پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
باز هم از حافظ
سابقه حافظ پژوهی و ضبط و نقل اشعار حافظ در کشورمان به زمانِ خود حافظ برمیگردد. از حال و هوا و درونه اشعار او میتوان استفاده کرد که حافظ در زمان خود نیز مشهور و محبوب بوده و شعرها و سرودههایش دست به دست و سینهبه سینه میگشته و از شهری به شهری و از دیرای به دیاری دیگر سفر میکرده و با شخص او نیز در مورد کارهایش ارتباط برقرار میشده است.
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخت میبرند دست به دست
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
یکی از اوّلین بررسیکنندگان و کاوندگان شعر حافظ، خود حافظ است. او شاعری است که سرودههای خود را همیشه بازخوانی و مستمراً حکّ و اصلاح میکرده. مواجههاش با سرودههای خود ـ و عمدتاً غزلهایش ـ مواجههای منتقدانه، به معنی اعمّ کلمه، و زیباشناسانه است. لیاقتها و قابلیت های کم نظیر خود را در کار شعر و شاعری شناخته و به آن ایمان دارد.
گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب دیوان کردم
ستایشش از شعرها و سرودههایش ستایشی سادهلوحانه و مستاهلانه نیست. اگر شعر او را شاعر دیگری میسرود نیز باز او سوی حافظ مورد تقدیر و ستایش قرار میگرفت. ما میدانیم تقریبا همه سرایندگان و ناظمان کشورمان ابیاتی از مقوله خودستایی و تفاخر دارند ولی شاید در بازخوانیها و تجدیدنظرها فهمیدهاند که خودستایی بیهوده کردهاند؛ اما من اعتقاد دارم که حافظ هربار که شعر خود را و غزل خود را بازخوانی میکرده ـ در سالهای مختلف عمرش بر این باور قلبی و فنّی خود استوارتر میشده که:
کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب
تا سرزلف عروسان چمن شانه زدند
یا: غزلسرایی ناهید صرفهای نَبَرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز
او چابکیها و نشاط انگیزیها و نظم شگفتانگیز موسیقایی غزل خود را کاملاً تشخیص داده و آن را بیان کرده است. ستایش حافظ از شعرش «خودستایی» نیست، بلکه «خودباوری» است.
به شعر حافظ شیراز، میرقصند و مینازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
ستایشهای منظوم حافظ از شعرهایش معمولاً در پایان شعرش است. آنگاه که میخواهد تخلصّ کرده و غزل را به پایان برساند. آنجاست که نگاهی هوشمندانه به ابیات سرود شدهاش در آن غزل میاندازد و شخصاً لذت میبرد.
شاید این بیت تأییدی باشد بر قول یا اقوالی که حافظ را خوشآواز و یا بهتر بگویم. آوازه خوان و احیاناً رامشگر میدانستهاند.
نظم و زیبایی و رعنایی و برنایی شعرش مجذوبش میکند و میافزاید:
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر سخن دلکش و طبع سخنش
یا: کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین!
که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
(در شگفتم که چرا حافظ بیت پایانی شعر خود را هر دو مصرع به صورت منفی آورده؟ این بیت را شاید میخواسته مطلع غزلی دیگر بکند ولی وجوده تخلّص که معمولاً در پایان شعر است، دست و بالش را بسته است.
در غزلهای دیگری نیز این گونه ابیات متکی بر اعتماد به نفس را میبینیم:
در آسمان چه عجب گر زگفته حافظ
سماع زهره به رقص آورد مسیحا را
یا:
حافظ از آب زندگی شعر تو داد میزنم
ترک طبیب کن بیا نسخه شربتم بخوان
و چندین نمونه دیگر که ذکر آنها لزومی ندارد و میتوان به دیوان او مراجعه کرد. سالها پیش که در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان درس میخواندم، در کتابخانه شهرداری آن شهر که ریاست آن را دکتر ابراهیم تیموری عهدهدار بود، جنگی دیدم که ده سال پیش از وفات حافظ توسط«فضلالله الحّجی الاصفهانی» معرف به خواجه مولانا تهیّه و تدوین شده بود و تعدادی از غزلیات و سرودههای حافظ در آن ضبط شده و مختصری درباره او صحبت کرده بود. محمّد گلندام دیوان او را به قولی تنها ۳۵ سال بعد از وفات وی گردآورده، دیباچهای مفید توأم با احترامآمیزترین کلمات و عبارات بر آن افزوده و غزلیات را براساس حروف تهجّی مرتّب و مدوّن کرده است که جداً باید همه حافظپژوهان، حافظ دوستان و به طور کلی اهالی شعرو ادب، شکرگزار این مرد نازنین یعنی محمد گلندام باشند.
