شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

هندسه موسیقی


در بررسی تاریخ موسیقی در تمدن اسلامی, گام اول اشارتی نه چندان گذرا به فرهنگ و فلسفه یونانی است این گام ضروری است زیرا در این معنا تردیدی وجود ندارد كه تاثیرپذیری فلسفه و كلام اسلامی از اندیشه های فلاسفه یونانی, نقش مهمی در رویكرد به موسیقی در تاریخ تفكر و تمدن اسلامی داشته است

در بررسی تاریخ موسیقی در تمدن اسلامی، گام اول اشارتی نه چندان گذرا به فرهنگ و فلسفه یونانی است. این گام ضروری است زیرا در این معنا تردیدی وجود ندارد كه تاثیرپذیری فلسفه و كلام اسلامی از اندیشه‌های فلاسفه یونانی، نقش مهمی در رویكرد به موسیقی در تاریخ تفكر و تمدن اسلامی داشته است. نظرگاههای خاص «اخوان الصفا» و عرفای بزرگی چون «مولانا محمد جلال الدین رومی » در مورد موسیقی و سماع، بازتابی از دیدگاه های فیثاغورثیان پیرامون موسیقی است.

بررسی تاریخی موسیقی با فیثاغورث آغاز می‌شود. فیلسوف نام‌آور جزیره «ساموس» كه در سال ۵۳۲ قبل از میلاد به دنیا آمد و از بنیانگذاران اولین انجمن فلسفی عرفانی در زندگی انسان غربی است.

«كاپلستون » در «تاریخ فلسفه» معتقد است، محور افكار و اعمال فیثاغورثیان تزكیه و تطهیر بود. آنها عوامل وصول بدین تطهیر و تزكیه را، تمرین سكوت، موسیقی و مطالعه ریاضیات می‌دانستند. همنشینی موسیقی و ریاضیات در ذهنیت فیثاغورثیان، ابواب معرفتی مهمی را بر ذهن و روح بشر گشود و در این میان موسیقی كه نسبت بسیار گسترد‌ه‌ای با عدد و هندسه داشت، عاملی برای عروج و صعود روح و ادراك رقص و چرخ افلاك توسط فیثاغورثیان شد. فیثاغورثیان اولین كسانی بودند كه پی بردند می‌توان فواصل میان نتهای چنگ را با عدد بیان كرد. همچنین «فیثاغورث میان سازواره‌ای موسیقایی و ریاضیات رابطه‌ای اساسی یافت. ولی آنچه او كشف كرد بسیار دقیق و روشن بود. هر گاه تك تار كشیده‌ای را به ارتعاش درآوریم یك نت اصلی ایجاد می‌كند. نتهایی كه با این نت سازواره‌ای دارند با تقسیم تار به عده كاملا درستی از اجزای آن به دست می‌آیند، درست به دو جزء، درست به سه جزء، درست به چهار جزء. الی آخر. اگر نقطه ساكن تار، یا گره، بر یكی از این نقاط مشخص قرار نگیرد، صداناساز است... فیثاغورث دریافته بود كه نواهایی كه به گوش خوشایند هستند با تقسیمات طول تمام تار بر اعداد درست مطابقت دارند. این كشف برای فیثاغورثیان نیرویی عرفانی داشت. تطابق میان طبیعت و عدد آنچنان قوی بود كه اینان متقاعد شده بودند كه نه تنها صداهای طبیعت، بلكه همه ابعاد ممیز آن نیز، باید اعدادی ساده و بیانگر سازواره‌ای باشند. مثلا فیثاغورث و پیروانش بر این عقیده بودند كه مدارهای اجرام فلكی را ( كه به تصور یونانیان روی كر‌ه های بلورین به دور زمین گردش می‌كنند) با ربط دادن آنها به فاصله‌های موسیقی می‌توان حساب كرد. احساس آنها چنین بود كه همه نظامهای موجود در طبیعت موسیقایی‌اند: از دید آنها گردش چرخ، موسیقی افلاك بود.» فیثاغورثیان زمین را كروی می‌دانستند و معتقد بودند «نه تنها مركز جهان نیست بلكه زمین و سیارات همراه با خورشید گرد آتش مركزی یا «كانون جهان» كه با عدد یك، یكی گرفته می‌شد می‌گردند.» تحلیل موسیقایی فیثاغورثیان در طول تاریخ مورد ستایش و در عین حال انتقاد برخی واقع شده است. لیكن اهمیت كار او در كشف نقش مهم اعداد در موسیقی و حساب بسیار قابل توجه و غیر قابل انكار است. برتراندراسل در این مورد می‌گوید: «رابطه‌ای كه وی (فیثاغورث ) میان موسیقی و حساب پدید آورد هنوز در اصطلاحات ریاضی «معدل هارمونیك» و «تصاعد هارمونیك» به جای مانده است.» همچنین راسل معتقد است نسبت قوی میان ریاضیات و حقیقت، منشأ اعتقادات عرفانی و عقلانی در حیات انسان شده است: «به نظر من بزرگترین منشأ اعتقاد به حقیقت كامل و ابدی و نیز اعتقاد به عالم معقول و نامحسوس همان ریاضیات است. نظریات عرفانی درباره نسبت زمان و ابدیت نیز به وسیله ریاضیات مطلق تقویت می شود. زیرا كه اشیای ریاضی مانند اعداد اگر اصولا واقعیتی داشته باشند، ابدی هستند و در بستر زمان قرار ندارند چنین اشیای ابدی را می‌توان افكار خدا پنداشت؛ نظر به افلاطون كه می‌گوید خدا «مهندس»‌است و عقیده سر جیمز جینز كه می‌گوید خدا به علم حساب معتاد است از این جا آب می‌خورد، دین تعقلی در برابر دین اشراقی، از زمان فیثاغورث و خاصه از زمان افلاطون تاكنون متأثر از ریاضیات و اسلوب ریاضی بوده است، تركیب ریاضیات و الهیات كه با فیثاغورث آغاز شد، در یونان و قرون وسطی و عصر جدید تا شخص كانت صفت مشخص فلسفه دینی شد.»

