چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

افغانستان رویای آیناک


افغانستان رویای آیناک

آیا این کوه غم انگیز و حزن آلود ۸۰ میلیارد دلار ارزش دارد این کوه هم مانند همه کوه های افغانستان است خالی از درخت و بوته و پر از سنگ های زرد مایل به قهوه یی

آیا این کوه غم انگیز و حزن آلود ۸۰ میلیارد دلار ارزش دارد؟ این کوه هم مانند همه کوه های افغانستان است؛ خالی از درخت و بوته و پر از سنگ های زرد مایل به قهوه یی. اما بر قله این کوه هم مانند دیگر کوه های افغانستان چادری نصب شده است که محل استقرار سربازان با سلاح های سنگین است. در سراشیبی کوه پرچم های کوچک سرخ و سفید دیده می شود که همان علامت نقاط مین گذاری شده است؛ پرچم قرمز علامت خطر و پرچم های سفید به معنی محوطه پاکسازی شده است. ارتش افغانستان با ۱۵۰۰ سرباز مستقر در سه حلقه امنیتی، دهکده کوچک «آیناک» در ولایت لوگار را در محاصره خود دارد، یعنی همان دهکده یی که با جاده یی شنی و ۱۷ کیلومتری از بزرگراه کابل جدا می شود و البته این جاده پر از ایستگاه های ایست بازرسی است. اگر چه آیناک یکصد کیلومتر با کابل فاصله دارد اما وجود این تدابیر امنیتی و حفاظتی بی دلیل نیست.

به عنوان مثال در ورودی سنگی معدن آیناک که تا سه کیلومتری عمق این معدن می رود حفره یی عمیق به چشم می خورد که نشانه انفجار بمب است زیرا اینجا تا مدت ها یکی از اردوگاه های طالبان بود. افراد طالبان پس از آغاز بمباران های سنگین امریکا از این معدن به عنوان پناهگاه استفاده می کردند اما این ولایت مصیبت زده همچنان یک سرزمین پشتون بی پناه باقی ماند. در جولای گذشته یک کامیون حاوی بمب در کنار بزرگراه منفجر شد و جان ۲۵ نفر را گرفت که در میان آنان کودکان نیز دیده می شدند. در دوران انتخابات هم اطلاعیه های «گلبدین حکمتیار» در دهکده های این منطقه پخش می شد که حکایت از این داشت که این منطقه همچنان حوزه قدرت وی به شمار می آید. در این میان وضعیت امنیتی همچنان ناپایدار است؛ پرزیدنت کرزی بار دیگر به ریاست جمهوری برگزیده شده و طالبان به سوی شمال حرکت کرده اند، اما آیناک از قرار معلوم برای افغانستان دیگری در نظر گرفته شده است. این معدن برای رشد اقتصادی، رفاه، ثروت و همه آن چیزهایی است که در حال حاضر هیچ سنخیتی با نام هندوکش ندارد. «عتیق الله لودین» والی این ولایت می گوید؛ «آیناک به ما امکان می دهد از فقر رها شویم و دیگر هرگز منتظر کمک های خارجی نباشیم.» «آیناک» نام بزرگ ترین معدن مس جهان است که هنوز دست نخورده باقی مانده است.

