شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بوفون


بوفون

ایتالیا در تاریخ فوتبال خود همواره دروازه بان های بزرگی داشته است دینوزوف, والتر زنگا و اکنون هم بوفون او تنها ۱۷ سال داشت که با پیراهن پارما پای به عرصه فوتبال گذاشت و بسیار زود نام خود را بر سر زبان ها انداخت بوفون امید اول ایتالیا و مارچلو لیپی سرمربی صاحب نام و پرآوازه این تیم نیز به شمار می رود

بدون تردید جام‌جهانی صحنه نمایش بسیاری از بهترین‌های جهان خواهد بود. در این میان دروازه‌بان‌های بزرگی نیز به پاسداری از دروازه تیم‌های خود خواهند پرداخت، از ینس لمن و پتر چک گرفته تا جیان لوئیجی بوفون.

ایتالیا در تاریخ فوتبال خود همواره دروازه‌بان‌های بزرگی داشته است. دینوزوف، والتر زنگا و اکنون هم بوفون. او تنها ۱۷ سال داشت که با پیراهن پارما پای به‌ عرصه فوتبال گذاشت و بسیار زود نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. بوفون امید اول ایتالیا و مارچلو لیپی سرمربی صاحب‌نام و پرآوازه این تیم نیز به شمار می‌رود. گفت‌وگوی این بازیکن با اشپورت بیلد در زیر آمده است:

● آقای بوفون، مسیر شما از رودخانه پو (پارما) به کوهستان‌های تورین بسیار رویائی بود. ما اکنون در بالکن منزل شما ایستاده‌ایم و از شهر خبری نیست؛ چرا که در مه فرو رفته است...

آن‌قدر هم که به‌نظر می‌رسد بد نیست. هر چه باشد من برای حرفه و فعالیتم این‌جا هستم. تورین از نظر طراحی شهری بسیار زیباست. هوا هم، این‌چنین است. تا حدی خاکستری و ابری و البته در زمستان هم تا حدی سرد.

● شما این‌جا چندان هم از پدر و مادرتان دور نیستید. آنها در کنار دریا هستند. مادر شما قهرمان پرتاب دیسک و وزنه در ایتالیاست. پدر شما هم در پرتاب وزنه صاحب مدال نقره جوانان اروپا شده است. لورنز بوفون از بستگان پدربزرگ شما هم در دروازه اینتر و میلان به قهرمانی ایتالیا رسید...

به راستی من چیزهای ارزشمندی از خداوند و خانواده‌ام گرفته‌ام که از این بابت از آنها بسیار سپاسگزارم.

● شاید هم از همین‌روست که شما عضله‌های مناسبی برای رشته‌های پرتابی مانند دیسک و وزنه دارید. شما توپ فوتبال را تا چه مسافتی پرتاب می‌کنید؟

از انتهای محوطه جریمه تا خط میانی زمین.

● خواهران شما بازیکنان والیبان هستند. از کجا به این فکر افتادید که دروازه‌بان فوتبال شوید؟

از ۴ یا ۵ سالگی همواره رویای فوتبال را در سر داشتم. ۱۹۹۰ که کامرون در جام‌جهانی با دروازه‌بانش توماس نکونو، که همچون پلنگ حرکت می‌کرد و جابه‌جا می‌شد، می‌درخشید، به‌خودم گفتم که این می‌تواند زندگی تو هم باشد. در مدت یک سال به پارما رفتم.

● آیا نمی‌توانستید زندگی خوشایندی در پلاژی که پدر و مادرتان اداره می‌کردند، بپذیرید؟

بودن در کنار ساحل و اداره پلاژ چندان هم آسان نیست. این کار کلی پول و هزینه برمی‌دارد. نمی‌دانم که اگر بازیکن فوتبال یا فرد موفقی مانند امروز نمی‌شدم، آیا باز هم می‌توانستم آنجا را اداره کنم یا نه. ۳ سال پیش بود که این پلاژ را در فورته‌دای‌مارمی خریدم.

● فورته‌دای‌مارمی؟ همان‌جائی‌که بسیاری از بازیکنان ایتالیائی در آنجا استراحت می‌کنند و یا آن‌را برای گذران تعطیلات انتخاب می‌کنند، آیا آنها پیش شما هم می‌آیند؟

اگر از آنجا خوششان بیاید، می‌آیند! نمی‌خواهم که همه جا در این‌باره حرف بزنم. هرکسی که اینجا بیاید، جائی‌که کوهستان، ساحلی شنی و آرامش‌بخش دارد و جائی‌که تاریخ رم در آنجا نوشته شده است، هرگز اینجا را فراموش نخواهد کرد.

● نام پلاژ شما چیست؟ چطور می‌توان آنجا را پیدا کرد؟

به آن ”لا رومانینا“ می‌گویند.

