شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وحدت ادیان الهی بستر گفتگو و مناظره علمی


وحدت ادیان الهی بستر گفتگو و مناظره علمی

هنگامی می توان از گفت و گوی میان ادیان سخن به میان آورد و پیروان سایر ادیان الهی را به بحث فرا خواند که فصل مشترکی در میان باشد و یا به تعبیر قرآن بتوان به کلمه سواء دعوت کرد اصلی که بنیاد هر گونه گفت و گوی ثمربخش است

هنگامی می توان از گفت و گوی میان ادیان سخن به میان آورد و پیروان سایر ادیان الهی را به بحث فرا خواند که فصل مشترکی در میان باشد و یا به تعبیر قرآن بتوان به کلمه "سواء" دعوت کرد؛ اصلی که بنیاد هر گونه گفت و گوی ثمربخش است. از نظر قرآن کریم، چنین فصل مشترکی وجود دارد، زیرا همه ادیان - و به تعبیر درست تر- دین از مصدر یگانه ای صادر شده و اختلافهای صوری و ظاهری نه نشانه دوگانگی، بلکه به دلیل نیازهای مختلف پدید آمده است.

به همین روی، یکی از ارکان مسلمانی، ایمان به نبوت همه پیامبران پیشین و تصدیق آنان و از سویی اعتقاد به ادامه اصول اعتقادی آنان در دین اسلام است. از این منظر، دین اسلام نه ناقض ادیان پیشین، بلکه خاتم و کامل کننده آنها به شمار می رود. در نتیجه، جدایی افکندن میان پیامبران کفر و باور به وحدت دعوت آنان، عین ایمان است. این نوشتار از این جا آغاز شده که نباید اختلافهای ناشی از برخی احکام میان ادیان را دلیل تفاوت ماهوی آنان دانست، بلکه باید این تفاوتها را برخاسته از شرایط خاص و نیازهای متغیر مردمان به شمار آورد.

به همین سبب، می توان و باید از گفت و گوی میان ادیان سخن راند و خواستار همسخنی با آنها شد. نوشته حاضر در پی تحقق این آرمان، بر دو محور اساسی استوار شده است: یکی تأکید بر یگانگی گوهری میان ادیان الهی و دیگری طرح برخی اصول و بایسته های گفتگوی ثمربخش برای کشف و نمایاندن حقیقت و ترویج دین حنیف اسلام. از همین رو، نخست به این مسأله که ادیان مختلف جوهر یگانه ای دارند، پرداخته و سپس به شبهه ها و پرسشهای مختلفی که در این باب وجود دارد، پاسخ داده ایم. پس از آن، برخی از مهمترین اصولی که باید هنگام گفت و گو با اصحاب ملل و نحل رعایت شود، معرفی شده است.

● یگانگی اصل دین

بی تردید، اصل ادیان الهی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است. از این رو، دیندار کسی است که به مبدأ و معاد معتقد باشد. در احکام و فروع دینی بویژه در مقام انجام مراسم و پرستش خدا، هر چند اختلاف بین آنان از حیث کمیت و کیفیت وجود دارد، در اصل طریق کلی دین و حقیقت راه، اختلافی وجود ندارد و در خصوص مسایل فرعی دین، خداوند از باب قاعده لطف به تناسب شرایط هر زمان و بر حسب قوانین حکمت اعلا، بتدریج آنها را برای جهانیان تشریع کرد و در هر زمان پیامبری را برای ابلاغ آنها مبعوث نمود. او در این باره فرمود: "و لقد بعثنا فی کل امة رسولا.(۱)" شریعتی که پیامبر خاتم آورد، از حیث احکام و فروع کامل بود؛ از این رو هیچ مسلمانی نمی تواند به دینی دیگر رجوع کند. از سوی دیگر، ارتباط بین ادیان، طولی است نه عرضی. از این رو، دین بعدی، دین پیشین را از بین نمی برد، بلکه آن را کامل می کند.