از قرار معلوم در اینجا ۷۰۰ میلیون تن سنگ معدن وجود دارد و ذخیره مس این معدن به مراتب بیشتر از معادن بزرگ مس شیلی است. آیناک نه تنها مهم ترین برنامه استخراج معدن در افغانستان است که دولت با وجود ناآرامی های سیاسی و امنیتی قصد اجرای آن را دارد بلکه به گفته «محمد ابراهیم عادل» وزیر معادن افغانستان؛ «این بزرگ ترین پروزه تاریخ ما است که با تحقق آن تولد دوباره این کشور نیز آغاز می شود.» افغانستان در آمارها از جمله یکی از فقیرترین کشورها به حساب می آید و تولید ناخالص ملی این کشور در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار گزارش شده، یعنی ۳۱۴ مرتبه پایین تر از آلمان. ظاهراً جنگ پایان ناپذیر در هندوکش از چند دهه پیش موجب فراموش شدن این مساله شده است که افغانستان کشوری غنی از ذخایر معدنی و زیرزمینی است. افغانستان علاوه بر معادن عظیم مس، صاحب معادن زغال سنگ در استان بامیان، نفت و گاز در شمال و شیبارغان و همین طور برخوردار از معادن جیوه، روی، طلا، نقره، پنبه نسوز، شیشه معدنی، گوگرد، یاقوت کبود و سنگ آهن در هاجیگاک (واقع در ۱۳۰ کیلومتری غرب کابل) است و این آخری بزرگ ترین معدن در آسیا به شمار می آید.

مهم ترین محل تجارت جهانی سنگ های تزیینی هم در ولایت بدخشان قرار دارد. اما تا به امروز تنها زغال سنگ بامیان و گاز شیبارغان استخراج شده و البته سنگ های تزیینی به فروش گذاشته شده است و سایر این ذخایر که غالباً در دهه های ۶۰ و ۷۰ به دست زمین شناسان شوروی کشف شد هنوز بلااستفاده مانده است. علت عدم استخراج این معادن علاوه بر چندین دهه جنگ داخلی، موقعیت طبیعی نامناسب و خطرناک افغانستان است. معادن ارزشمند سنگ آهن هاجیگاک که مقدار آن ۸/۱ میلیارد تن برآورد می شود در گردنه یی به ارتفاع ۳۷۰۰ متر قرار دارد و به این صورت نه تنها استخراج آن بلکه انتقال آن نیز امری بسیار دشوار محسوب می شود.

در این کشور چیزی به نام کارخانه ذوب آهن و راه آهن وجود نداشته و افغانستان هیچ راهی به دریاهای آزاد هم ندارد. تنها خط آهن افغانستان (که در سال ۱۹۲۳ و توسط آلمانی ها ساخته شد) فاصله پنج کیلومتری میان کابل و مقر دولت در «دارالامان» را پوشش می داد که البته حتی این خط آهن کوتاه هم حالا دیگر وجود ندارد. به این ترتیب ایجاد تحول و دگرگونی در موقعیت فعلی امری لازم و اجتناب ناپذیر می نماید. ظاهراً این کشور هنوز برای معادن زیرزمینی خود تصمیمی نگرفته است اما عطش سیری ناپذیر و فزاینده جهان به مواد خام نظر کنسرسیوم های بین المللی را به افغانستان جلب کرده و این در حالی است که هنوز وضعیت جنگی بر افغانستان حاکم بوده و دولت مرکزی بر بسیاری از بخش ها و حوزه های این کشور کنترلی ندارد. اما در مورد امتیاز استخراج معادن هاجیگاک تصمیم گیری شده است؛ پروژه یی که به انضمام تاسیس صنایع فلزی و دیگر تاسیسات، ۸۰ هزار شغل برای افغانی ها و یک میلیارد دلار درآمد سالانه برای کشور به ارمغان خواهد آورد.

البته در حال حاضر دو میدان گازی در ولایت جوزجان و یک حوزه نفتی در ولایت ساریپول نیز آماده واگذاری و بهره برداری است. منطقه غیرمسکونی آیناک یادآور عصر جویندگان طلا در امریکا و معادن آیناک شبیه به معادن کلوندایک است. روی آن کوه نظامیان مستقر هستند و در پایین آن چینی ها با سرعتی تب آلود در حال استقرار تاسیسات خود هستند. بیش از سه هزار کارگر افغانی و ۷۰ مهندس چینی در این محل حضور دارند. چینی ها دور تا دور کمپ خود دیواری عظیم از آهن و سنگ ساخته اند و یک دوجین کانتینر برای کارهای اداری مستقر کرده و جای جای کوه را با مته های مخصوص سوراخ کرده اند و در حال مونتاژ برج های زردرنگ مخصوص مته ها هستند. آنها با این مته ها تا عمق ۱۵۰۰ متری کوه را حفر می کنند. این فناوری و تجهیزات در واقع کار کارخانه ماشین سازی «لیان یونگ گانگ» واقع در استان «جیانگ سو» در سواحل دریای زرد است و از آنجاست که کارهای مربوط به آیناک پشتیبانی می شود. همه این تجهیزات از کانتینرها گرفته تا وسایل حفاری از مسیر طولانی میان چین تا ازبکستان منتقل شده و از آنجا به ایالت بلخ افغانستان و از طریق مزارشریف به گردنه سه هزار و ۴۰۰ متری سالنگ آورده شدند.

