جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

پاتکی محکم در جنگ نرم


پاتکی محکم در جنگ نرم

نگاهی به جریان مستندسازی در صدا و سیما

پاسخ متقابل؟ دفاع متقابل؟ پاتک متقابل؟ اینها واژه هایی است که به طور معمول برای مبارزه بی امان درجنگ نرم به کار برده می شود. جنگی که آغازگر عصری جدید در مبارزات رسانه ای است و بی تردید دراین مبارزه کسی پیروز می شود که کیفیت را بالا ببرد. هرچند که بومی شدن تولیدات هم نقش مهمی دراین موضوع دارد.

ابزار این جنگ همه جانبه درمرحله اول رسانه هایی هستند که توانایی تنویر افکارعمومی را دارند. اما در زیر رده ها و جزئیات این رسانه ها به تدریج ابزارها و تولیدات برجسته تر می شود. به گونه ای که درآخرین مرحله می توان به فیلم ها و سریال ها و آثار مستند اشاره کرد که جزء زیر مجموعه رسانه های تصویری هستند.

اما باید دراین بین از هرکدام از این زیرمجموعه ها درجای خود استفاده کرد و باید برطبق زمان و نظر سنجی به این نکته پی برد که در شرایط فعلی کدام یک از این ابزارها برای آگاه سازی عمومی در مقابل توطئه دشمن و رفع مشکلات اجتماعی و سیاسی به کار می آید.

باید به این نکته هم توجه کنیم که این محصولات و تولیدات درکنار کیفیت باید برای مخاطب جذابیت داشته باشند.

دراین میان یکی از محصولاتی که همیشه درتمام رسانه های دنیا نقش مهمی را ایفا می کند تولیدات مستند است که درکشور ما نیز، مراکز چون رسانه ملی، مرکز گسترش مستند و تجربی معاونت سینمایی و... و هم آثاری را تولید می کنند. فیلم مستند به ویژه در شرایط فعلی می تواند نقش موثری در تنویر افکار عمومی، روشن سازی شهروندان و زدودن غبارهای رسانه ای که هیاهوی غرب برای آنها ایجاد می کند، داشته باشد. چرا که تصاویر مستند به ویژه برای جامعه امروز ما گاه بیش از یک فیلم که ساخته و پرداخته ذهن یک نویسنده است می تواند جذب باشد. البته به شرط آنکه تصاویر، واقعی و مستند و تحلیل های روی تصاویر هم کاملا حرفه ای و بر مبنای اصول مستندسازی باشند.

▪ روایت فتح: پرکشش اما کوتاه

از همان سال های ابتدای انقلاب کلید مستند سازی درصدا و سیما زده شد. درآغاز این راه شاهد تولید مجموعه مستند پرمخاطب «روایت فتح» توسط گروه جهاد (به سرپرستی شهید سید مرتضی آوینی) بودیم که حقیقتا به دلیل تصاویر مستند و روایت زیبا و ملموس از فضای جنگ و تفحص توانست حق مطلب را ادا کند. هرچند سری جدیدی که سعی شد بعدها با همین مضمون ساخته شود نتوانست موفقیت سری قبلی را کسب کند. چرا که در سری جدید، آن گونه که باید فضای پس از جنگ پرداخته نشد و درحالی که می توانست با نشان دادن رزمندگان و جانبازان بعد از جنگ حتی از سری قبل هم جذاب تر باشد.

اما به دلیل توجه نکردن به این موضوع ناموفق بود. حقیقتا هم فضای زیادی برای ادامه این مستند وجود نداشت اما متاسفانه کوتاه بود. درحالی که دوران پخش آن می توانست باز هم ادامه پیدا کند.

باید گفت: سری اول را از نظر فرم وساختار می توان با مستندهای «چارلز آرین» آمریکایی مقایسه کردکه درباره جنگ های جهانی ساخته شده است. به طوری که دراین مستند درباره جنگ های جهانی اول و دوم دوربین ها به طور وسیع درجبهه های متحدین و متقین به کار گرفته شد و دوران شکوفایی سینمای مستند جنگ از همان زمان مسیر ترقی را پیمود و درخلال جنگ جهانی دوم به تکامل رسید. از جمله یکی از شاخص ترین آنها مستند «پیروزی اراده» بود که درسال ۱۹۳۴ درباره مجمع عمومی جزب ناسیونال سوسیال (حزب نازی) به فرمان هیتلر و به وسیله خانم لی ریفنشتال ساخته شد.

از این سو، مستند روایت فتح هم توانست با به کارگیری تاکتیک های جدید درکنار فضای معنوی فوق العاده قابل درک درمستند،مردم را جذب کرده و مخاطبان را برای اولین بار با یک مستند تقریبا کامل آشنا کند.