تذکره دولتشاه از دولتشاه سمرقندی، تذکره آذر از آذر بیگدلی، تذکره هفت اقلیم از امین احمدرازی، مجمل فصیحی از فصیحی خوافی، تذکره معروف بهارستان از شیخ عبدالرحمن جامی، تذکره محمدشاهی، مجملالفصحاء از رضا قلیخان هدایت، آثارالعجم از فرصت الدوله شیرازی، مرآت الجنان، مجالس المؤمنین از سیدنعمت الله جزائری، مجالس العشاق ازبایقرا فارسنامه ناصری، نفحاتالانس، کشفالظنون حاج خلیفه ترک، تاریخ حبیبالسیر، تاریخ روضه الصفا تعدادی از تذکرهها و تراجم احوال و جنگهای ادبی هستند که از این مرد بزرگ صحبت کرده و عمدتاً نمونه یا نمونههایی از سرودههایش ـ به ویژه غزلیاتش ـ را نقل کردهاند و من در این جا بدون رعایت زمان نگارش آنها یا اهمیّت کیفی و کمّیشان نام بردم. این را نیز بیفزایم که سودی ترک بوسینایی، متوفای ۱۰۰۰ هـ . ق، شرح جالبی بر دیوان حافظ نگاشته که به نام «شرح جامع» دیوان حافظ موجود و مشهور است.
تذکره عرفان العاشقین از میرتقیالدین اوحدی در سال ۱۰۲۵ هـ . ق نوشته شده و او را «لسان الغیب» نامیده است. به نظر میرسد که این لقب زیبا و جذاب را مردم براساس زیبایی و عمق و وسعت و والایی اشعارش و نیز اشتمال آنها بر آیات قرآنی و احادیث قدسی به او داده و مورد پذیرش و استقبال خوانندگانش در طول تاریخ قرار گرفته و تداول عام یافته است. سابقه تفأل بر دیوان حافظ نیز از همین مشخصّه و همین قداست پنهان و آشکار آثار او برمیخیزد و میدانیم که شخص تفأل کننده ابتدا مرجحاً بعد از وضو گرفتن دیوان او را میبوسد، چشمهایش را به علامت گُسستن از پیرامون و پیرامونیان و ارتباط با خدا و عوالم بالا میبندد و با حالی احترامآمیز میگوید: «ای حافظ شیرازی تو کاشف هر رازی به حقّ ...» که این موضوع مُشعر بر یک باور عمومی مبنی بر قداست او و آثارش است. طرفه این که جوّ مذهبی چشمگیری در آثار او وجود ندارد و حتّی بعضی از حافظپژوهان از رندی و نظربازی و بعضی شکوک اعتقادی او نیز صحبت کردهاند.
در دوران معاصر نیز حافظپژوهی و غُور و توغّل در سرودههای این مرد بزرگ و دوستداشتنی یکی از دلمشغولیها و دغدغههای نیرومند حافظپژوهان و ادیبان ایران و بعضاً کشورهای دیگر بوده و از این رهگذر است که نسخههای متعدد و گاه متفاوتی از دیوان او پدید آمده و در اختیار مردم قرار گرفته و میبینم که تقریباً در همه خانههای ایرانیها حداقل نسخهای از دیوان او در کنار قرآن کریم، روی رف و طاقچه و قفسة کتابخانه قرار دارد.
