یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فراتر از یک خاطره


فراتر از یک خاطره

درباره آلبوم «تنها یک خاطره» دونوازی استادان فرامرز پایور و محمدرضا لطفی

همنشینی تفکرهای مختلف و سلایق متفاوت درتاریخ هنر هر مملکتی اغلب به یک برآیند درست و ماندگار ختم می‌شود.

محمدرضا لطفی پس از اقامت دائم در ایران تلاش کرده است که به هر روی یادآور این همکاری‌های فراموش شده در موسیقی ایرانی باشد.

او پس از انتشار آلبوم بال در بال که در آن با کلام و صدای هوشنگ ابتهاج (هـ . الف سایه) اثری بی‌بدیل را به شکل رسمی روانه بازار موسیقی کرد این بار «تنها یک خاطره» را منتشر کرده است.

در این یادداشت کوتاه درباره این اثر که به تازگی از سوی موسسه آوای شیدا منتشر شده است، نکاتی ذکر شده که یادآوری‌اش خالی از فایده نیست.

آلبوم تنها یک خاطره دونوازی سنتور و تار فرامرز پایور و محمدرضا لطفی اثری است که به صورت خصوصی در منزل هوشنگ ابتهاج ضبط شده است.

استاد محمدرضا لطفی در خصوص داستان این اجرا چنین می‌نویسد: «نزدیکی من با استاد پایور، برمی‌گردد به سال‌های دور اما هنگامی که آقای امیرهوشنگ ابتهاج «سایه» مسوول موسیقی رادیو شد، این نزدیکی بیشتر شد.

من همیشه آرزو داشتم استاد پایور حتی برای یک بار هم شده با مضراب بدون نمد بنوازند اما ایشان همواره از آن دوری می‌کرد تا اینکه یک شب هنگامی که من منزل سایه عزیز بودم پایور نیز به منزل ایشان آمد سایه از ایشان تقاضا کرد که اگر ممکن است به اتفاق حال که ما با هم هستیم سازی نواخته شود با توجه به اینکه ایشان ساز همراهشان نبود، قبول نکردند اما چون پسر سایه کمی مشق سنتور می‌کرد رفت و سازش را آورد و استاد بالاخره قبول کردند.

بایداشاره کنم که به دنبال این برنامه استاد پایور در جشن هنر همان سال بالاخره در تکنوازی دستگاه همایون، برای اولین بار از مضراب بدون نمد استفاده کرد.»

این اثر از دو زاویه فرهنگی و فنی قابل بررسی و توجه است. ضبط این اثر مربوط به حدود ۳۰ سال پیش است در دوره‌ای که لطفی مکتبی را در احیای موسیقی کلاسیک ایران پی‌ریزی می‌کرد از سوی دیگر پایور که پیرو مکتب وزیری بود، منشأ خدمات بسیاری در موسیقی ایران بودند.

ذکر این مقدمه کوتاه از این لحاظ بود تا به این نکته مهم توجه کنیم که به‌رغم اینکه این دو بزرگوار در مکاتب مختلفی در موسیقی ایران فعالیت می‌کردند، اما زیست اجتماعی مشترک این سلیقه‌ها سبب شد تا شاهد خلق آثاری اینچنین باشیم این نکته امروز در میان اهالی موسیقی که اتفاقا از یک مکتب موسیقایی نیز می‌باشند بسیار کمرنگ شده است.

شاید کمرنگ شدن تعامل میان هنرمندان که متاسفانه اغلب دلایل غیرهنری نیز دارد جامعه موسیقی را از چنین همکاری‌هایی و در نتیجه آثار خوب موسیقایی محروم کرده است.

ریشه‌یابی این مسائل جای مجال طولانی‌تری دارد، اما در اینجا فقط می‌توان آرزو داشت که تعامل بهتری را میان هنرمندان شاهد باشیم.

اما این اثر به لحاظ فنی نیز دارای نکات قابل توجهی است فراتر از نوازندگی استاد پایور با مضراب بدون نمد که خود نکته مهم و قابل توجهی است. توانمندی بداهه‌نوازی هر دو استاد و نظام‌مندی جملات آوازی و قطعات ضربی است.

نگرش بداهه حاکم بر اثرـ به رغم اینکه نوازندگان از دو نگرش نسبتا متفاوت موسیقایی برخوردارند و تسلط فنی آنها سبب شده تا در یک نشست بتوانند به یک بیان مشترک دست یابند. در تکنیک‌های نوازندگی نیز لطفی و پایور تا حدود زیادی توانسته‌اند اثری پایاپای را خلق نمایند، سرعت ریزها و سرعت کلی جملات بسیار به هم نزدیک است.

این اثر اگر با دید دقیق و موشکافانه تحلیل شود، می‌تواند الگوی مناسبی برای خلق آثار دونوازی مشابه باشد.

امید است تا این اثر از تنها یک خاطره بودن به یک الگوی فرهنگی و هنری مناسبی تبدیل شود تا بتوانیم در آینده شاهد آثار ارزشمند تکنوازی که ساختار اصلی موسیقی ما را تشکیل می‌دهد باشیم.

بهراد توکلی



همچنین مشاهده کنید