شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از قصر شایلو تا دانشگاه کلمبیا


از قصر شایلو تا دانشگاه کلمبیا

۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷, نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران به دانشگاه کلمبیا رفته است تا از تریبون این مرکز علمی به دفاع از مواضع دولت ملت ایران سخن بگوید

۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷، نهمین رئیس جمهوری اسلامی ایران به دانشگاه کلمبیا رفته است تا از تریبون این مرکز علمی به دفاع از مواضع دولت - ملت ایران سخن بگوید.

انبوه جمعیت از تالار گردآیش و سالن کتابخانه تا محوطه های درونی و بیرونی محیط دانشگاه را چنان پر کرده اند که به راستی جای سوزن انداختن نیست. سرانجام پس از یکی دو ساعت انتظار جناب «بالنجر» رئیس دانشگاه کلمبیا - در مقام میزبان یک مقام عالی رتبه ایرانی - وارد صحنه تئاتر می شود تا سناریوی پیش نوشته «شو»یی مضحک و موهن را کلید بزند. همه عوامل دست به دست هم داده اند تا این به اصطلاح «گاف شو» به وجهی تر و تمیز رونمایی شود. زمانی که رئیس دولت ایران به صحنه می آید، کلیه عناصر «مچ» و منطبق بر هم می شوند. پشت صحنه سیاه سالن سخنرانی، با نور آبی کم رنگی که فضا را پوشانده است هنگامی شکل تراژدی حزن آوری به خود می گیرد که دکتر محمود احمدی نژاد با کت و شلوار خاکستری - کمی گشاد، سه دگمه و البته دگمه های باز - در جمع بازیگران نمایش حضور می یابد. حتی هم رنگی تریبون ویژه احمدی نژاد (خاکستری) با کت و شلوار ایشان قابل تامل بود، منظومه بلند زنده یاد حمید مصدق را لابد خوانده اید.

آبی، خاکستری، سیاه را می گویم، منظومه یی ماندنی که چنین آغاز می شود؛ «تو به من خندیدی / و نمی دانستی / من به چه دلهره از باغچه همسایه / سیب را دزدیدم...» منظومه یی که با نوای فقر نضج می بندد و در ادامه از غم عشق در ادوار ادبارزده روزگار سیاه ستم شاهی حکایت می کند. نام منظومه حاکی از حکایتی است که شاعر آن را ساز کرده است و تلفیق رنگ های آبی، خاکستری، سیاه برای همه مردم جهان موید پیامی آشکار و بی طرح و شرح است؛ فقر، فلاکت و خاکسترنشینی. همین صحنه آرایی کافی بود تا مشاوران احمدی نژاد دریابند که چه سناریویی قرار است روی صحنه برود. اما آنان درنیافتند. حتی زمانی که «بالنجر» سیل مسلسل گونه یی از انواع ناسزا و هتک حرمت را به سوی احمدی نژاد نشانه رفت و از انزجار «همه تمدنی» سخن گفت که به زعم وی بر دوش او قرار گفته بود تا انزجار خود را از «دیکتاتوری کوچک و فرومایه» اعلام کند، باز هم پنداری آب مشاوران خواب زده رئیس جمهور را برده بود.

نیازی به ترک جلسه نبود. آنان که احمدی نژاد را به دلیل عدم ترک جلسه مذمت کرده اند به خطا رفته اند. حضور رئیس جمهوری و پاسخ متین ایشان به بالنجر تنها گزینه صحیحی بود که می توانست علامت بخورد که خورد. احمدی نژاد - برعکس وزیر خارجه اش در اجلاس شرم الشیخ که به برهنگی ویولنیست مراسم شام اعتراض کرده و از جلسه بیرون شده بود- با حضور در پشت تریبون و طرح موضوع بی کفایتی اخلاقی میزبان و رفتار ضدعلمی و ضدانسانی رئیس دانشگاه و البته اعلام مواضع میهمان دوستانه ایرانیان به امریکاییان نشان داد که دانشگاه جای فحش و کتک کاری و «بداخلاقی» و انتقام سیاسی نیست. احمدی نژاد همچنین با انتقاد آرام نسبت به آنچه که وی «خطابه سیاسی» رئیس دانشگاه کلمبیا خواند به تاکید ثابت کرد که رواداری، تا چه حد از جامعه مدنی غرب، که باید نماد تساهل باشد فاصله گرفته است...

به هر ترتیب من برخلاف همه تحلیلگران داخلی و خارجی معتقدم همان قدر که تقاضای سخنرانی در کلمبیا و درخواست گل افشانی در خرابه های منهتن (برج های دوگانه سازمان تجارت جهانی) برنامه یی از بیخ و بن غلط بود، به همان میزان و با همان استدلال نیز بر آنم که حضور در پشت تریبون پس از خطابه بالنجر حرکتی درست، منطقی و سنجیده بود. نام قصر شایلو را احتمالاً شنیده اند. ۴۹ سال پیش (۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مصادف با ۱۹ آذر ۱۳۲۷) نمایندگان جوامع مدنی در آن مکان گرد آمدند تا از طریق تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و مرزبندی میان حقوق و اخلاق بدیهی ترین مطالبات انسانی را تنظیم و نهادینه کنند. بعید می دانم منظور نویسندگان آن اعلامیه از درج حق آزادی بیان، اختلاط آن با هتک بیان بوده باشد. اگر چه از قصر شایلو تا دانشگاه کلمبیا، جهان مدرن غرب راهی پر از کشمکش های مدنی و سرشار از چالش های سیاسی را طی کرده است اما سوگمندانه هنوز به نهادینگی احترام به حقوق شهروندی نایل نیامده است.

محمد قراگوزلو



همچنین مشاهده کنید