دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مارگزیده


مارگزیده

در دیدار اخیر «كاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه آمریكا از روسیه نكته ای وجود داشت كه توجه كمتر ناظری را چه در داخل این كشور و چه در ایران به سوی خود جلب كرد

بدیهی است كه تحلیل این نكته مهم و وارد كردن آن به معادله استنباط های كارشناسی از این سفر باعث خواهد شد تا با وجود تاكید مسكو بر عدم همكاری با واشینگتن در مورد پرونده هسته ای ایران در این دیدار، بار دیگر غیرواقعی بودن ابراز دوستی كرملین با ایران در شرایط كنونی و ارجحیت منافع روسیه بر نگرانی های منطقه ای بیش از پیش عیان شود.در واقع سفر وزیر خارجه آمریكا به روسیه برنامه ای از پیش تعیین نشده و ناگهانی بود. رایس پس از دیدار از سه كشور در آسیای میانه و افغانستان، توقفی در پاریس داشت و به جای اینكه بنابر برنامه از پیش تعیین شده اش به لندن پرواز كرده و سپس جانب آمریكا را بگیرد، راه خود را كج كرده و هواپیمایش در مسكو فرود آمد. بسیاری از روزنامه ها و خبرگزاری های دنیا اعلام كردند كه دیدار از مسكو به ابتكار رایس صورت گرفت. اما گفت وگوی یك ساعت و نیمی وی با «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه و سپس شركت در یك كنفرانس خبری مشترك كه حتی كمترین بویی از نتیجه بخش بودن از آن استشمام نشد، حكایت از این دارد كه احتمالاً پیشنهاددهنده دیدار وزیر خارجه آمریكا از مسكو كسی غیر از خود وی بوده است.اظهارات نشان می داد كه بحث اصلی گفت وگو، ایران بوده است و در حالی كه رایس بر موضع آمریكا در زمینه فعالیت های هسته ای ایران پافشاری می كرد، لاوروف نیز خاطرنشان كرد كه داشتن چنین فعالیت هایی حق مسلم ایرانی ها است. این موضع گیری روس ها كاملاً با رای ممتنع آنان به قطعنامه ۲۴ سپتامبر آژانس انرژی اتمی سازمان ملل در مورد پرونده ایران هماهنگی داشت. مسكو حتی پا را از این فراتر گذاشته و اعلام كرده است كه قصد دارد «ایگور ایوانف» دبیر شورای امنیت روسیه را با پیشنهادی جدیدتر از ادامه همكاری ها در زمینه نیروگاه اتمی بوشهر به تهران گسیل كند. این پیشنهاد چیزی نیست جز ایجاد محلی به منظور غنی سازی اورانیوم در خاك روسیه با همكاری مسكو و تهران.هر چند كه نمی توان اظهارات وزیر خارجه روسیه را در دیدارش با رایس تافته ای جدا بافته از این سلسله موضع گیری ها و پیشنهادات ارزیابی كرد، اما در عین حال نباید از این واقعیت نیز غافل شد كه هیچ ضرورت خدشه ناپذیری هم وجود ندارد تا تغییر ناگهانی در برنامه سفر وزیر خارجه آمریكا و توقف نسبتاً طولانی وی را در مسكو توجیه كند. حتی تا اواسط روز یكشنبه هم معلوم نبود كه «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه با رایس دیدار خواهد كرد. به هر صورت وجود برخی ملاحظات نیز ضرورت چنین دیداری را فراهم می آورد. «ژاك شیراك» رئیس جمهور فرانسه از وزیر خارجه آمریكا با گشاده رویی استقبال كرد. سایر رهبران كشورهای آسیای میانه میزبان رایس نیز با وی دیدارهایی طولانی داشتند. «تونی بلر» نخست وزیر انگلیس هم بی صبرانه در انتظار ورود وزیر خارجه آمریكا به كشورش بود. پوتین نیز تلاش كرد تا هر گونه شبهه احتمالی در مورد رفتاری غیرمودبانه را خنثی كرده و در محل اقامتش در «نوو اوگاروو» با رایس به تبادل نظر و گفت وگو بنشیند. دو طرف در این دیدار نسبت به این موضوع كه تعامل روسیه و آمریكا بی وقفه ادامه دارد، ابراز خرسندی كردند. استنباط یك دستاورد سیاسی از این دیدار در حالی كه ملاقات های بلندپایه به یك روال جاری در جهان تبدیل شده است، تا حدی اغراق به نظر می رسد. از طرفی این فرض كه موضوع ایران اخیراً تمام ذهن پوتین را به خود مشغول داشته است نیز چندان محتمل به نظر نمی رسد. رفراندوم قانون اساسی عراق نیز برای رئیس جمهور روسیه تنها یك بحث حاشیه ای است. بنابراین ضرورت دیدار رهبر روسیه و وزیر خارجه آمریكا را باید در واقعیت دیگری جست وجو و تحلیل كرد.