شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

طنز چهارخونه


طنز چهارخونه

از شبهای گرم و پرحرارت تابستان امسال تا شبهای پاییزی این ایام, شبکه سوم سیما رویکرد چندین و چند ساله ی خویش, در تولید و پخش طنزهای روتین شبانه, موسوم به طنزهای نود شبی, را تداوم بخشید و با به روی آنتن بردن سریال چارخونه, جذب مخاطب انبوه و تکرار موفقیت های نسبی پیشین را جستجو می کرد

از شبهای گرم و پرحرارت تابستان امسال تا شبهای پاییزی این ایام، شبکه سوم سیما رویکرد چندین و چند ساله ی خویش، در تولید و پخش طنزهای روتین شبانه، موسوم به طنزهای نود شبی، را تداوم بخشید و با به روی آنتن بردن سریال چارخونه، جذب مخاطب انبوه و تکرار موفقیت های نسبی پیشین را جستجو می کرد.

اما چارخونه برخلاف انتظار، توقعات را برآورده نکرد تا نامش در میان خیل سریال های بی بو و خاصیتی که تنها برای پر کردن آنتن و خالی نماندن عریضه ساخته می شوند، قرار گیرد.

در مورد این سریال نخستین موردی که در نگاه اول به چشم می آمد،حضور گسترده و همه جانبه ی خیل بازیگران موفق طنز در قالب یک مجموعه تلوزیونی است. مساله ای که ناخوداگاه سطح توقع بیننده را برای مشاهده ی سریالی واجد لحظات شادی بخش بالا می برد.

سروش صحت نویسنده و بازیگر سینما و تلوزیون ایران ، در اولین تجربه ی کارگردانی خویش با بهره گیری از بازیگران امتحان پس داده و سود جستن از تیپ های آشنای آنها ، سعی داشت در جذب بیننده و نشاندن لبخندی بر لبان آنها به موفقیت دست یاید.

هرچند حضور بازیگرانی چون حمید لولایی، رضا شفیعی جم، جواد رضویان، مریم امیر جلالی،بهنوش بختیاری،فلامک جنیدی و ... کافی است که بصورت بالقوه نقاط قوت اثر و همچنین جذابیت های ظاهری آن ارتقا یابد،اما چارخونه در مقایسه با دیگر سریال های نود شبی پیشین، ناموفق و کم اثر جلوه می کند و نشان دهنده ی این نکته ی مهم است که بازیگر تنها جزئی از یک کل است و وقتی شالوده ی اثر، سست و کم مایه بنا می شود، دیگر از توانایی های بازیگر نیز کار چندانی ساخته نیست.

در چنین شرایطی وقتی رضا شفیعی جم ،بازیگر غریزی سینما و تلویزیون - که پیش از این بارها با حضور موثرش در قالب منجی طنزهای شبانه ظاهر گشته بود- به هر دری می زند و به هر شکل و شمایلی در می آید، باز هم گویی جایی از کار می لنگد و توفیقی نصیب مجموعه نمی گردد.

این چنین است که اضافه گشتن بازیگر شناخته شده ای چون جواد رضویان نیز چندان تحول مثبتی در سریال ایجاد نمی کند، چه که کاراکتر وی نیز چندان جای کار ندارد و وی را ناچار می سازد از نقش آفرینی موفق پیشین خویش در سریال پاورچین وام بگیرد.

جالب اینجاست چارخونه بزرگترین آسیب را از نقطه ای می بیند که تخصص اصلی سروش صحت قلمداد می شود . به واقع بهره جستن از فیلمنامه های ضعیف و استفاده از فیلمنامه نویسان ناشناخته و تازه کار و چنگ انداختن به موضوعات تاریخ مصرف گذشته، پاشنه ی آشیل چارخونه محسوب می شود . بطوریکه در متن های استفاده شده خلاقیت خاصی به چشم نمی خورد و در بسیاری موارد قصه ها غالباً تکراری و بر مبنای کلیشه های آزاردهنده بنا نهاده شده است.

وقتی در فیلمنامه ای هیچ شوخی بامزه و یا موقعیت حساب شده ای برای خنداندن تماشاگر پیش بینی نگشته، هیچ عجیب نیست که کارگردان متوسل به خلاقیت و هنرهای شخصی بازیگرانش گردد و مثلاً از آنها بخواهد که با کارهای حاشیه ای همچون آواز خواندن، فضای شادی را ایجاد و موجبات رضایت بینندگان را فراهم سازند.

هرچند در این میان تک قسمت های درخشانی نیز به چشم می خورد . بعنوان مثال می توان به قسمتی که به مسائل پشت پرده ی دنیای فوتبال می پرداخت اشاره کرد که نشانگر شناخت دقیق و جامع نویسنده ی آن از مشکلات ریشه ای و مناسبات پیدا و پنهان این ورزش پرهیاهو بود،بطوریکه تقدیر و ستایش بسیاری از بزرگان این رشته ی ورزشی را در پی داشت.

چارخونه به نوعی نشان دهنده ی این نکته ی ظریف است که دوره ی سریال های به اصطلاح آپارتمانی، پایان پذیرفته و اینک زمان آن فرا رسیده است که با دوری جستن از این فضای یکنواخت و کسل کننده، کمی خلاقیت و نوآوری چاشنی آثار روتین گردد.

چه به نظر می رسد تمامی قصه ها و اتفاقاتی که ممکن است در چنین فضایی رخ نماید، بارها و بارها به طرق مختلف اشاره شده است و این لوکیشن دیگر پتانسیل و قابلیت پرداخت افزونتری را ندارد. نکته ای که مهران مدیری به خوبی آن را دریافته و در دو سریال اخیرش (شبهای برره و باغ مظفر) با رویکرد به فضایی جدید و خلق شخصیت هایی تازه و بکر، آن را با موفقیت به انجام رسانده است.

به نظر می رسد باید با نگاهی ژرف تر مقوله ی طنزهای نود شبی را پیگیری کرد. زمانی نشاندن لبخندی بر لبان تماشاگر خسته از کار و گرفتاری های روزمره، بهانه ای قانع کننده برای چشم بستن بر بسیاری از آسیب ها و کارکردهای منفی این سریال ها قلمداد می شد.

حال که این مجموعه ها از فراهم آوردن زمینه ای برای انبساط خاطر و نشاط تماشاگر نیز عاجز نشان می دهند، چه لزومی برای تداوم تولید و پخش آنها وجود دارد؟



همچنین مشاهده کنید