یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عقلانیت اسلامی در چالش با عقلانیت ابزاری مدرن


عقلانیت اسلامی در چالش با عقلانیت ابزاری مدرن

در این یادداشت به تحلیل رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولین نظام و تاکید ایشان بر موضوع «عقلانیت اسلامی» پرداخته شده است که با هم از نظر می گذرانیم

در این یادداشت به تحلیل رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولین نظام و تاکید ایشان بر موضوع «عقلانیت اسلامی» پرداخته شده است که با هم از نظر می گذرانیم:

در سالهایی که نظام سیاسی جهان مبتنی بر رقابت ایدئولوژیک دو قدرت برتر به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود، و هر اقدام و فعالیت جهانی در قالب این فضای دو قطبی تحلیل می گردید، به یکباره در هارتلند جهانی - خاورمیانه - انقلابی نضج گرفت که در قالب این بازی دو قطبی قابل تحلیل نبود و به نوعی در بیرون از دایره عقلانیت و منطق جاری قرار می گرفت.

با گذر زمان مشخص شد که این حرکت از منطق و عقلانیت دیگری پیروی می نماید که فهم آن با خرد ابزاری انسان مدرن غربی قابل فهم نیست. این منطق بتدریج توانست در عمل با تابوشکنی از «عقل خودبنیاد مدرن»، حرف های جدیدی را برای جهانیان به ارمغان آورد و از عقلانیتی جدید سخن گوید که بسی فراتر از منطق پیشین بود.

انقلاب اسلامی، مبتنی بر این اندیشه، تحولی اساسی در حوزه های مختلف بالاخص در حوزه سیاست ایجاد کرد و توانست بسیاری از نظریات و تئوری های تحلیلی غرب را به چالش کشانده و ابطال کند. به عبارتی دیگر انقلاب اسلامی - چه در مرحله شکل گیری و چه در مرحله استقرار و تثبیت - قابل تحلیل با نظریات و تئوری های رایج علوم سیاسی نبود.

از سویی دیگر انقلاب اسلامی که بر مبانی متعارض و متفاوتی از نظام رایج شکل گرفته بود، برای تداوم خود و رسیدن به نظام آرمانی و مطلوب می بایست به سوالات متعددی پاسخ دهد که در دوران سیطره عقلانیت مدرن، با هژمونی همه جانبه آن بر عرصه های مختلف رسانه، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و حتی علم و دانش، کاری بس دشوار و بغرنج به نظر می رسید. مهمترین آن ترسیم چهره جدیدی از نظام بین الملل مبتنی بر عقلانیت موردنظر و منطق انقلابی بود که می توانست منطق و خرد غربی در سیاست بین المللی را به چالش کشانده و مبتنی بر آن، با بازتعریف مفاهیم اساسی این حوزه از جمله قدرت، منافع ملی و... نظام سیاسی جدیدی را جایگزین نظام ظالمانه و یک جانبه گرای قدرت های استعماری کند.

مقدمات معرفت شناسانه و توجه به منطق انقلاب اسلامی و ارائه تعریفی مشخص و همه جانبه از «عقلانیت اسلامی» و بر شمردن مولفه های بنیادین این نوع از عقلانیت و تفاوت آن با عقلانیت ابزاری، در این میان می تواند گام اول در این مسیر طولانی باشد.

حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار روسای سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف نظام در تاریخ ۶.۱۹ .۱۳۸۷ضمن ترسیم چهره نظام اسلامی و تاکید بر اصول و پایه های بنیادی آن، به عقلانیت حاکم بر تصمیمات نظام اسلامی اشاره نمود و فرمودند:عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معنای تسلیم نیست؛ عقلانیت به معنای هزیمت نیست؛ عقلانیت برای پیش رفتن و درجهت یافتن راههائی برای هر چه موفق تر شدن در رسیدن به این آرمان هاست.

بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین المللی، می خواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی شود. این نشانه بی صبری و نشانه خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شده اند - به مردم نسبت می دهند: مردم خسته شده اند! نه، نخیر. مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام می کنند، خوشوقت می شوند؛ خوشحال می شوند.»