● معجزات انبیای الهی، مطابق شرایط زمان

خداوند برای هر یک از پیامبران معجزه ای - که هماهنگ با شرایط زمان و مقتضیات آن بود- قرار داد تا راه مخالفت و انکار جاهلان بر آنها بسته شود.در زمان حضرت موسی(ع) چون سحر در بین مردم رواج داشت و از خوارق عادت به شمار می آمد، خداوند به وی معجزه ای داد که ساحران نتوانند کار او را باطل کنند، یا مانند آن را بیاورند و آن توانایی وی بر تبدیل عصا به اژدها بوده است. در زمان حضرت مسیح(ع)، علم پزشکی بین مردم شایع بود؛ تا جایی که پزشکان متخصص آن زمان نمی توانستند چنین کنند، ضمن اینکه وقتی مصلحت مقتضی برای آن بود، مرده را زنده می کرد. در زمان حضرت محمد(ص) در جزیرةالعرب، علوم ادبی، فصاحت و بلاغت در حد کمال بود. از این رو، خداوند در این زمینه معجزه ای به او عطا کرد تا تمام توجه متخصصان را در علوم ادبی به خود جلب کند.قرآن کریم که بزرگ ترین معجزه جاودانه پیامبر اسلام(ص) می باشد، مکمل کتب و صحف پیامبران است و در آن کهنگی راه ندارد، به گونه ای که می توان همه جوامع بشری را در ابعاد گوناگون زندگی، از رفاه و آسایش کامل برخوردار کرد.

به هر روی، این تشریعات گوناگون برای موضوعات که در بستر زمان پدیدار شدند، سبب شد که دین واحد بر حسب مقاطع مختلف تشریع، نامهای مختلفی مانند دین موسی، دین عیسی و دین محمد(ص) یابد. باید دانست، این اسامی مختلف برای یک مسماست و آن را متعدد نمی کند. بنابراین، هر یک از این مکتبها اگرچه دارای زمانی خاص و ویژگیهای مخصوصی است، اما از جمع واحد دینی جدا نیستند.لذا دین همان طریقه کلی برای همه امتهاست. از همین روست که خداوند به ما امر کرد که به همه پیامبران - که مردم را دعوت به دینداری کرده اند- ایمان داشته باشیم و بین آنان تفاوتی ننهیم: "بگویید ما به خدا و آنچه به ما و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها فرود آمد و آنچه به موسی و عیسی و همه پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده است، ایمان داریم و بین آنان فرقی نمی گذاریم و در برابر همه تسلیم هستیم.(۲)"

و نیز درباره پیروان انبیای الهی فرمود: "کسانی که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده اند و دارای عمل نیکو باشند، اجر آنان نزد پروردگارشان می باشد و برایشان ترس و حزن و اندوهی نخواهد بود. (۳)"

در آیه ای دیگر می خوانیم: "هر کس غیر از اسلام دینی را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است. (۴)"

این آیه گویای آن است که غیر از اسلام، دینی مورد پذیرش نیست و این با گفتار پیش منافات دارد. پاسخ اینکه، در عرف اگر چه اسلام تنها بر مجموعه آموزه های پیامبر اسلام(ص) اطلاق می شود، مراد از آن معنای لغوی است؛ یعنی تسلیم در برابر حق، آن هم در اعتقاد و عمل. این تسلیم اگر چه از نظر کم و کیف در شریعت انبیا مختلف است، در واقع امری واحد به شمار می آید.

ویژگیهایی که برای دین بر اثر تحول زمان تشریع شده، برای تکمیل آن بوده است. از این رو، از حضرت مسیح(ع) نقل شده که فرمود: گمان نکنید که من برای نسخ اصل دین موسی آمده ام، بلکه برای تکمیل آن مبعوث شده ام."

بنابراین مکتبهای گوناگون به یکی بودن اصل دین خدشه ای وارد نمی کند. اصل دین، همانند نوری است که دارای ماهیت واحدی است. اما زمانی که از شیشه های چند رنگ عبور کند، دارای رنگهای مختلفی می شود که این موجب تعدد ماهیت آن نمی شود. حتی این اختلاف برای پیروان یک مکتب دینی در مسایل نظری و فرعی نیز هست- آن هم هنگام قرار گرفتن مبانی و منابع آن در حوزه اندیشه آنان در نتیجه برداشتها و دریافتهای متضاد آرای گوناگون- اما با این وصف در اصل یکی بودن مکتب خللی پدید نمی آید.