این پیوستگی و پیوند میان ریاضیات، فلسفه، هنر، الهیات و عرفان بعدها عامل بسیار مهمی در شكل گیری هنر اسلامی شد. در سطور پیشین ذكر شد كه نظریات فیثاغورثیان مورد انتقاد فلاسفه اسلامی چون فارابی، بوعلی سینا و بعدها «وین چن زوگالیله» - پدر گالیله- قرار گرفت. اما تحقیقات جدید نشان داده است استناد فیثاغورثیان به حساب و هندسه نه مبتنی بر الهیات یونانی كه مبتنی بر الهیات و اساطیر سومریان بوده است. در این تحقیقات سعی بر این است كه بین نقش بسیار مهم فلسفه یونانی در شكل گیری موسیقی علمی و عددی و نیز انتقادهایی كه به اندیشه‌ فیثاغورثیان می‌شود، جمعی صورت گیرد. از یك سو افلاطون، «برجسته‌ترین اسطوره نگارهارمونیك غرب» لقب می‌گیرد و از سوی دیگر مبانی فكری او مستند به كشفیات ریاضی- موسیقایی سومریان می‌شود. بدین ترتیب این تحقیقات فیثاغورثیان را دور می‌زند. از جمله این محققان جدید، «ارنست جی مك كلین» است. وی ضمن ذكر انتقادات وین چن زوگالیله به نظریات داستان جذاب ارتباط موسیقی و كیهان شناسی» خود برمی‌گزیند. از دیدگاه وی افلاطون به عنوان برجسته‌ترین اسطوره‌نگار هارمونیك، متأثر از ریاضیات سومری است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.