چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نهضتی که قربانی تبانی شد
در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران ، قیام میرزا کوچک خان جنگلی از جمله نهضت هایی است که با اندیشه اسلامی و ضداستعماری شکل گرفت، اما با نیرنگ و خیانت کمونیست ها به انحراف، تجزیه و نفاق داخلی دچار شد و نهایتاً همسویی اعلام نشده روس های بلشویک با رژیم استبدادی قاجار و سپس نظامیگری سرکوبگرانه رضاخان آن را به شکست کشاند.
● میرزا کوچک خان که بود
میرزا یونس معروف به «میرزا کوچک » ۱۲۹۸ هجری در رشت متولد شد. در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی قدم به مدارس مذهبی گذاشت و مدارج علمی را طی کرد. در ۱۳۲۶هـ.ق در گیلان به صفوف آزادیخواهان پیوست و برای مقابله با محمدعلی شاه روانه تهران شد. در ماجرای اولتیماتوم روسیه که منجر به تعطیلی مجلس شد (۱۷اردیبهشت ۱۲۹۰) میرزا در شمار مخالفان پذیرش اولتیماتوم بود و مدتی نیز بازداشت شد. در جریان جنگ جهانی اول و در هنگامی که دسته یی از نمایندگان و رجال سیاسی به خاطر وضع بحرانی کشور و حضور نیروهای بیگانه دست به مهاجرت زدند، کوچک خان با گرویدن به اندیشه «اتحاد اسلام » درصدد برآمد تا با راه انداختن تشکیلات نظامی به مبارزه علیه استبداد رضاخانی و سرسپردگی ها، پیمان های ننگین و تحمیلی بیگانگان و مداخلات آنان در امور داخلی کشور بپردازد. میرزا در تهران اندیشه خود را با رجال دین و سیاست در میان نهاد و به نظرخواهی از آنان پرداخت . گروهی به ضرورت مبارزه مسالمت آمیز تاکید می کردند و مبارزه مسلحانه را نادرست می خواندند و گروهی دیگر نظر میرزا کوچک خان را تایید می کردند. سرانجام پس از یک سلسله بحث و گفت وگو قرار شد در گوشه یی از ایران کانونی ثابت ، برای مبارزه ایجاد شود. میرزا کوچک خان پس از این توافق عازم گیلان شد و شروع به تهیه مقدمات قیام کرد، اما چون روس ها قبلاً او را از منطقه تبعید کرده بودند، مجبور بود مخفیانه به فعالیت بپردازد.
با این حال میرزا در اندک مدتی توانست همفکرانی در کنار خود جمع کند و قیام را علنی سازد. دکتر حشمت طالقانی از جمله کسانی بود که برای شکل گیری قیام به میرزا پیوست. او همیشه و در هر حال و تا پایان عمر همراه و یار میرزا باقی ماند. پس از درگذشت دکتر حشمت احسان الله خان و خالو قربان در کنار میرزا قرار گرفتند، اما این دو در میانه، راه خود را از میرزا جدا کردند و اگر چه بعد از مدتی بار دیگر به او پیوستند، ولی در نهایت تنهایش گذاشتند و رفتند.
میرزا در سال های قبل از به قدرت رسیدن رضاخان موفق شد هسته های تشکیل نهضت مسلحانه را پی ریزی کند. نیروهای اشغالگر روس که در سال های قبل از انقلاب اکتبر، در سرکوبی این نهضت توفیق چندانی نیافتند، با وقوع انقلاب اکتبر از مناطق شمالی ایران بیرون رفتند و انگلیسی ها یکه تاز میدان شده و تقریباً تمامی ایران را زیر سلطه خود درآوردند. آنان میرزا حسن خان وثوق الدوله را به ریاست دولت ایران گماشتند. دولت انگلیس با انعقاد قرارداد معروف ۱۹۱۹ با وثوق الدوله ، ایران را تحت الحمایه خود درآورد و کلیه امور مالی ، گمرکی و نظامی کشور را به دست گرفت . انگلیسی ها از طریق وثوق الدوله تلاش کردند قیام جنگل را با مذاکره و بدون خشونت حل و فصل کنند، اما این تلاش ها سودی نداشت.