معظم له در گذشته نیز در تبیین اهمیت و جایگاه عدالت در نظام اسلامی، به پیوند عقلانیت و عدالت اشاره داشته و عقلانیت را ضامن سلامت نهضت عدالتخواهی معرفی نموده بودند. ایشان در عباراتی مفصل از دو نوع عقلانیت چهره برداشته و در نسبت آن با عدالت می فرمایند:

«من می خواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بشدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار می شود؛ خیال می کند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی بیند. بنابر این عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.

عقلانیت و محاسبه که می گوییم، فوراً به ذهن نیاید که عقلانیت و محاسبه به معنای محافظه کاری، عقل گرایی و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به کار گرفتن با محافظه کاری فرق دارد. محافظه کار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولی بیمناک است؛ هرگونه تغییر و تحولی را برنمی تابد و از تحول و دگرگونی می ترسد؛ اما عقلانیت این طور نیست؛ محاسبه عقلانی گاهی اوقات خودش منشا تحولات عظیمی می شود.

انقلاب عظیم اسلامی ما ناشی از یک عقلانیت بود. این طور نبود که مردم همین طور بی حساب و کتاب به خیابان بیایند و بتوانند یک رژیم آن چنانی را ساقط کنند؛ محاسبات عقلانی و کار عقلانی و کار فکری شده بود. در طول سالهای متمادی - به تعبیر رایج امروز- یک گفتمان حق طلبی، عدالت خواهی و آزادی خواهی در بین مردم به وجود آمده بود و منتهی شد به این که نیروهای مردم را استخدام کند و به میدان جهاد عظیم بیاورد و در مقابل آن دشمن صف آرایی کند و بر آن دشمن پیروز کند.

(بیانات در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران، ۸.۶.۱۳۸۴)

سوال اصلی در این میان این است که عقلانیت اسلامی مورد نظر چه تفاوت هایی با عقلانیت ابزاری مدرن داشته و منطق مبتنی بر آن در عرصه سیاست از چه شاخصه هایی در برابر منطق عقلانیت محافظه کار برخوردار است؟

● عقلانیت ابزاری

آنچه که امروز در افواه عمومی مغرب زمین به پارادایم مسلط مبدل گردیده، قرائت ابزاری از عقل است. در این تعریف عقلانیت را به عنوان چیزی درنظر می گیرند که ما در انتخاب اهداف خاص یا تحقق بخشیدن به ابزارهای سودمند برای دستیابی به اهداف یاری می رساند؛ به عبارت دیگر، عقلانیت بررسی ابزارهایی است که ما را به هدف می رسانند. این برداشت از عقلانیت، «عقلانیت ابزاری» نام گرفته است. به نظر طرفداران این دیدگاه، هیچ چیزی فی نفسه معقول نیست، بلکه عقلانیت همواره وصف چیزهای دیگری است که می تواند آنها را برآورده سازد.

عقلانیت ابزاری یا تعیین چنین کارکردی برای عقل به هیوم باز می گردد؛ به نظر هیوم، عقل برده احساسات و عواطف است؛ عقل فقط می تواند در تعیین ابزارهایی برای رسیدن هدف های خاص به ما یاری برساند، اما خود این اهداف را عقل تعیین نمی کند، بلکه احساسات و عواطف این اهداف را تعیین می کنند. ۱

آنچه در این میان قابل مشاهده است، استیلا و تفوق اعتباری و عملی اهواء و نفسانیت بشر بر عقل است چرا که عقل در این نگاه به عنوان ابزاری در خدمت تامین اهدافی تقلیل می یابد که غرایز و احساسات برای آدمی ترسیم کرده اند و با این نگاه است که اصول و شاخصه هایی برای عقل مدرن غربی ترسیم می گردد که تنها در چارچوب تامین منافع مادی فردی قابل توجیه است و دیگر توجه به آرمانها و ارزشهای متعالی انسانی محلی از اعراب ندارد.