● آیا تحول زمان در اصل تحول شریعت دارای تأثیر است یا خیر؟

برخی از پیروان مکتبهای دینی معتقدند شریعتی که تحول زمان باعث پیدایش آن شده، با تحول زمان نیز متحول می شود و آنان زمان و شرایط آن را موضوع و یا جزء برای شریعت می دانند نه ظرف برای آن. آنان اصل دین را ثابت و غیرمتغیر می دانند. این نظریه قابل اشکال است: زیرا زمان و شرایط آن برای مسایل دینی و احکام شریعت ظرف است نه موضوع و جزء برای آنها. تنها موضوعات برای احکام شریعت در هر زمانی آنهایی هستند که بر اساس ملاکهای احکام فرعی برای آنها تشریع شده اند و مادامی که آنها و یا ویژگیهای درونی و یا بیرونی آنها در بستر زمان متحول نشوند، شریعت برای آنها ثابت می ماند. این تحول زمان، در تحول شریعت هیچ گونه تأثیری ندارد. از سوی دیگر، بر این اعتقادیم که تحول زمان اگرچه در تحول شریعت اثرگذار نیست، در تحول موضوعات احکام شریعت و یا ویژگیهای درونی و بیرونی آنها تأثیر دارد. در این صورت، احکام موضوعات خاص با تحول آنها متحول می شوند، زیرا حکم، تابع موضوع است؛ همان گونه که معلول، تابع علت و عرض، تابع معروض است.

با این وصف، ممکن نیست موضوع و یا ویژگیهای آن در نتیجه تحول زمان تحول یابد، اما حکم آن تحول نیابد و بدون موضوع باقی بماند. آری، این امکان هست که دارای حکم دیگری شود، زیرا با خروج آن از حیطه اصلی که قرار داشت، ممکن است در حیطه اصلی دیگری قرار گیرد و بر اساس آن حکم جدیدی بر آن مترتب شود.برای نمونه، همه می دانید که خرید و فروش خون بر اساس کتب اصلی معتبر (کتاب و سنت) حرام بود؛ زیرا در آن فایده و ارزش مالی وجود نداشت و مورد استفاده معقول قرار نمی گرفت و تنها فایده آن منحصر به آشامیدن بود که آن هم از نظر شرع تحریم شده بود. از شرایط صحت خرید و فروش این است که شیء مورد معامله دارای فایده باشد.

صاحب نظران قرنها به این نظریه اعتقاد داشتند. اما با تحول زمان و پیشرفت علم پزشکی، این مسأله موضوعیت یافت و آن حفظ انسان از خطر مرگ با تزریق آن به بیمار بود. بر این اساس، خون از حیطه اصلی خارج شد و بدین رو حکم به جواز خرید و فروش آن صادر گردید.این تحول حکم موضوع بر اثر تحول آن است. بنابراین، حکم جدید برای موضوع جدید است نه برای موضوع اول. بر این تحول، اطلاق تحول شریعت نمی شود؛ زیرا حکم اولی که حرمت است، بر موضوع اول که دارای منفعت نبوده نیز ثابت است. (۵)

رسول خدا(ص) برای زمان و مکان و عرف و احوال آدمیان و نیاز جامعه نقش مهمی قایل بود و در کارها و دستورهای خود، شرایط آنها را کاملاً رعایت می کرد. (۶)

● عنایت رسول خدا(ص) به پیروان ادیان

رسول خدا(ص) به پیروان دیگر ادیان احترام می گذاشت و با آنان زندگی مسالمت آمیز داشت. از بیمارانشان عیادت و به مسلمانان سفارش می کرد چنانچه پیروان دیگر ادیان توطئه ای بر ضد اسلام و مسلمانان نکرده اند، با آنان به نیکی رفتار شود.حضرت امیر(ع) فرمود: هر کس شخصی را که در پناه اسلام قرار دارد بیازارد، گویی مرا اذیت کرده است.حضرت معتقد به اصل تساوی در آفرینش است. در آیاتی از قرآن نیز بدین مسأله اشاره شده است: از این آیات برمی آید که جوهره انسانها یکی است. در این زمینه، نمونه های بسیاری در تاریخ آمده است که مجال پرداختن به آنها نیست.حضرت علی(ع) در اولین خطبه حکومتی خویش فرمودند: همه مردم فرزندان یک پدر و مادر هستند و همه آزادند. حضرت تفاوتی بین افراد جامعه از نظر قوم، قبیله، نژاد و رنگ نمی گذاشتند و همه را از مزایای جامعه برخوردار می نمودند.