● اعلام جمهوری در رشت
روز ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان جنگلی در ادامه مبارزات خود در راه اعاده استقلال و حاکمیت ملی ایران، در شهر رشت حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام در پی یک رشته تماس ها و گفت وگوها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از اینکه نیروهای مداخله گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا، کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفت . درست سه هفته پیش از این اعلام ، در سپیده دم روز ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ نیروهای ارتش سرخ به بهانه «سرکوبی ضدانقلاب که در شمال ایران کمین کرده بود» به بندرانزلی یورش برد و این شهر را اشغال کرد. مقصود روسیه از «ضدانقلاب » افراد مسلحی بودند که با حمایت انگلیسی ها علیه بلشویسم نوظهور در شوروی می جنگیدند و از اراضی شمال ایران نیز به عنوان یکی از پایگاه های خود استفاده می کردند. جنگلی ها که مبارزات مسلحانه با رژیم استبدادی و سرسپرده قاجار را آغاز کرده و جنگل های شمال را مقر خود قرار داده بودند، در آغاز پیروزی انقلاب روسیه روابط حسنه یی با بلشویک ها برقرار کرده بودند، نهضت جنگل انقلاب روسیه را تایید می کرد و رهبران جدید روسیه نیز میرزا را به عنوان یک انقلابی ضداستعمار می دانستند و او را ستایش می کردند.
اما چندی نگذشت که روس ها سیاست دوستانه خود را تغییر دادند و قدم به قدم به خاطر حفظ منافع خود در ایران از حمایت نهضت جنگل دست کشیدند و سرانجام به آن خیانت کردند. روز ۲۸ اردیبهشت، نیروهای ارتش سرخ به نام سرکوبی ضدانقلابی که در شمال ایران کمین کرده بود، وارد انزلی شدند. نهضت میرزا کوچک خان که حضور نیروهای کشوری دیگر را در خاک ایران مخالف با اصول سیاست خود و به زیان استقلال و تمامیت ارضی کشور می دانست، به مخالفت برخاست . در آن زمان هم روس ها و هم میرزاکوچک خان در شرایطی بودند که رویارویی با یکدیگر را به صلاح خود نمی دیدند. هریک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال می کردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجه در تماس های بعدی میرزا کوچک خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه ، میان طرفین توافق هایی حاصل شد.
● مسکو و نهضت جنگل
سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحکیم مبانی جمهوری بودند که به تدریج اختلافاتی در میان شان پدید آمد و همین امر نهضت را به انحطاط و نابودی کشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند نفر از اعضای «حزب کمونیست عدالت باکو» از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت حزبی به نام عدالت تشکیل دادند و رفته رفته ضمن برگزاری میتینگ ها و سخنرانی ها، عملاً مواد توافق شده میان سران نهضت جنگل و روس ها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی نیز علیه میرزا کوچک خان آغاز کردند. میرزا دو نفر از اعضای نهضت را به قفقاز فرستاد تا با نریمانف صدر شورای جمهوری قفقاز ملاقات کنند و او را وادارند تا اعضای حزب را از ادامه کارشکنی ها و اقدامات نفاق افکنانه باز دارد اما نریمانف اقدامی جدی به عمل نیاورد. میرزا که اوضاع را چنین دید، روز ۱۸ تیر ۱۲۹۹ معترضانه رشت را ترک گفت و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست برندارد به رشت باز نخواهد گشت . روس ها که هدف شان از تاسیس حزب، اشاعه کمونیسم و رخنه به تشکل اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی و از بین بردن آن بود، شدیداً فعالیت می کردند.