و در نهایت در یک کلام می توان گفت عقل در دنیای مدرن اسیر و در خدمت قوای حیوانی وجود آدمی قرار گرفته است.

● عقلانیت در اسلام

عقلانیت در فرهنگ اسلامی، حوزه وسیع، محترم و موجهی دارد. مبحث عقل در اسلام را در سه سطح می توان بررسی کرد:

۱) عقلانیت بنیادین: شناخت فلسفه حیات و موقعیت حساس و استثنایی انسان در آن و شان و جلالت عقل در تنظیم رابطه انسان با جهان و با خدای متعال؛

۲) عقلانیت و ارزش ها: شان «عقل» در تنظیم رابطه انسان و معماری اخلاقیات؛

۳) عقلانیت ابزاری: مهندسی و اندازه گیری و نظم و پیش بینی و نقش عقل در محاسبات معیشتی جهت نیل به اقتصادی شکوفا و تمدنی آباد و مرفه.

عقلانیت اسلامی برخلاف عقلانیت مدرن غرب که تنها به ساحت سوم محدود می گردد، از هر سه سطح برخوردار بوده و در یک موالات و ترتیب منطقی، ابتدا در یک پرسش اصلی و کلان، از انسان و حیات می پرسد و وقتی سنگ بنای عقلانیت را گذارد و مختصات و اهداف و مبانی آن را معلوم کرد به تنظیم اخلاقیات می نشیند و عاقبت به روش ها و ابزار تأمین اهداف مادی و معنوی بشریت می پردازد.۲

عقل در نگاه اسلام در ذیل راهنمایی و هدایت آموزه های دینی معنا می یابد و می تواند از دیگر قوای آدمی از قبیل خشم و شهوت و احساسات رهانیده شده و در جایگاهی فوق آنها، مهار و کنترل دیگر قوا را دراختیار بگیرد. مبتنی با این نگاه است که عقل در جایگاه «ماعبد به الرحمن واکتسب به الجنان»۳ قرار می گیرد و از سویی دیگر میوه عقل آن می گردد که آدمی همواره در رکاب حق قرار می گیرد.۴

در این گفتمان بالاترین عقلانیت، مخالفت با امیال پست و غیرانسانی خویش است ۵ و کم عقلترین مردم و بی بهره ترین ایشان از عنصر عقل، آن است که به انسان ها ستم کند و حقوق ایشان را ضایع کند.۶

مقایسه مولفه های عقلانیت در سیاست مدرن و سیاست اسلامی

یکی از حوزه هایی که امروزه عقل در آن نقش کلیدی یافته است، حوزه سیاست است. مبتنی بر دو نوع عقلانیت ذکر شده دوگونه سیاست و سیاست ورزی قابل تصور می باشد که در بنیان در تعارض و تقابل با یکدیگر تعریف می گردد. عقلانیت ابزاری چهره ای از سیاست ترسیم می کند که تفاوت های بسیاری با مدل اسلامی از سیاست دارد.

برای تعریف و شناسایی مفهوم عقلانیت در سیاست مدرن، از منظرهای گوناگون مولفه و شاخصه های متعددی را می توان برشمرد. در ادامه آنچه مورد توجه قرار گرفته انتخابی موردی و متناسب با بحث از این مولفه هاست.

۱) عقل خودبنیاد در برابر عقل متصل به وحی: عنصر کلیدی در اندیشه سیاسی غرب مدرن، تعریف خودبنیاد از عقل است، عقلی که برای فهم و درک عالم به منبع شناختی جزء حواس بیرونی وابسته نیست و فارغ از دیگر منابع شناخت مبتنی بر اجتهاد خویش حکم می راند. این علم سیاست امروز غرب مبتنی بر چنین عقل خود بنیادی بنا نهاده شده است.

اما در اندیشه اسلامی، عقل به عنوان ابزار شناخت در کنار آموزه های وحیانی تکمیل می گردد و عقلانیت مورد بحث، عقلانیت تحت نظارت وحی است. به عبارتی بهتر عقل در مکتب انبیاء الهی است که به رشد و کمال خود رسیده و صلاحیت کامل خود را برای تدبیر امور بشر می تواند کسب نماید. عقل منقطع از وحی در آموزه های اسلامی به مثابه کودک نابالغی است که از تشخیص امور در حوزه های متعددی ناتوان است و نیازمند راهنمایی است و فلسفه ارسال رسل نیز مبتنی بر این نیاز عقل بشر به راهنمایی تعریف گردیده است.