پوتین تمام وقت خود را در روز جمعه و صبح شنبه با فرماندهان نیروهای امنیتی، سرویس های ویژه و وزیر دفاع روسیه سپری كرد و به ارزیابی جوانب بحران در «كاباردینوبالكاریا»ی قفقاز پرداخت. «نالچك» پایتخت كوچك این جمهوری شمالی روسیه از روز پنجشنبه شاهد آماج حملات جنگجویان مسلحی بود كه تلاش داشتند كنترل برخی از ساختمان های دولتی این شهر را در اختیار خود بگیرند. آخرین گزارش ها تا اواسط روز جمعه حكایت از سركوب این حملات توسط نیروهای روسی داشتند. سابقه همدردی واشینگتن با جنگجویان چچنی رئیس جمهور روسیه را از اشاره به این واقعیت در دیدارش با رایس بازداشت. اما پوتین می دانست كه فضای این دیدار نمی تواند از چنین واقعه ای بی تاثیر باشد، بنابراین تلاش كرد تا بهترین استفاده را از آن ببرد.رئیس جمهور روسیه تلاش داشت تا در ملاقات با رایس قوانین جدیدی را در همكاری میان روسیه و آمریكا در آسیای میانه تبیین كند. قوانینی كه بر مبنای آن مسكو از اصرارش بر عقب نشینی آمریكا از پایگاه خود در «مناس» قرقیزستان دست بردارد و در عوض واشینگتن در حمایت خود از نیروهای انقلابی منطقه تجدیدنظر كند. بدیهی است كه سفر رایس به آسیای میانه از جمله نگرانی های روسیه بود و همین بهانه كافی بود تا روس ها از وی دعوت كنند تا به مسكو بیاید. این دعوت زمانی اهمیت و ضرورت پیدا كرد كه وزیر خارجه آمریكا هدف از سفرش به آسیای میانه را حمایت از روند دموكراتیك در منطقه ای اعلام كرد كه از نظر ذخایر هیدروكربن ها بسیار غنی است.این درحالی بود كه «توماس گراهام» مشاور ویژه جورج بوش روز جمعه اعلام كرده بود كه این حمایت معادل ترغیب كشور های منطقه به انقلاب نبوده و بنابراین تصور دخالت آمریكا در انقلاب های رنگی غلط است. اما مسكو نمی توانست به این اظهارات بسنده كند و خواستار تضمین هایی عملی تر در مواردی نظیر ازبكستان است كه پس از حادثه «اندیجان» در هراس اقدامی تلافی جویانه از سوی غرب به سر می برد.مسكو تلاش می كند حملاتی نظیر تهاجم به نالچك را با وجود برخی از زمینه های غیر تروریستی آن، تروریستی جلوه دهد. مشاوران پوتین بارها به وی هشدار داده اند كه وجود رژیم های فاسد و اختناق در كشور های آسیای میانه زمینه بروز این حملات و حضور عناصری افراطی نظیر جنگجویان چچنی را نیز فراهم آورده است. اما پذیرفتن این واقعیت بدین معنا است كه انقلاب های دوران پس از شوروی را نیز باید از حمایت های خارجی مبرا دانست. این برخلاف معادله ای است كه تاكنون كرملین بنا نهاده و تلاش كرده است تا برای آن در چانه زنی های بین المللی دست برتر را داشته باشد.در چنین فضایی درس هایی وجود دارد كه برای سیاست خارجی ایران عبرت آموز است. حدود یك ماه دیگر تا برگزاری اجلاس شورای حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی و بررسی پرونده ایران باقی است. دیپلمات های كشورمان هم اكنون درحالی كه بخت خود را بار دیگر در مذاكرات جدید- در قالب گفت وگوهای غیر رسمی- با سه كشور اروپایی امتحان می كنند، به آخرین رایزنی ها با كشور های تعیین كننده عضو شورای حكام در اجلاس آتی این شورا نیز مشغول هستند. تجربه هند در رای گیری ماه سپتامبر نشان داد كه بازیگران مهم تنها منافع درازمدت خود را در تصمیم گیری هایشان لحاظ می كنند بنابراین شناخت واقع بینانه تر دغدغه های كلیدی این بازیگران ازجمله روسیه نیز با وجود رای ممتنع این كشور به قطعنامه ماه سپتامبر و پیشنهاد های اغوا كننده اخیرش، باید در دستور كار مشورت های دستگاه دیپلماسی كشورمان قرار گیرد.ایران یك بار به دلیل اتكای بیش از حد به هند از سوراخی كه فكرش را هم نمی كرد، گزیده شد. اكنون دلیلی وجود ندارد كه بار دیگر روسیه در همان سوراخ كمین نكرده باشد. تجربه بروز رفتار هایی متناقض و غیر شفاف از روس ها در گذشته اهمیت چنین مداقه ای را گوشزد می كند. دست كم عقل سلیم نیز حكم می كند كه مار گزیده به هر حال باید از ریسمان سیاه و سفید بترسد.

حسن بنانج