من در طول زندگی خودم در نقاط مختلف دیده و شنیدهام که برای تفأل و یا گفتگوی ادبی یکی از حاضران به طور بسیار طبیعی و راحت به میزبان گفته: «لطفاً حافظی بیاورید!»؛ یعنی که قائل این عبارت به خوبی میداند که در خانه حتماً لااقل یک نسخه از دیوان حافظ وجود دارد. نیز میبینیم که تعداد زیادی از ادبیات یا مصرعهای اشعارش به صورت امثال سائره و زبانزد درآمده، و نیز شاهد بودهایم که دسته دسته مردم و مسافران شیراز به زیارت بارگاهش میشتابند و بر مزارش فاتحه میخوانند؛ سنگ قبرش را میبوسند و از روح بلند و آسمانیاش استمداد میجویند و خود بارها همین مردم عادی و غیرممتاز را دیدهام که قبل از پلکان مزار، کفشهای خود را درآورده، دست بر سینه نهاده، سنگ قبر را بوسیده و پس از زیارت مزارش عقب عقب قدم برداشته و خارج شده و به این شکل، پشت به مزار او نکردهاند. این مناظر و حقایق بر وجود یک ارتباط معنوی تاریخی صمیمانه بین حافظ و مردم ناظر و شاهدند.تعدد نسخ حافظ و نقل و ضبطهای متفاوت و متعدّد و نیز مُشعر بر اقبال عمومی و پرسابقه و دیرینه ملت است به شعر ارجمند او.
این را هم باید افزود که به نظر میرسد خود حافظ با دید منتقدانة هنریاش تصرفات و تغییراتی در شعر خود به وجود آورده است. نسخة خلخالی ـ نسخة معروف و پرشمارگان خلخالی ـ (سیدعبدالرحیم خلخالی متوفای ۱۳۲۰ هـ .ش) قدیمیترین نسخة موجود از دیوان حافظ است که در سال ۸۲۷ هـ . ق یعنی فقط ۳۵ سال پس از وفات حافظ گردآوری، بتویب و تدوین شده. نسخة قدسی (سیدمحمد قدسی شیرازی) که در سال ۱۳۱۴ قمری با خط نستعلیق نوشته شده و در سال ۱۳۲۲ در بمبئی چاپ سنگی شده است، سالیان سال در دست مردم بود، و حافظدوستان ایران و جهان با آن انس و الفت داشتند.
جامع این نسخه میگوید که آن را با تعدادی از نسخ مقبرة دیوان حافظ مُصَحّح در ازمنة مختلف مطابقت داده و نسخة اصلی همان نسخهای است که توسط میرزا حبیب قاآنی شیرازی شاعر مشهور مُعاصر محمّدشاه و ناصرالدین شاه قاجار و صاحب گلستانوارة پریشان و نیز یغمای جندقی شاعر همزمان او که او نیز شاعری توانا و خوشخط و ربط بوده و دیوان غزلیات و اشعار و مطایبات او در دست است، تهیّه و گردآوری شده و به خطّ خوش مرحوم وصال شیرازی شاعر معتبر دیگر معاصرشان و در اختیار قدسی بوده، با افزودن مقدمة معروف محمد گلندام و نیز بیست و پنج غزل به طبع رسانده است. باعث خوشحالی است که این بیست و پنج غزل افزوده شده بر نسخه قاآنی ـ یغما از اصالت و سنَدیّت برخوردارند و اگر استنساخی از نسخههای قبلی کرده، همین بیست و پنج غزل افزوده شده است.