سیاست خارجی شوروی که قبلاً پیش از این داعیه حمایت از انقلاب جهانی را داشت، حداقل پس از هشتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر کرد. استالین در این کنگره دو اصل اساسی را مبنای سیاست خارجی شوروی قلمداد کرد. وی گفت ؛ «سیاست خارجی ما واضح و روشن است . هدف آن صلح و توسعه دایره روابط تجاری با تمام کشورها است .»
اعلام چنین روشی در سیاست خارجی چیزی جز اعلام عدم حمایت از نهضت های رهایی بخش نمی توانست باشد. در پی خروج قهرآمیز میرزا کوچک خان از رشت ، اعضای حزب عدالت که بعضی از آنها همچون احسان الله خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند و اکنون با گرویدن به سوسیالیسم ، میرزا را مرتجع می دانستند، درصدد اجرای کودتایی برآمدند که طرح آن پیشتر ریخته شده بود. نقشه این بود که میرزا یا باید کشته شود یا دستگیر شود و از رهبری انقلاب کنار رود. کوچک خان که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت . در این گیرودار، بسیاری از جنگلی ها دستگیر یا کشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت . پس از این کودتا، اعضای حزب به کمک نیروهای بلشویک سعی کردند با تعقیب جنگلی ها طرفداران میرزا را نابود کنند. اما با وجود درگیری هایی که در جنگل میان دو طرف ایجاد شد، آنان از شکست دادن میرزا و یارانش ناتوان شدند.
مدتی بعد، مخالفان میرزا مجدداً از در دوستی وارد شدند و با حسن نیتی که میرزا داشت و نمی خواست اختلافات داخلی باعث نابودی نهضت شود، پیشنهاد اتحاد با آنان را پذیرفت و طرفین موقتاً وحدت یافتند. پس از این توافق، کمیته انقلابی جدیدی تشکیل شد. از آنجا که در این کمیته احسان الله خان دارای هیچ سمتی نبود، جاه طلبی وی را واداشت تا در راس نیروهای تحت فرمان خود عازم فتح تهران شود. وی در راس سه هزار سرباز روسی و ایرانی به سوی تهران حرکت کرد، اما در محل «پل زغال » از نیروهای قزاق که تحت فرماندهی ساعدالدوله بودند، شکست خورد. البته یکی از دلایل این شکست تغییر سیاست شوروی نسبت به جنگلی ها بود. به هنگام عزیمت نیروهای احسان الله خان «روتشتین » سفیر شوروی در ایران افرادی را محرمانه نزد فرماندهان روسی قوای احسان الله خان فرستاد و به آنان دستور داد به فوریت خود را از جنگ کنار بکشند. به این ترتیب سفیر روسیه حتی به کسی که ادعای همفکری عقیدتی با او داشت و قبلاً کوشیده بود میرزا را قربانی اندیشه های خود کند، پشت کرد. با این حال بعدها در جریان حمله نیروهای دولتی به جنگل ، احسان الله خان فرار کرد و با کشتی به شوروی گریخت . خالوقربان نیز که هنگام قیام میرزا به او پیوست و تحت رهبری میرزا خدمات قابل توجهی به نهضت کرد، پس از تاسیس حزب عدالت در گیلان فریب سوسیالیست های حزب را خورد و آلت دست سیاست ضدانقلابی شوروی شد و در کودتای رشت با نیروهای تحت فرمان خود در مقابل میرزا قرار گرفت . پس از توافقی که میان دولت ایران و سفیر روسیه انجام گرفت ، روس ها از حمایت جنگل دست کشیدند و آنان را قربانی منافع خود کردند.