از این زمان مستندهای دیگری هم درباره جنگ ساخته شد تا اینکه به تدریج درکنار این موضوع، مستندهای اجتماعی هم به عنوان یک ضرورت به حساب آمده و به صورت قسمت به قسمت و پراکنده مستندهایی دراین ژانر در سیما تولید شد. اما از ابتدای دهه ۸۰ به بعد تولید مستند رویه بهتری دررسانه ملی پیدا کرد، به گونه ای که مستندها به تدریج جایگاه ویژه ای در بین مخاطبان پیدا کردند. از جمله مجموعه مستند«شوک» که نقطه عطفی در زمینه مستند سازی درسیما بود و توانست گام موثری درآگاه سازی افکارعمومی بردارد. به گونه ای که بسیاری از مسئولین وکارشناسان حوزه جرایم و جامعه شناسی به این نکته تاکید دارند که یکی از اصلی ترین راه های حل مشکلات اجتماعی ساختن تولیدات فرهنگی مانند شوک است.

فرشاد شکیبی، بهراد صاحبقرانی و مهرداد متولی به عنوان کارگردانان و محمد صادق زمانی مدیریت تولید مستند شوک بوده اند.

این مستند به صورت یک مجموعه که هر قسمت از آن درباره موضوع خاصی بود از شبکه سه سیما پخش شد. این مجموعه که به واقع گامی موثر درفرهنگ سازی اجتماعی بود از چند جهت قابل توجه و قابل بررسی است؛

۱) حرفه ای بودن و سطح قابل توجه کیفیت تولید و کارگردانی،

۲) استفاده از کارشناسان متعدد در متن مستند،

۳) توجه به جلوه های بصری مستند و تبلیغات مناسب برای جلب مخاطبان،

۴) پخش نسبتا منظم و منسجم ازسوی سیما و

۵) لگوی جذاب وگیرا برای شروع مستند.

پخش این مستند به واقع به همگان به خوبی نشان داد که از طریق سیما می توان کارهای فرهنگی بنیادین انجام داد، چرا که دنیای امروز تصویر هم می تواند هدایت گر باشد و هم ویران کننده! به عنوان مثال بینندگانی که به مطالعه علاقه کمتری داشتند می توانستند از طریق مستندهایی مانند شوک آگاهی خوبی بدست آورند.

مدیریت تولید این مجموعه درباره انگیزه تولید این مستند می گوید:«به واقع به دلیل دغدغه های شخصی و اجتماعی کل اعضای کارگردانی و نویسندگی و تولید این مستند سعی کرد که به صورت کاملا ملموس و طبیعی همراه با تصاویر واقعی به بررسی معضلات اجتماعی بپردازد به طوری که حتی در بعضی قسمتها این انگیزه افزایش پیدا می کرد به گونه ای که به عنوان مثال در قسمتهایی که مربوط به سایتهای مستهجن و هرزه نگاری بود ما با افرادی برخورد کردیم که از مدیران اصلی این سایت ها بودند وبه طور واقع آن قدر بیمار بودند که حتی اعضای خانواده خود رامجبور به کارهایی می کردند که با بی شرمی درسایت های خود آنها را بیان می کردند.»

از دیگر مستندهایی که پس از شوک شاخته شد می توان از مستند از «مکث»نام برد که به ویژه قسمت هایی از آن درباره ماموریت های گروگانگیری پلیس بود، به خوبی توانست از دو نظر توجه مخاطبان را جلب کند: ۱- عبرت آموزی وآگاه سازی اجتماعی از جرایم و ۲- مستند بودن تصاویر و حضوردر صحنه های عملیات پلیسی که برای ببیندگان بسیارجذاب و قابل توجه بود چرا که ساخت این گونه مستندها که با تصاویر زنده جرایم سروکار دارد هرچند که دارای سختی های خاصی خود است، اما برای جلب مخاطب فوق العاده است. چنان که بعضی از شبکه های انگلیسی و آمریکایی ها با پخش مستندهایی از رخدادهای واقعی سعی درجلب مخاطب دارند. زیرا دراین مستندها به دلیل حضور دوربین درمحل واقعی رخداد، ببیننده احساس فوق العاده ای نسبت به تصویر و پیام آن می کند که این موضوع می تواند پیام های مهمی برای مستندسازی سیما داشته باشد.

چرا که آنها برای اینکه بتوانند در مقابل هجمه های بی وقفه شبکه های فارسی زبان مانند بی بی سی فارسی و صدای آمریکا بایستند باید با استفاده از نهایت امکانات تمام تلاش خود را درجهت بییندگان به کارگیرند که حضور در صحنه های رخدادهای اجتماعی در هر زمینه ای یکی از تاکتیکهای اساسی است. اما باید به این نکته هم توجه کنیم که مسئولیت خطیر و اصلی آنها تبیین سازی فرهنگ برخورد با معضلات اجتماعی است. از سوی دیگر باید به این موضوع هم دقت کرد که این برنامه های مستند می توانند با آگاهی رسانی درباره مشکلات به حل سریع آنها کمک شایانی کنند و قبل از اینکه بی بی سی و دیگر شبکه های خارجی فرصتی برای دروغ گویی درباره جامعه ایران در برنامه های مستند خود مانند برنامه آپارات، پیدا کنند این مستندها با شیوه ای درست می توانند هم مشکل را مطرح نمایند و هم به حل آن کمک کنند. اما باید به این مسئله هم دقت کرد که درکنار مستندهای اجتماعی، مستندهای سیاسی و رسانه ای هم از نیازهای امروز جامعه ماست. به خصوص درشرایط فعلی که شبکه های مهاجم یاد شده هر شب حداقل یک برنامه مستند ۳۰ دقیقه ای و گاهی یک ساعته پخش می کنند.