قدسی در تفسیر بعضی از اشعار و بهطور اختصاصی غزلیّات حافظ، نظر مراد و مرشد خود (در رشتة فقری ذهبیّه) شیخ مفید شیرازی متخّلص به داور پرسیده و آورده است، محمود حکیم شیرازی پسر وصال شیرازی که او هم مثل پدر خود شاعر و خوشنویس مشهوری بوده نسخة معتبری از دیوان حافظ را به خطّ خوش و هنرمندانه خود نوشته و موجود است که در سال ۱۲۶۷ هـ . ق در بمبئی هندوستان چاپ سنگی شده است. به هر حال، نهضت حافظپژوهی از زمان خود حافظ به بعد ـ همانطور که گفته شد ـ وجود داشته و ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریدة عالم دوام ما
در دوران معاصر، علاوه بر سیّد عبدالرحیم خلخالی که در سال ۱۳۰۶ هـ . ش نسخة موردبحث را به چاپ رسانیده و میدانیم که علاقه محمدخان قزوینی با همکاری دکتر قاسم غنی به درخواست وزیر فرهنگ وقت ـ اسماعیل مرآت ـ نسخه خلخالی را تصحیح و تحشیه کرده و در سال ۱۳۲۱ ش از سوی وزارت فرهنگ به چاپ رساندهاند که هنوز هم از اعتبار و تداول عام برخوردار است؛ بزرگان و حافظپژوهان دیگری چون: دکتر پرویز ناتلخانلری، دکتر محمود هومن، حسین پژمان بختیاری، سیدابوالقاسم انجویشیرازی، مسعود فرزاد، محمد معین، مجید یکتایی، رحیم ذوالنّور، یحیی قریب، حسین الهیقمشهای، خلیل خطیبرهبر، سیدمحمدرضا جلالینایینی (به همراه پرفسور نذیراحمد)، حسین کوهی کرمانی، هوشنگ ابتهاج (سایه)، ایرج افشار (حافظ کهنه)، احمد شاملو (حافظ شیراز)، احمد سهیلیخوانساری، حسین هورفری، اسمعیل شاهرودی، اسمعیل خدابنده، بهروز ثروتیان، سلیم نیساری، منوچهر مرتضوی، رشید عیوضی، هاشم جاوید، بهاءالدین خرمشاهی، حسن انوری و صاحبنظران دیگری نیز به تصحیح و تحشیه دیوان حافظ اهتمام ورزیده و کوشیدهاند تا لغزشها و اشتباهات نسخههای دیگر را برطرف نموده و حافظ معتبرتری ارائه نمایند.
حالا چقدر در این کار موفق شده و به نسخة اصل حافظ نزدیکتر شدهاند و مطلبی جداگانه است که ورود به آن فعلاً میسر نیست.
در زمینة حافظپژوهی، ضبط اصحّ و احسن شعرهایش، تصحیح و تحشیه، آوردن تعلیقات، شأن نزولها، شرح و تبیین سرودهها، معنیِ واژهها، شرح ابیات، ذکر وزن و نکات بدیهی و عروضی، معرّفی اعلام و اصطلاحات و وقایعِ تاریخیِ مندرج در آنها از دیرباز فعالیّت و تفحص و تَوغّل وجود داشته و دارد. به هر کتابخانه و مرکز اسنادی که بروید ـ چه در ایران و چه کشورهای دیگر، به خصوص انگلستان و فرانسه و هند و پاکستان و تاجیکستان و ترکیه دهها نسخه از دیوان حافظ به اشکال مختلف به صورت خطّی، چاپ سنگی، چاپ سربی، اُفسِت، فاکسیمیله و... میبینید که در قفسههای مخصوص و معین نگهداری شده و عندالاقتضاء در اختیار حافظپژوهان و حافظدوستان قرار میگیرند.
بسیاری از محقّقین، مُستشرقان و ادیبان خارجی از دیوان حافظ منتَخباتی تهیه و ترجمه و شرح و تفسیر کردهاند که من در مقالهای جداگانه به آن پرداختهام. تعداد زیادی از محققان و ادبپژوهان ایرانی دربارة حافظ کتابهای جداگانهای نوشتهاند، از جمله: عبدالحسین هژیر که «حافظ تشریح» را نوشت و در سال ۱۳۰۰ شمسی به چاپ رساند. دکتر قاسم غنی که یادداشتهای خود را در حواشی دیوان حافظ گردآورد و چاپ کرد (من چاپ دوم آن را در اختیار دارم). مرحومان محمدعلی فروغی، علیاصغر حکمت، دکتر محمد معین (حافظ شیرینسخن ۱۳۱۹) و... دیگران، کتابهای ارجمندی دربارة او منتشر نمودند.
یکی از آخرین حافظهایی که اخیراً منتشر شده، تصحیح تازهای است که آقای بهرام اشتری از حافظ خلخالی (نسخه ۸۲۷ هـ .ق) انجام داده و با دقت و سختکوشی چشمگیری به چاپ رساندهاند.
