شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تنها انعکاس حقایق زندگی بشری نام هنر به خود می گیرد


تنها انعکاس حقایق زندگی بشری نام هنر به خود می گیرد

بخش درخشان و شاید هم لابیرنت گونه داستان های چخوف حضور شخصیت هایی است که پشت سر هم می آیند و رفتن آنها به سرعت نیست, می مانند تا درگیر اتفاقات دیگری باشند, هر چند داستان ها متفاوت از هم باشند اما مهم واقعی بودن شخصیت و موضوع آنهاست

بخش درخشان و شاید هم لابیرنت‌گونه داستان‌های چخوف حضور شخصیت‌هایی است که پشت سر هم می‌آیند و رفتن آنها به سرعت نیست، می‌مانند تا درگیر اتفاقات دیگری باشند، هر چند داستان‌ها متفاوت از هم باشند اما مهم واقعی بودن شخصیت و موضوع آنهاست.

چخوف ما را وارد جامعه‌ای می‌کند که با آن زندگی کرده و تا پایان عمر کنار آن بوده است. او به عشق، نفرت، کار، تلاش، ایمان، خودخواهی‌ها و ضعف‌های این انسان‌ها می‌پردازد و لایه‌های اجتماع را نمایان می‌سازد. در شخصیت‌پردازی داستان‌های چخوف، قهرمانان مردم عادی روسیه هستند، انسان‌هایی که کار می‌کنند، تلاش می‌کنند و زندگی می‌کنند. قهرمان چخوف انسان است با تمام ویژگی‌هایش.

در داستان «جیرجیرک» شخصیت دیما به تصویر کشیده می‌شود انسان عادی با قلبی رئوف، او عاشق کارش است به سختی کار می‌کند و در بین شخصیت‌های معروفی که همسرش را احاطه کرده‌اند، بیش از حد عادی به نظر می‌رسد و تنها پس از مرگ اوست که اطرافیانش به افکار عمیق و عشق و ایثارش پی‌می‌برند. دیما نمونه‌ای از هزاران انسان دیگر است که چخوف ماهرانه همراه با پیشرفت داستان، زوایای او را می‌شکافد.

در داستان‌های کوتاه چخوف انعکاس افکار عمیق بشری مطرح می‌شود او در چندین صفحه جهان درون قهرمانان خویش را می‌شکافد. در داستان‌ها و نمایشنامه‌های چخوف کارمندان، کشاورزان، کارگران و دانشجویان و تمام مردم روسیه از کنار ما عبور می‌کنند. نویسنده دنبال خلق قهرمان نمی‌گردد چرا که الگوی او مردم ساده روسیه هستند. او حماقت بیش از حد انسان را به طنز می‌گیرد و با طنزی گزنده و تلخ به موضوعات نه‌چندان پیچیده می‌پردازد. در داستان «مرگ کارمند»، انسان‌کوچک شخصیت اصلی است.

انسان‌کوچک از ترس جان می‌بازد. داستان از یک عطسه شروع و به مرگ منتهی می‌شود.

این موضوع در «بوقلمون صفت» هم دیده می‌شود. انسان‌کوچک به خاطر ترس از روسا لحظه به لحظه نظر خود را تغییر می‌دهد.

در این داستان‌ها حقارت انسان‌کوچک به تصویر کشیده می‌شود و به انسان حس شایستگی خویش، یادآور می‌شود.

موضوع انسان‌کوچک، حقارت، ترس، نگرانی از دست دادن موقعیت‌های هر چند کوچک در تمام داستان‌های چخوف به چشم می‌خورد.

قهرمان چخوف انسانی که برای زندگی تصمیم نمی‌گیرد و در انتظار حوادث نشسته است، شاید اگر حادثه‌ای روی‌دهد قدرت تغییر زندگی را داشته باشد اما حادثه باید روی بدهد.

در داستان «بانو با سگ ملوس» و «داستان غم‌انگیز» «عشق، موضوع اصلی است و به عنوان واقعیتی کاملا انسانی مطرح می‌شود.

انسان‌های کاملا عادی با سحر عشق قادرند کارهای غیرعادی انجام دهند. در داستان‌های چخوف از طریق قهرمانانش مسائل کاملا عادی روزمره یا مسائل بزرگ فلسفی مطرح می‌شوند. اما نقطه مشترک تمام آنها ایمان ملموس و اعتقاد به آینده درخشان است. آینده حتما درخشان خواهد بود و بسیاری از درد و غم‌ها ناپدید خواهد شد.

چخوف در داستان «شب مقدس» زیبایی و مهربانی و حضور آرام بخش خداوند را به تصویر می‌کشد و زیبایی ایمان را بیان می‌کند. در جهان چخوف زیباترین و محکم‌ترین نقطه ایمان است. قهرمانان چخوف می‌دانند و حس می‌کنند که باید حقیقت را یافت. جهان هنری چخوف «زیبایی و حقیقت است و برای رسیدن به آن تنها ایمان لازم است.»

مترجم: مری هاشم‌زاده



همچنین مشاهده کنید