● بسیاری از آلمانی‌ها هم به آن نوار ساحلی می‌آیند. آیا تا به‌حال با آنها برخورد داشته‌اید؟

آلمانی‌ها زندگی بسیار قانونمندی دارند. از زیاده‌روی و افراط در زندگی آنها خبری نیست. من هم با آنها راحتم. مانند هنگامی که در جامعه خودمان هستم.

● به‌نظر، آواز خواندن آلمانی‌ها کلیشه‌ای شده باشد اینطور نیست؟

خانواده‌های زیادی پیش ما هستند. آنهائی‌که اردو برپا می‌کنند. هنگامی‌که هنوز بچه بودم، با پدرم به لیگنانو زابیادور و می‌رفتیم. جوان‌های زیادی آنجا می‌آمدند. آلمانی‌ها و هلندی‌ها سروصدای زیادی به راه می‌انداختند. جوان بودند!

● آلمانی‌های زیادی در ”تسکانا“ زندگی می‌کنند و در آنجا ویلاهائی برای خودشان خریده‌اند. یوشکا فیشر، وزیر امورخارجه پیشین و هم‌چنین اوتو شیلی، وزیر کشور پیشین آلمان از جمله همین افراد هستند.

من این موضوع را به‌خوبی درک می‌کنم. هنگامی‌که زندگی در خارج از ایتالیا را تصور می‌کنم، مکان‌هائی در اسپانیا در ذهنم زنده می‌شود. شاید هم در آمریکا. همین‌که پایم را از ایتالیا بیرون می‌گذارم، بسیار زود هوای وطن و خانه به سرم می‌زند و باید به آنجا برگردم؛ چرا که در خارج، دلم برای غذاهای ایتالیائی تنگ می‌شود!

● فلورانس پر از آلمانی است. شهری در فاصله ۱۲۰ کیلومتری کاررا محل تولد شما. برای لذت بردن از آثار دیوید میکل‌آنژ. آیا شما هم از تندیس ورزشکار خوشتان می‌آید؟

دیوید، بله صددرصد. اگر چه مردم زیادی از سراسر دنیا به این‌جا می‌آیند، اما او زنده نیست و تنها یک تندیس است، سرد و بیجان. قهرمان‌های فیلم‌های هالیوودی را بیشتر ترجیح می‌دهم!

● چشمان شما برخلاف نژاد لاتین آبی است. در خانواده و فامیلتان فردی آلمانی یا سوئدی دارید؟

بله، از ۵ نفر عضو خانواده ما ۳ نفر چشمان سبز و ۲ نفر آبی‌رنگ دارند. باور کردنی نیست که من چشم‌های قهوه‌ای‌رنگ دارم، اما خیالی نیست من هم از نژاد لاتین هستم.

● از آلمان چه می‌دانید؟

من آلمان را چندان نمی‌شناسم. تنها ۳ بار برای برگزاری بازی به آنجا رفته‌ام. ۲ بار به مونیخ و یک‌بار هم به برمن.

● شما موهائی طلائی، سبز و... داشتید، این‌طور نیست؟

آن‌زمان تنها ۱۶ سال داشتم. اکنون وقتی به عکس‌هایم نگاه می‌کنم، از خودم می‌پرسم چطور این فکر به سرت زد؟!

● چرا پیراهن صورتی می‌پوشید؟

همیشه این رنگ را دوست داشتم، اکنون هم حامی مالی ما همین رنگ را انتخاب کرده است.

● شما در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۷ در مسکو نخستین بازی ملی خود را انجام دادید. برف زیادی باریده بود، ولی شما پیراهن آستین کوتاه ورزشی به تن کرده بودید!

من روی نیمکت نشسته بودم و فکرش را هم نمی‌کردم که باید بازی کنم. لباس گرمی روی آن پوشیده بودم. ”پالیوکا“ دروازه‌بان ما آسیب دید و من باید به میدان می‌رفتم. در زندگی هیچ‌گاه این‌چنین یخ نکرده بودم.

● چه چیزهائی را در آلمان به‌خوی می‌شناسید؟

افرادی‌که لباس‌های سیاه، سرخ، زرد به تن دارند. نه تنها در رنگ‌های پیراهن تیم ملی آلمان. آنها علاقه‌مند به پوشیدن لباس‌های رنگی و شاد هستند. به‌نظر من هرکسی لباس رنگی روشن بپوشد، به احتمال زیاد آلمانی است.

● نام پاپ آلمانی را می‌دانید؟

راتسینگر. دارید امتحانم می‌کنید؟!

● نه، نظر ایتالیائی‌ها درباره پاپ آلمانی‌ها چیست؟

ما به پاپ پیشین، ژان پل دوم، انس گرفته بودیم، اما این‌که او آلمانی، ایتالیائی، مراکشی و یا سنگالی باشد، چیز جدیدی است. باید پذیرفت و عادت کرد. از او خوشم می‌آید. این پاپ را می‌پسندم.