در اندیشه سیاسی اسلامی نیز حضور آموزه های وحیانی به طور کامل قابل مشاهده است، به طوری که ساختار اصلی سیاست و حکومت را رهنمون های اسلامی شکل می دهد.

۲) ناتوانی عقل از تعریف اهداف سیاست: مبتنی بر اصول عقلانیت مدرن، عقلانی کردن سیاست و مفهوم عقلانی کردن روش و تسری دادن رابطه عینی عقلانی میان وسیله و هدف بر حوزه سیاست تلقی می شود.۷ و در این میان صحبت از عقلانی شدن اهداف در گفتگوهای مدرن یا علمی(!) از عقلانیت مورد توجه نیست.۸ امروز حاکمیت نگاه رئالیستی و پوزیتیویستی بر سیاست مغرب زمین، عقلانی شدن دولت را تنها در کارایی و پیچیدگی ابزارها و بوروکراسی آن می بیند و از اهداف سیاست و اهدافی که قرار است این ابزارهای کارآمد در خدمت تحقق آن قرار گیرند سخنی در میان نیست. اهداف سیاست مبتنی بر اهواء بشر رها گشته از اخلاق و رویگردان از آسمان ترسیم گردیده و مدت هاست که عقل از جرگه تصمیم گیران در این عرصه کنار گذاشته شده است.

در سیاست اسلامی بررسی اهداف سیاست از اولویت ویژه ای برخوردار است. و به نوعی سیاست اسلامی را می توان «سیاست غایت محور» دانست. اهداف سیاست می بایست مبتنی بر عقل تنظیم و تدبیر گردد و بی شک اهداف غیرعقلانی نمی تواند مورد تأیید شرع قرار گیرد.

۳) هدف وسیله را توجیه می کند: در این نگاه، تحقق و رسیدن به هدف، حجتی برای مباح دانستن وسیله است و کسب منافع از هر طریق ممکن می تواند مجاز باشد، حتی اگر به قربانی کردن حقوق دیگران منتهی گردد. حضور مفاهیم و مقیدات اخلاقی از آنجا که مانعی پیش روی کارایی و رسیدن به هدف است باید کنار گذاشته شود.

در تاریخ سیاسی غرب شاهد مثالهای بسیاری را می توان یافت که مبتنی بر این اصل، جنایات بزرگی شکل گرفته است. از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی برای تسلیم نمودن ژاپن و پایان دادن به جنگ جهانی تا اشغال افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد دموکراسی، همگی نمونه هایی از این رفتاری عقلانی(!) غرب و توجیه کردن وسیله برای رسیدن به هدف است.

این درحالی است که در منطق اسلامی به شدت این اصل بدیهی منطق مدرن، نفی شده است. از نگاه اسلام وضعیت راه و طریق رسیدن به هدف نیز همچون هدف پراهمیت است و از راههای نامشروع و غیرعقلی نمی توان بدنبال اهداف مشروع بود.

نمونه بارز این رفتار اسلامی را می توان در دوران حیات حضرت امام(ره) در بکارگیری سلاحهای شیمیایی و حمله موشکی به مناطق مسکونی اشاره نمود که علی رغم اینکه این اقدامات ناروا توسط رژیم بعثی به کرات بکار گرفته شد، و لیکن حضرت امام هیچگاه اجازه بکارگیری چنین روشهایی را صادر ننمود.

۴) قدرت محوری: تأکید بر قدرت مادی به عنوان مهمترین عنصر و مؤلفه سیاست ورزی، از دیگر عناصر شکل گیری عقلانی سیاست غرب است بطوری که می توان گفت کسب قدرت عالی ترین هدف در سیاست مدرن می باشد. تأکید بی رویه براین عنصر تا بدانجا پیش رفته است که نظام بین الملل شکل گرفته مبتنی بر این عنصر را می توان منبعث از قانون جنگل دانست که در آن گرگان درنده از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردارند.