بدین رو، ایشان درباره حق کسانی که در حکومت اسلامی زندگی می کنند، فرمودند: باید خون و مال و ناموس و جانشان مانند مسلمانان محفوظ باشد و نیز فرمودند: من در میان پیروان تورات به تورات، در میان اهل انجیل به انجیل و در میان اهل قرآن با قرآن حکم می کنم.اندیشه و سلوک عملی امیرالمؤمنین(ع) الگوی مناسبی است که باید بر اساس آن رفتار و کردارمان را با اقلیتهای دینی شکل دهیم.علی(ع) به همه انسانها -اعم از مسلمان و غیرمسلمان- احترام می گذارند. به عنوان مثال، به مالک اشتر فرمودند: سینه خود را با مهر و محبت مردم پر کن، زیرا آنان یا برادر دینی تو هستند و یا مثل تو انسانند.(۷)

● رعایت حقوق پیروان مکتبهای غیراسلامی

اسلام هیچ گاه به دنبال از بین بردن مکتبهای غیر اسلامی نبوده و حتی رعایت حقوق پیروان آنها را در جوامع اسلامی واجب شمرده است، چنانکه محققان و دانشمندان اسلامی کتابهایی نیز در این باره نوشته اند.اسلام در نخستین مرحله قانونگذاری، اهل کتاب را به دلیل نزدیکی بیشتر آنان به اسلام از راه اصول مشترک به همبستگی، هماهنگی و همسویی فرا خواند و برای پایداری جامعه همگون و پیشگیری از اقدامهای تخریبی، قانون ترک مخاصمه با پیروان ادیان را مطرح کرده سپس توافق میان پیروان اسلام و اهل کتاب را با تکیه بر آزادی اراده زیر عنوان پیمان ذمه منعقد نمود.در این میان، دریافت جزیه نه برای به ذلت کشاندن آنان، بلکه به عنوان پاداش در برابر حفظ امنیت ایشان و هزینه هایی بوده است که بخشهای گوناگون جامعه برای رفاه و آسایش آنان نیاز دارد.

● تعهدهای متقابل

در اسلام، تعهدهای متقابلی بین مسلمانان و پیروان ادیان وجود دارد. جزیه که شرح آن در کتابهای فقهی بیان شده است، رعایت مظاهر و احکام اسلامی در جامعه، پرهیز از خیانت و فتنه انگیزی که باعث تزلزل در همزیستی مسالمت آمیز و همبستگی می شود، ایجاد نکردن مزاحمت برای مسلمانان، پرهیز از سلطه جویی بر آنان و پرهیز از شبهه افکنی برای منحرف کردن مسلمانان، از تعهدات اهل کتاب در قبال مسلمانان و جامعه اسلامی است.

تأمین آزادی دینی، تأمین آزادی مراسم مذهبی و دینی و تبلیغ عقاید و تعلیمات دینی، آزادی و استقلال در انتخاب محاکم قضایی، احترام به عقاید و... از تعهدات مسلمانان در قبال اهل کتاب است.اسلام که تنها میزان را تسلیم خدا شدن می داند، با آیینهای دیگر آسمانی و پیروان آنها، با سعه صدر و وسعت اندیشه برخورد می کند. اسلام از نخستین روزهای خود، پیروان ادیان را به پرستش خدای واحد دعوت نمود.اساساً منطق اسلام بر پایه احترام به حقوق طبیعی شان استوار است؛ چنان که آیین هر ملتی را که راهی به سوی خدا دارد، به رسمیت شناخت.اصولاً حفظ کرامت انسان، یکی از اساسی ترین آموزه های اسلام است. از این رو، هرگونه توهین به غیر مسلمانان، حتی آنانی که در حریم اسلام زندگی نمی کنند، با اصل احترام به انسان و حفظ کرامت او منافات دارد.

منبع: روزنامه قدس

پی نوشت ها:

۱- نحل، آیه ۳۶ ۲- بقره، آیه ۱۳۶

۳- همان، آیه ۶۲ ۴- آل عمران، آیه ۸۵

۵- گفتنی است، این نظریه در دانشگاه "بیرمنگام" مطرح شد و مورد استقبال صاحب نظران قرار گرفت

۶- این مطلب در کتاب "روشهای کلی استنباط و تطور اجتهاد در حوزه استنباط" به تفصیل آمده است. ۷- نهج البلاغه، ص ۹۹۳