سپس بار دیگر راه خود به سوی کابل و آیناک را ادامه دادند. چینی های حاضر در آیناک با کسی حرف نمی زنند زیرا نه تنها زبان های دری و پشتون را بلد نیستند بلکه از زبان انگلیسی هم چیزی نمی دانند. به ناچار پرسش هایمان را با دو مترجم حاضر در آنجا مطرح می کنیم و آنها هم ما را به دفتر مرکزی شرکت در کابل حواله می دهند. دفتر مرکزی جنب بیمارستان «بلاسوم» قرار دارد و پنجره های آنجا با ورقه های پولادی پوشیده شده است. هیچ کدام از مدیران شرکت حاضر به پاسخگویی نیستند و جواب همه این است که باید از پکن کسب تکلیف کنند. البته این عدم پاسخگویی چینی ها هم دلایل خاص خود را دارد. هنگامی که در سال ۲۰۰۷ معادن آیناک به مناقصه گذاشته شد شرکت هایی از ۱۶ کشور از جمله روسیه، امریکا و کانادا در این مناقصه شرکت کردند. کابل هم البته شرایط سختی را گذاشت از جمله اینکه مس استخراجی از آیناک برخلاف طرح شوروی ها نباید برای فرآوری به خارج از کشور برود بلکه فرآوری ابتدایی باید در خاک افغانستان صورت بگیرد.

طبق این شرایط متقاضیان باید متعهد شوند که علاوه بر استخراج مس، نسبت به ساخت یک نیروگاه برق زغالی و احداث جاده و آپارتمان و مدرسه و بیمارستان برای اهالی منطقه اقدام کنند. به این صورت تنها ۹ متقاضی آمادگی خود را اعلام کردند و از میان آنها شش متقاضی قیمت مناسب پیشنهاد دادند. اما تنها یک متقاضی برنده این مناقصه اعلام شد؛ چین. «عبدالعزیز آریب» رئیس بخش مواد خام وزارت معادن افغانستان می گوید؛ «کنسرسیوم دولتی ام سی سی چین با پرداخت ۸۰۸ میلیون دلار برنده این مناقصه شد. چینی ها در مجموع ۹/۲ میلیارد دلار در این پروژه سرمایه گذاری می کنند؛ رقمی که یک میلیارد بیشتر از متقاضی دوم بود.» اما وعده های چین به افغانستان تا چه اندازه واقع گرایانه است و آیا افغانستان خواهد توانست از مزایای این ثروت طبیعی بهره ببرد و طعم ثروت را بچشد؟ امروزه هر کودکی می داند چین بزرگ ترین خریدار و مصرف کننده مواد خام در جهان است. اما از قرار معلوم آیناک برای چین اهمیتی ویژه دارد.