در جهانی که زور حرف اول را می زند حتی نهادهای بین المللی نیز در خدمت و اختیار قدرتهای استعماری قرار می گیرد تا به نحوی قدرت و اقدامات نامشروع آنان را مشروع جلوه نمایند. شورای امنیت سازمان ملل که وظیفه تأمین امنیت جهانی را برعهده دارد، مثال کاملاً عینی در این زمینه است که نشان می دهد چگونه سازمانی بین الملل بازیچه زورگویان عالم قرار گرفته است.

در بررسی سیاست اسلام آنچه مشخص است که «قدرت» را نمی توان هدف اصلی سیاست دانست. مبتنی بر آموزه های دینی و سیره بزرگان دینی، قدرت نقش ابزاری داشته و کسب قدرت تا آنجایی ارزشمند است که در خدمت تحقق اهداف اصلی چون گسترش عدالت و ایجاد امنیت و... باشد.

جمله مشهور امیرمؤمنان(ع) نیز برخاسته از این باور دینی مبنی بر بی اعتباری قدرت است آنگاه که می فرماید: «سوگند به شکافنده بذر و آفریننده جان اگر نبود حضور فشرده مردم برای بیعت و عهدی که خدای از عالمان گرفته است که بر شکمبارگی ستمگر و محرومیت ستمدیده «صحه» نگذارند، حتماً افسار خلافت را رها می کردم و هرگز زیر بار مسئولیت نمی رفتم.»

۵) منفعت طلبی در برابر اصولگرایی: جلوه دیگر عقلانیت سیاست امروز، تأکید بر منافع مادی و محور قرار دادن آن در تمامی مناسبات و روابط بین المللی است، به نحوی که تأکید بر «منافع ملی» این مشروعیت را ایجاد می کند که برای حفظ آن حتی حقوق دیگران را ضایع نمایند. این نگاه به مفهوم «منافع ملی» در مناسبات بین المللی نیز نوعی واگرایی و بی اعتمادی را جاری ساخته و هرج و مرج و بی نظمی را ترویج می نماید و «منافع ملی» ایجاد می کند تا در صورت توان به هیچ پیمان و تعهدی پایبند نبود.

درحالی که در سیاست اسلامی منافع ملی تنها دغدغه مندی در قبال منافع مادی خویشتن بلکه سرنوشت دیگران نیز اهمیت دارد. در منطق گفتمانی که در حوزه شخصی و فردی آن اگر مسلمانی صدای مسلمان دیگری را بشنود و به فریاد او نرسد، از دایره اسلام خارج می گردد، چگونه می توان انتظار داشت که حکومت دینی آن در قبال دیگر ملت ها و مستضعفین عالم سکوت کرده و به بهانه حمایت از منافع ملی در برابر ظلم و جور استعمارگران و جهانخواران سکوت اختیار کند.

این جمله معروف حضرت امام خمینی(ره) در ذیل این عنوان قابل فهم است: «ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظامهای کفر و شرک آشنا می سازد.»

داور رضایی

پی نوشت ها:

۱ـ علیرضا قائمی نیا، عقلانیت و فرآیند باورسازی در معرفت شناسی معاصر، سایت باشگاه اندیشه.

۲ـ حسن رحیم پورازغدی، عقلانیت، انتشارات طرح فردا، تهران ۱۳۸۷، صص ۱۰۷-۱۰۸

۳- عقل، آن است که راه عبودیت خداوند را و راه بهشت را نشان می دهد.

۴- ثمره العقل، لزوم الحق.

۵- لاعقل کمخالفه الهوی.

۶- انقض الناس عقلا من ظلم دونه.

۷-حسین بشیریه، عقل در سیاست، نشرنگاه معاصر، تهران ۱۳۸۳، ص ۴۵.

۸- همان، ص ۵۲.

۹- صحیفه امام، ج ۲۱، ص:۹۲



همچنین مشاهده کنید