خوشبختانه این نسخه، علاوه بر مزایای باطنی، از چاپی نفیس، صفحهآرایی خوب، زیبایی و ظاهر چشمنواز نیز برخوردار است. این تصحیح خوب و مورد اعتماد را نشرآگه در تهران در شمارگان ۲۲۰ جلد به چاپ رسانده است. یکی از امتیازات خوشحالکننده این چاپ، نظارتی است که دکتر علیاشرف صادقی و نیز دکتر پرویز البرز در مراحل تهیه و چاپ آن اعمال نمودهاند. آقای اشتری در مقدمه ۱۹ صفحهای کتاب، انگیزه خود را از تهیه و تدوین این نسخه، ایرادهای متعددی دانسته که بر سه چاپ قبلی نسخه خلخالی وارد میدانستهاند؛ که لزوم تصحیح و چاپ جدیدی را یادآور شدهاند.
این نسخه اشتمال دارد بر:
ـ چند غزل که بدون تردید از حافظاند و در نسخه خلخالی وارد نشدهاند و این جا به درستی وارد شدهاند.
ـ غزلهایی که انتساب آنها به حافظ محل تردید است از متن اصلی جدا شدهاند (البته تحت عنوان غزلهای الحاقی در بخش پایانی کتاب آمدهاند.)
ـ ابیاتی که مردود یا مشکوک به نظر میرسند، از متن حذف شدهاند. در عوض ابیاتی که اصالت آنها محرز است و از نسخه خلخالی فوت شدهاند، به متن اضافه شدهاند.
ـ خطاهای نسخه با سه عنوان آشکار، نیمه پنهان و پنهان رفع و تصحیح شدهاند. منابع مشورتی مصحح عبارتند از:
۱ـ دیوان حافظ دکتر پرویز ناتل خانلری که آخرین تجدیدنظر آن در سال ۱۳۶۲ بوده است.
۲ـ حافظ به سعی سایه (امیرهوشنگ ابتهاج)، چاپ نهم، ۱۳۸۱
۳ـ دیوان حافظ تصحیح دکتر سلیم نیساری، ۱۳۷۷
آقای اشتری یک راهنمای بسیار مفید برای کتاب خود نگاشته است که در آن اصطلاحات مربوط به کتاب، نشاندهیهای مربوط به آن مثل از یک بیت به بیت دیگر، شماره صفحه و سطر و غیره و نیز جدولی برای تطبیق ابیات و ویژگیهای دیگر ذکر شدهاند.فهرست الفبایی مطلع غزلها و فهرست الفبایی قافیهها، (حتی در غزلهای الحاقی) کمک شایانی به خواننده است. ناهمسانیها و دگرسانیها نیز براساس جدولهای دقیق مطروحه ذکر شدهاند.
به هر حال، آقای بهرام اشتری برای تهیه، تصحیح و تدوین این نسخه رنج زیاد برده و با حوصله هرچه تمامتر در به سامان رساندن این کار، همت ورزیده است. یک مؤخره مفصل و مشبّع و مستوفی هم بر این کتاب نگاشته و همه گفتنیهای خود را در آن با خواننده در میان نهاده است.
پایان بخش کتاب، هشت پیوست است که انگیزهها و دلایل خود را در کار تصحیح دیوان حافظ خلخالی ذکر کرده و برای آنها نمونه و نمونههای وافی به مقصود آورده است الحاقات، حذفها، افزودهها، تصحیحها همه و همه در این پیوستهای نهگانه آمدهاند.
آخرین صفحه کتاب که ۷۱۶ است، به کتابنامه اختصاص یافته که هفده عنوان کتاب (دیوانهای حافظ با تصحیحهای متفاوت از محققین و حافظپژوهان نامدار) و رسالات و کتب و مقالات حافظپژوهی (هفت عنوان) را دربر میگیرد.
برای جناب اشتری آرزوی توفیق دارم.
کتاب دوجلدی ارجمند ایشان با عنوان «این راه بینهایت» که مشتمل است بر واژهنما، واژهنامه، فرهنگ ترکیبات، تعبیرات و اصطلاحات دیوان حافظ، احتیاج به بررسی جداگانه و مستقل دارد که انشاءالله به آن پرداخته خواهد شد.
سیدمحمود سجّادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست