پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ابن بطوطه جهانگرد


ابن بطوطه جهانگرد

ابن بطوطه Ibn Battuta در سال ۱۳۳۰ م بود كه برای نخستین بار پای در كشتی نهاد او در آن زمان جوانی ۲۷ ساله بود كه پیش از آن تبدیل به جهانگردی مجرب و كارآزموده شده بود

ابن بطوطه Ibn Battuta در سال ۱۳۳۰ م. بود كه برای نخستین بار پای در كشتی نهاد. او در آن زمان جوانی ۲۷ ساله بود كه پیش از آن تبدیل به جهانگردی مجرب و كارآزموده شده بود. كشتی حامل وی جلبا Jalba نامیده می‌شد كه یكی از انواع كشتی‌های معروف دریای سرخ بود و گفته شده كه این نوع كشتی بیش از یك هزاره بود كه در سفرهای كوتاه دریایی دریای اریتره به كار گرفته می‌شد و ساختار آن عبارت بود از یكسری الوار چوبی كه به وسیله الیاف نارگیل به یكدیگر دوخته شده و توسط روغن كوسه ماهی در برابر رطوبت مقاوم شده بود. او در جده در تدارك این بود كه سفری دریایی را به سوی یمن- و احتمالاً یكی از بنادر گجراتی Gujarati آن حوالی- آغاز كند چرا كه قبلاً شنیده بود كه حاكم مسلمان دهلی تصمیم دارد افراد فاضلی را به كار گمارد تا وی را در اداره سلطان‌نشین یاری رسانند. منصور كه ملازم و مصاحب ابن بطوطه بود، اصرار داشت تا ابن بطوطه نیز در جلبای شخصی وی با او همراه گردد، اما ابن بطوطه درخواست وی را نپذیرفت و در این باره چنین گفت:

«من این چنین كردم زیر اجلبای وی پر از شتر بود و از آنجا كه من پیش از این هرگز سفری دریایی را تجربه نكرده بودم از اینكار هراس داشتم.»

او به راستی نگران شده بود. پس از دو روز دریانوردی، باد تغییر جهت داد و ناوگان كوچك آنها را از مسیر اصلیش منحرف نمود. توفانی برپاخاست و لبه بالایی دیوار كشتی را در هم شكست و مسافران نیز دچار دریازدگی شدند. سرانجام كشتی آنها در ساحل پهلو گرفت اما نه در سواحل یمن بلكه درست در نقطه مقابل آن یعنی در سواحل آفریقا بین آیراب Aydhab و سوآكین Suakin، مسافران كشتی، شترهایی كرایه كرده و راه خود را به سوی جنوب در پیش گرفتند از طریق یك مسیر بیابانی كه از جزیره كوچك سوآكین- در مركز یك خلیج عمیق با جزایر مرجانی- می‌گذشت. حاكم منطقه زیاد بن ابی نمای Ziad ibn Abi Numay نام داشت. كه پسر حاكم مكه و اتفاقاً برادر منصور- ملازم و مصاحب ابن بطوطه- بود. زمان برگشت آنان با كشتی در امتداد دریای سرخ ۶ روز به طول انجامید زیرا اگرچه مسافت كوتاه بود ولی عبور نهایی از دریای سرخ تا زمان وزش بادهای موافق، كاری بس دشوار بود.

مسافرین راه خود را به سوی جزیره در پیش گرفتند. طائز Taizz (احتمالاً منظور طائف می‌باشد) مركز یمن بود و محل اقامت سلطان سلسله حاكم یعنی «رسولیان» Rasukids- یا یك دسته نظامی برتر ترك تبار همچون بیشتر سلسله‌های دیگر آن دوره، بعدها ابن بطوطه دریافت كه تشریفات درباری اینجا درست به مانند تشریفات دربار دهلی بود. خودش می‌گوید: «اما نمی‌دانم چرا سلاطین هندوستان از سلاطین یمن تقلید می‌كنند و یا اینكه چرا سلاطین یمن از سلاطین هند تقلید می‌كنند.»

ابن بطوطه بعدها به عدن رفت، جایی كه در آن زمان جزء بزرگترین و ثروتمندترین مراكز سوداگری در اقیانوس هند به شمار می‌رفت. او می‌گوید: اینجا شهر بزرگی است اما محصولاتی ندارد، آب و درختانی در اینجا وجود دارند و آب را در طی فصل بارندگی در مخازنی انبار می كنند این مخازن آب در مناطق بدوی و دور از شهرها قرار گرفته و اغلب اوقات بدویان راه را بسته و مانع دسترسی شهریان به مخازن آب می‌گردند، مگر اینكه شهریان به عنوان رشوه به آنها پول یا مقداری لباس دهند. این حال و روز بندری است كه سوداگران هندی با آن سرو كار دارند.» ابن بطوطه بدین منظور سفر خود را ادامه داد تا تمامی كشتی‌هایی را كه از سواحل غربی هند بدانجا وارد شده و پهلو می‌گیرند را ثبت و یادداشت برداری كند.

اگر عدن بندری ثروتمند بود- آنگونه كه ابن بطوطه می‌گفت- پس چگونه ممكن بود ساكنانش به بدویان اجازه دهند تا شهریان را از منابع و ذخایر آبی محروم كنند؟ اگرچه ابن بطوطه یادآوری می‌كند كه این كار گذرا و مقطعی بود، اما این مسأله در واقع به نوعی ماهیت و طبیعت سلسله‌های حاكم در طی قرن ۱۴ م. را روشن می‌سازد. كاملاً مشخص است كه رسولیان یمن، مملوكان مصر و سوریه و سلاطین دهلی، همگی با سپاهیان بسیار بر قلمروهایی پهناور حكومت می‌كردند و كنترل نواحی پشتكرانه- یا نواحی واقع در بین شهرها- تقریباً غیر ممكن بود. حتی در بهترین دوره‌ها نیز چنانچه فرمانروایان از مركز فاصله می‌گرفتند اقتدارشان رو به ضعف می‌نهاد.

این دودمانهای نظامی‌گرا از انجا كه منافعشان با یكدیگر در تضاد بود، دائماً در فكر سازماندهی و تجهیز سربازان جدیدی بودند تا حكومت خود را جاودانه سازند. صلاح‌الدین بانی دودمان ایوبیان كه بر مصر، سوریه و تا حدی یمن حكومت می‌كرد، كرد بود و سلاطین دهلی و رسولیان یمن ترك بودند و به خاطر اشتراكات زبانی و فرهنگی كه با مردم تحت حاكمیت خود داشتند، با آنها متحد بودند.

نمونه بسیار آشكار این مسأله مملوكان مصر می‌باشند كه تركیبی از نژادهای ترك و مغول و چركسی Cirassian بودند فقط بردگانی كه در آسیای میانه یا قفقاز خریداری می‌شدند- و معمولاً از كودكان بودند- اجازه راهیابی به مقامات عالیه و هیأت حاكمه را داشتند. آنها برای اینكه آزادی خود را كسب كنند، می‌بایست یك دوره سخت نظامی‌گری و آموزش هنرهای رزمی را پشت سر گذارند.

ابن بطوطه پس از دیدار از عدن در سال ۱۳۳۱ م. از طریق دریا راهی سواحل شرقی آفریقا شده و در آنجا بود كه با نوع دیگری از حكومت- كه همان شهرهای بندری با جمهوری‌های سوداگرانه بودند- آشنا شد. موگادیشو- كه اكنون در سومالی است- نخستین جایی بود كه ابن بطوطه از آن دیدار كرد. خود می‌گوید: «موگادیشو شهری بس بزرگ است، مردمانش سوداگر و بسیار ثروتمندند، آنها صاحب رمه‌هایی بزرگ از شتران و گوسفندانند، در اینجا مردم به تولید منسوجاتی می‌پردازند كه بسیار شهرت و مرغوبیت دارد و به مصر و دیگر نواحی اطراف صادر می‌گردد.»

به محض اینكه ابن بطوطه در موگادیشو اقامت گزید، سلطان آنجا برای وی دو هدیه خوشامدگویی كوچك فرستاد. یكی بشقابی بود پر از برگ تنبول و فونل areca huts و دیگری یك شیشه گلاب دمشقی، هدیه نخست در واقع نوعی هدیه سنتی و مذهبی مصریان برای خوشامدگویی بود- رسمی كه در سرتاسر شرق آفریقا رواج داشت- و هدیه دوم یا گلاب دمشقی- كه برای تطهیر دستها به كار می‌رفت، نشانه دیگری از تماس‌ها و ارتباطات نقاط دور افتاده با یكدیگر. تشریفات صرف غذا دارای شباهتهایی بود گرچه كه بسیار پر زحمت، ماهرانه و دقیق انجام می‌شد بدین ترتیب كه: تنها برنج را پخته و آن را داخل یك دیس بزرگ چوبی سرو می‌كردند و سپس آن را همراه روغن كره صرف می‌كردند. در بالای آن طبق‌هایی از كوشان می‌نهادند كه بسیار خوشمزه و تركیبی از جوجه، گوشت، ماهی و سبزیجات بود. در یك ظرف لوبیا سبز را در داخل شیر می‌نهادند و در ظرف دیگر ماست و ترشی لیمو سرو می‌كردند، خوشه‌هایی از ترشی فلفل در محلول سركه و نمك، زنجبیل سبز و انبه از دیگر ملزومات این سفره بودند. اینها شبیه سیب بودند اما سیب‌هایی سوراخ‌دار و اگر رسیده بودند بسیار شیرین و گرنه همچون لیمو اسیدی می‌شدند. این مردمان انبه فارس را در سركه ترشی می‌كردند. آنها ابتدا دهانشان را پر از پلو كرده و سپس مقداری از شوری‌ها و ترشی‌های خوشمزه را بدان می‌افزودند.

نفوذ فرهنگ هندیان در این برنامه غذایی كاملاً آشكار است اما این برنامه غذایی با ذائقه محلی تطبیق داده شده بود. برنج و فلفل وارداتی بودند اما انبه احتمالاً در سومالی كاشت می‌شد درست به مانند یك نوع غذای هندی دیگر به نام جامون Jammun- جامبول Jambul یا ژامبون (كالباس گوشت خوك) (Javaplum) كه ابن بطوطه در مومباسا Mombasa (كنیا) با آن روبرو شد- موز نیز از طریق هند به شرق آفریقا وارد می‌شد و شاید اینكار از اوایل قرن ۱۰ م. آغاز شده بود. اگرچه ابن بطوطه اشاره نكرده اما باید دانست كه این غذاها به طور قطع و یقین در كاسه‌های چینی سرو می‌شد كه كه در تمامی سواحل شرق آفریقا سرآمد و نشانه‌های تشخص و برتری به شمار می‌رفت در داخل دیوارهای منازل طاقچه‌هایی تعبیه می‌گردید كه مخصوص عرضه و نمایش ظروف و لوازم نفیس بود.

ابن بطوطه پس از موگادیشو مسیر حركت خود را باز هم به سوی جنوب و به طرف شهرهای مومباسا و كیلوا Kilwa ادامه داد كه هر دو از شهرهای تجاری مهم آن روزگار بودند. ثروت این شهرها بعدها چنان در پرتغالی‌ها تاثیر گذاشت كه آن مناطق را به عنوان مراكزی نه فقط برای صدور طلا، بلكه جهت استخراج و صدور آهن قرار دادند، بدین ترتیب كه سنگ آهن از آنجا به هندوستان صادر و در آنجا روی آن كار شده و به استیل تبدیل شده و دوباره راهی خاورمیانه می‌گردید. دیگر صادرات ارزشمند این نواحی عاج و لاك سنگ‌پشت Tovtoise-shell بودند.

ابن بطوطه سفر خویش را از كیلوا رو به سوی ظفار Dhufar واقع در سواحل شبه جزیره عربستان ادامه داد همانجا كه امروزه در یمن واقع گردیده است. این مناطق در زمره سواحل آتشین و هیجانی روزگار باستان بودند. ابن بطوطه گزارش می‌دهد كه ذرت دانه‌ریز Millet و جو در نزدیكی این شهر كشت می‌شدند، از طریق چاههای آب بسیار عمیق آبیاری می‌شدند و برنج از هندوستان وارد می‌گردید. او می‌نویسد: «مردم ظفار سوداگر بوده و جز این هیچ گونه امرار معاش دیگری ندارند. وقتی یك كشتی از هند به آنجا وارد می‌شد، بردگان سلطان با قایق‌های كوچك خود به استقبال تازه واردین رفته‌ و رداها جامه‌های بلندی بر تن صاحب كشتی و كاپیتان آن می‌پوشانند- آنگونه كه در مورد حسابدار كشتی نیز انجام می‌دهند. هر مهمانی كه سوار بر قایق شود به مدت سه روز بایستی توسط قایقرانان بومی پذیرایی گردد و از روز چهارم به بعد در اقامتگاه سلطان از او پذیرایی می‌شود. بومیان منطقه این كار را بیشتر انجام می‌دهند تا شاید جایزه دوستی مالكان كشتی‌ها را از آن خود كنند. آنها لباسهای نخی می‌پوشند كه از هند وارد می‌شود و یك پارچه دراز را بر گرداگرد كمر خود به عنوان شلوار می‌بندند. آنان پارچه‌های ابریشمین، و كتانی بسیار مرغوبی تولید می‌كنند.»

این حقیقت كه پایه صنعتی تولیدات محلی بر ورود مواد خام متكی و استوار است، نشان‌دهنده این است كه در آن زمان اگرچه نظم و ترتیب اصولی در سیستم حركت كشتی‌ها وجود داشته و اینكه به دلیل حمل و نقل اقلام كم حجم مانند ادویه‌جات ترافیك دریایی در اقیانوس هند چندان مد نظر نبوده است. محصولات نساجی صادره معمولاً با نان و كره وارداتی از اقیانوس هند مبادله می‌شد. تولیدات آن مردمان بیشتر توسط ابزار و روشهای فرعی و سنتی انجام و در نتیجه منجر به كارگیری هزاران نفر می‌شد.

مترجم: علی صفرنژاد، كارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی

منبع: Saudi Armco World July /August ۲۰۰۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.