● چرا؟

از این‌که او می‌کوشد تا کار و شیوه پیشینیان خود را ادامه دهد، خیلی خوشم می‌آید. پاپ ژان پل دوم تماس با جوانان را بنا گذارد و اکنون می‌بینم که پاپ جدید هم در همین مسیر حرکت می‌کند.

● آیا رنگ مشکی موهای شما طبیعی است؟

البته، اگر...

● آیا رویای یک زندگی معمولی را دارید. خانواده، فرزند و...

آدم به همین چیزها زنده است. به این‌که ازدواج کند، فرزند داشته باشد، ازدواج از برنامه‌های من برای زندگی است.

● چه برنامهٔ جالبی! جام‌جهانی پیش‌رو چگونه خواهد بود؟

فکر می‌کنم که از ما صمیمانه پذیرائی شود. تماشاگران آلمانی برای ما فریاد بکشند، همانند آنچه در سال ۹۰ رخ داد و ایتالیائی‌ها به تشویق آلمان پرداختند. آن‌هم هنگامی‌که بازیکنان اینتر؛ لوتار ماتیوس، آندریاس برمه و یورگن کلینزمن (برای اینتر) در سن‌سیرو به میدان می‌رفتند.

● آلمان بازیکنان خوبی نداشته، با این‌حال دروازه‌بان‌های خوبی را در درون دروازه خود داشته است. ایتالیا هم این‌گونه است. چرا این‌طور است؟

این پرسشی تاریخ با پاسخی روشن است. ما فوتبال تماشائی را به دیگران واگذار کرده‌ایم. در ایتالیا و آلمان همه باید دست و پا داشته باشند. از جمله دروازه‌بان‌ها. از همین‌جاست که پرورش دروازه‌بان‌ها گسترش می‌یابد.

● اولیور کان از مایر بهره برد و شما از دینوزوف آموختید.

من الگوهای فراوانی داشتم. ۶ سال در پارما و اکنون ۵ سال در یوونتوس هستم. هر چند سال یک‌بار مربی دروازه‌بان‌ها (که همگی دروازه‌بان‌های بزرگی بودند) عوض می‌شدند. این موضوع انگیزه‌های فراوانی در من ایجاد می‌کند.

● کان گاهی توپ‌هائی از فاصله ۴ متری را هم کنترل می‌کند...

از این واکنش او چندان تعجب نمی‌کنم.

● او بهترین دروازه‌بان سال‌های ۲۰۰۲، ۲۰۰۱ و ۱۹۹۹ جهان است و شما هم در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ این‌ عنوان را به‌دست آورده‌اید. فکر می‌کنید کان بار دیگر بالاتر از شما بایستد؟

من ۴ ماه آسیب‌دیده بودم. برایم سخت بود دوباره به درستی حرکت کنم. وقتی کان انتخاب شد، خوب دیگران هم می‌توانند انتخاب شوند.

● وقتی کان توپ حریف را دفع می‌کند، با گره کردن مشت‌ها ژست می‌گیرد. در حالی‌که شما تنها لبخند می‌زنید.

این‌کار را فرا گرفته‌ام. در ابتدا بسیار سرسخت و لجبار بودم و از کوره در می‌رفتم و به مردم حمله‌ور می‌شدم. بعدها دوستی به من گفت که باید مراقب خودم باشم. این رفتار در ورزش و زندگی به ضررم بود و هیچ کمکی به من نمی‌کرد.

● این یک استراتژی برای شما به شمار می‌آید که هر ۱۹۳ دقیقه یک‌بار گل بخورید.

من تا به‌حال حساب نکرده‌ام، اما می‌توانم تا ۳۰۰ بشمارم. از این حساب و کتاب و آمار و ارقام ممنونم.

● هنگامی‌که اشتباه می‌کنید، دچار بی‌خوابی هم می‌شوید؟

هر چه بزرگ‌تر می‌شوی، مسئولیت تو هم بیشتر می‌شود. روزی‌که این اتفاق رخ می‌دهد، می‌خواهم بدانم که چطور چنین شد.

● ترس از شکست را می‌شناسید.

در میدان بازی هرگز بیرون از آن چرا. این ترس‌ها برای همه وجود دارد. چرا که توانائی‌هائی دارم که باید ثابت شوند یا ترس از اینکه نتوانم نقش یک همسر یا پدر خانواده را به‌خوبی ایفا کنم.

● شما سالانه در یوونتوس ۵ میلیون یورو درآمد دارید. شما می‌توانید به‌عنوان جانشین کان در بایرن هم این درآمد را داشته باشید.

من همواره گفته‌ام که بازیکنی قانع هستم.

● کان به تازگی قراردادش را ۲ سال دیگر با بایرن تمدید کرد. به‌نظر شما کار عاقلانه‌ای است؟

اگر می‌تواند چرا که نه؟...



همچنین مشاهده کنید