● مستندهای سیاسی ضعیف هستند!

باید به این موضوع اعتراف کنیم که دراین جنگ تمام عیار، درمستند سیاسی آن گونه که باید نتوانسته ایم حق مطلب را ادا کنیم و مستندهای سیاسی روشنگر بسازیم. یعنی به واقع در زمینه ای که جای کارفراوان دارد کم کاری کرده ایم. به ویژه درمورد تحولات بزرگ سیاسی که در درون قدرت های امپریالیستی و اتفاقاتی که درجامعه جهانی به وسیله آنها رخ می دهد، تاکنون آن گونه که باید توانسته ایم مستندی تولید کنیم که اولا به صورت هفتگی و منظم پخش شود و ثانیا مخاطبان را به صورت کاملا پی گیر به پای گیرنده ها بنشاند. هر چند که در یکی دوسال گذشته مستند«راز آرماگدون» تا حدودی این ضعف را جبران کرد.

اما این مستند در واقع نیمه رسانه ای، نیمه سیاسی بود و برای همین نمی توان آن را به طور کامل یک مستند سیاسی داشت. چرا که بیش از نیمی از آن درباره مسائل تاریخی و اعتقادی و رسانه ها بود. به همین دلیل باید در ادامه ساخت مستندهای سیاسی توجه بیشتری شود. به گونه ای که اگر تصمیم به ساخت این مستندها وجود دارد باید در درجه اول زمان پخش مناسب و ثابتی برای آن درنظر گرفت، دوم این که مسائل باید کاملا به روز باشد و سوم این که از همه نظرات کارشناسان و اندیشمندان سیاسی استفاده کرده. به نظر می رسد که دراین دوسال این ویژگی ها را به طورتقریبی می توان در مجموعه راز آرماگدون به کارگردانی و نویسندگی سعید مستغاثی مشاهده کرد به گونه ای که این مستند در زمان مشخصی پخش شد و از سوی دیگر از نظر مطالعاتی در سطح خوبی بود. چرا که اطلاعات فراوانی را درباره نقش یهود و صهیونیسم درمسائل پشت پرده جهانی به ببینده می داد که این موضوع نشان از توجه عوامل تولید مستند به پربار بودن مستند است.

اما باید در زمینه های سیاسی هم این موضوع رعایت شود و با رعایت تمام این فاکتورها، مستندهای قویتری ساخته شود. به ویژه مستندهای افشاگرانه که می تواند برای بینندگان فوق العاده مثبت و مفید باشد و هم آنها را جذب کند به عنوان مثال مستند«تصویر بی قاعده» که چند سال پس از یازده سپـتامبر توسط بعضی اساتید دانشگاه غربی و گروهی ازمستندسازان منتقد به سیاست های آمریکا ساخته شد ویژگی های مستند افشاگرانه را داشت و به همین دلیل این مستند یکی از پربیننده ترین مستندهای سیاسی شد. زیرا مسائل پشت پرده حادثه یازده سپتامبر را به خوبی بیان کرده بود.

اما سوال اینجاست که آیا ما نمی توانیم چنین مستندهایی بسازیم؟ چرا، قطعا می توانیم! تنها کافی است که به تاکتیک ها و تکنیک های روز مستندسازی توجه کافی داشته باشیم. چنان که امروز درعرصه مستندسازی حتی نوع لگوی تبلیغاتی هم مهم است. و مستندسازان حتی به آهنگ ها و موسیقی متن مستند هم توجه می کنند. چون یکی از فاکتورهای اولیه جلب مخاطب در مستند ایجاد «هیجان دانستن» است که مخاطب را برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر به پای مستند می نشاند. به عنوان مثال درجنگ نرمی که این روزها صحبتش فراوان است مستندهای سیاسی رسانه ای می توانند در افکار بینندگان معجزه کنند. چرا که جادوی تصویر واقعی گاهی حتی می تواند بیننده را بیش از جلوه های ویژه سینمای داستانی مجذوب کند که نمونه این موضوع را می توان درمستند World war مشاهده کرد. مستندی که تمام آن به تصاویر زنده ای از صحنه های جنگ جهانی دوم اختصاص دارد و همین موضوع باعث شده که درکنار یک میکس کاملاحرفه ای به نمونه ای پرمخاطب تبدیل شود.

به هر صورت باید با یک نگاه همه جانبه، جایگاه قابل تامل تری به فیلم مستند درکشور قائل شد. مستند، یکی از بهترین ابزارهایی است که می توان از آن برنامه مقابله با توطئه های دشمن درجنگ نرم استفاده کرد.

رضا فرخی