«روتشتین » اولین سفیر شوروی در ایران که شش هفته قبل از اعلام استقلال میرزا کوچک خان در رشت وارد تهران شده بود، برای ایجاد روابط دوستانه میان ایران و روسیه ماموریت داشت بنابراین با وجود وعده های اولیه به نهضت جنگل ، به یکباره خط مشی انقلابی روس ها تبدیل به سازش با دولت ایران شد. «روتشتین » ضمن نوشتن نامه یی به میرزا، او را به ترک مبارزه علیه دولت ایران دعوت کرد. او در نامه خود، آشکارا اقدامات انقلابی میرزا را «مضر» خواند.۱ نهضت جنگل زمانی که سفیر شوروی نامه را به میرزا نوشت، در بحرانی ترین شرایط خود قرار داشت . میرزا در شرایط نامطلوبی که هنگام موضع گیری اخیر روسیه داشت و با توجه به اختلافات داخلی نیروهایش، عملاً چاره یی جز تایید ظاهری نامه «روتشتین » نداشت .
● تبانی علیه نهضت جنگل
در آستانه کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران شدیداً علیه میرزا کوچک خان جنگلی بود. روس ها او را تنها گذاشته بودند و صرفاً به منافع خود در ایران می اندیشیدند. آنان به ویژه تلاش داشتند روابط صمیمانه یی را با سردار سپه که با قدرت اسلحه و سرکوب نارضایی ها توانسته بود ثبات نیم بندی را در کشور به وجود آورد، برقرار کنند. آنان مصلحت خود را در آزاد گذاشتن دست رضاخان برای سرکوب نهضت جنگل که به ویژه اعتقادی هم به هویت اسلامی آن نداشتند، می دانستند. حتی حضور رضاخان در اتومبیل کنسول شوروی در رشت ، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از هم پیمانی روس ها با سردار سپه در این تصمیم داشت .۲
علاوه بر این، رضاخان در آن زمان در کمیته یی «ایرانی ـ انگلیسی » به نام «کمیته زرگنده » به اتفاق سید ضیاءالدین طباطبایی در حال تدارک کودتای سوم اسفند خود بود. به همین دلیل ، اقدام رضاخان به نوعی اجرای مصوبه کمیته مذکور نیز بود. کمیته زرگنده در حقیقت دو کارکرد اساسی داشت ؛ یکی سرکوب نهضت جنگل و دیگر استقرار دیکتاتوری رضاخان. ۳
پروژه سرکوب نهضت اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی، محصول اراده مشترک شوروی ، کمونیست های داخلی ، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود.
در چنین شرایطی سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند؛ یا باید تسلیم می شدند و اسلحه را زمین می گذاشتند، یا به روسیه پناه می بردند یا اینکه ننگ تسلیم و پناه بردن به بیگانه و اجنبی را نمی پذیرفتند و تا آخرین قطره خون به مبارزه ادامه می دادند. چنان که گفتیم، احسان الله خان ترجیح داد به اربابان خود که به او خیانت نیز کرده بودند، بپیوندد. خالوقربان نیز با قید تضمین از طرف سردار سپه، با همه افراد خود تسلیم قوای دولتی شد و جان خود را نجات داد. در این میان فقط میرزا کوچک خان بود که نه حاضر به ترک ایران شد و نه ننگ تسلیم به قوای دولتی را پذیرفت و از پا نیفتاد و به امید خیزشی دوباره با معدود یارانش به کوه های طالش پناه برد. قوای دولتی او را محاصره کردند و سرانجام در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ رضا اسکستانی سر میرزا را از تن جدا کرد و برای سردار سپه فرستاد. سر بی تن میرزا در گورستان حسن آباد دفن شد و تنش در میان برف ها ماند و این پایان نهضتی بود که پیش از آن با مرگ دکتر حشمت بی سر شده بود و بی تعادل راه می رفت.۴
فرنوش تهرانی
پی نوشت ها؛
۱ـ سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ص ۷۰
۲ـ خاطرات ایرج اسکندری، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ص ۴۴۸
۳ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ارتشبد فردوست، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، جلد دوم، ص ۷۷
۴- کشته شدگان بر سر قدرت، مسعود بهنود، صص ۳۲۶ و ۳۲۵
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست