روانی فرد بلکه نشانه سلامت جسمی اوست. او می تواند قضاوت صحیحی درباره خود، خانواده، اجتماع و پیرامونش داشته باشد و قطعا گزینه مصرف مواد را انتخاب نمی کند. اما حتی اگر یه یکی از سوالات به شیوه منطقی و صحیحی پاسخ ندهد در خطر مصرف مواد قرار دارد.کارشناس دفتر پیش گیری از اعتیاد سازمان بهزیستی با اشاره به نقش مهم والدین در آموزش مهارت های زندگی ازجمله مهارت کنترل استرس و حل مسئله تاکید می کند: والدین قطعا باید این مهارت ها را خودشان آموخته باشند تا بتوانند به فرزندانشان آموزش دهند.