«شن هتینگ» مدیرعامل ام سی سی پس از امضای این قرارداد اعلام کرد؛ «آیناک نه تنها بزرگ ترین پروژه ماورای بحار چین در دهه گذشته به شمار می آید بلکه به عنوان یک نقطه آغاز برای تحقق استراتژی حضور جهانی ما محسوب می شود.» کنسرسیوم ام سی سی از نظر درآمد در مقام بیست و دوم در میان دیگر کنسرسیوم های چینی به حساب می آید و تا پیش از این تنها در پاکستان و برزیل اقدام به سرمایه گذاری کرده بود. اما آنچه این شرکت را در افغانستان سرپا نگه می دارد، همان عطش و جنون است. آنها در مرکز ولایت کوهستانی بامیان نیروگاهی ۴۰۰ مگاواتی خواهند ساخت و این برق با شبکه فشارقوی به آیناک انتقال داده می شود. اما پروژه دشوارتر همان راه آهنی است که چینی ها به افغانستان وعده داده اند. این خط آهن از بندر «هایراتان» واقع در کناره آمودریا واقع در مرز ازبکستان شروع شده و از میان کوه ها به سوی کابل و سپس به سوی شرق یعنی به «تورخام» در مرز افغانستان و پاکستان می رود و در نهایت به کوهپایه های گذرگاه معروف خیبر می رسد.

آریب می گوید؛ «از نظر تاریخی این یک جاده ابریشم واقعی خواهد بود که آسیای مرکزی را به جنوب این قاره متصل می کند.» و این به معنای تحقق رویایی است که مردم افغانستان طی نسل های متمادی با آن زندگی کرده اند. اما آیا این رویا به واقعیت می پیوندد؟ در کابل بسیاری از مردم عقیده دارند که چینی ها وعده سرخرمن داده اند تا بتوانند با خیال راحت به استخراج بپردازند و البته کسانی در داخل هم از این بابت سود می برند و البته این مساله تعجبی هم ندارد. وزارت معادن که در کنار کاخ ریاست جمهوری قرار دارد از نظر بسیاری از مردم مرکز فساد محسوب می شود. کارمندان این وزارتخانه با وجود درآمدهای فزاینده حاصل از فروش مواد خام در دفاتری فقیرانه نشسته اند و طبق معمول تلویزیون تماشا می کنند، با موبایل هایشان مشغول صحبت هستند یا چای می نوشند. آنها در پاسخ به این پرسش ساده که در حال حاضر چه میزان از سنگ های تزئینی و گرانقیمت استخراج می شود، اظهار بی اطلاعی می کنند و حتی یکی از مدیران وزارتخانه اعتراف می کند؛ «ما حتی نمی دانیم در بدخشان در روز روشن چه می گذرد.» افشای اسرار وزارتخانه معادن و اصولاً صحبت از فساد موجود در این وزارتخانه در واقع بیشتر حاصل یک اتفاق است. حامد کرزی پس از آن انتخابات مساله دار که موجب انتقادهای تند غرب شد، حال می خواهد خود را فردی پاک جلوه دهد و با ادعای مبارزه با فساد برای خود وجهه کسب کند. او اعلام کرد کمیته بررسی ویژه یی تشکیل داده و دادستان کل افغانستان هم از محاکمه پنج وزیر متهم به فساد می گوید.

در هفتم دسامبر شهردار کابل به اتهام یک اختلاس ۱۶هزار دلاری به چهار سال زندان محکوم شد. نام «عادل» وزیر معادن هم این روزها زیاد شنیده می شود. او متهم است که در قبال دریافت رشوه یی ۳۰ میلیون دلاری مناقصه آیناک را به نفع چینی ها تمام کرده است. از قرار معلوم این پول در دوبی به وی پرداخت شده و حال پرسش این است که آیا عادل همچنان در کابینه خواهد ماند ؟عادل در یک کنفرانس مطبوعاتی ضمن رد این اتهامات به ارائه مدارکی پرداخت که به گفته خودش ثابت می کند «چین بالاترین پیشنهاد را برای آیناک ارائه داده است.» او گفت هرگز رشوه نگرفته است زیرا خود را به «رفاه مردمش» متعهد می داند. با همه این احوال مردم افغانستان همچنان امید دارند ثروت نهفته در هندوکش در نهایت برای آنها رفاه و آسایش به ارمغان بیاورد.

منبع؛ اشپیگل

کریستیان نف

ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی