سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

جایی پر از فریاد وسكوت


جایی پر از فریاد وسكوت

بدون تردید بارسلونا موفق ترین تیم سال ۲۰۰۶ است آبی و اناری ها لالیگا را فتح كردند و جام لیگ قهرمانان را بالای سر بردند

سال ۲۰۰۶ با تمام فراز و نشیب هایش به پایان می رسد و مانند گذشته های خاكستری تبدیل به خاطره می شود.در این میان دنیای پرغوغای فوتبال با اثر انگشتی از بزرگترین و گمنام ترین افراد این وادی، طبق معمول در میان تمام پدیده های جذاب به طریق خود گذشته و می گذرد. قهرمانی ایتالیای دوست داشتنی در معتبرترین رقابت سال، سربرآوردن غول بزرگ كاتالونیا از خاكسترها، فساد فوتبال كشور چكمه ای كه به تمام آنچه «ابتذال» نامیده می شد؛ طعنه زد و هزاران هزار اتفاق دیگر در حافظه فوتبال ۲۰۰۶ ثبت شد تا روزی روزگاری در صورت كم آوردن سوژه های «نوستالژیك» از بایگانی خارج شود. البته تا آن زمان مسلماً خداوند، فوتبال را از انسان ها نمی گیرد!

● زنده باد ایتالیا!

از همان ابتدای جام نیز متفاوت از تمام تیم ها ظاهر شدند. به ثمر رساندن ۲ گل مقابل غنا از آنها یك مدعی قهرمانی ساخت اما وقتی مقابل آمریكای ۹ نفره متوقف شدند، فریاد برآمد كه این ایتالیا به سختی از گروه خود صعود می كند و به راحتی در مرحله بعد حذف می شود.

پیروزی بر جمهوری چك بر خوشبینی ها نیفزود. پنالتی ناحق دقیقه ۹۰ مقابل استرالیا لطف داور به مدیترانه ای ها تلقی شد اما داستان لاجوردی هر چه به آخر رسید زیباتر شد. خرد كردن اوكراین با ۳ گل؟

خب تیم شوچنكو كه برای باختن آمده بود. پیروزی ۲ بر صفر مقابل آلمان؟ چه دراماتیك! همه آنچه از دقیقه ۱۱۹ تا دقایقی پس از پایان بازی دیدیم، تنها از عهده برو بچه های رنج كشیده (باخت های زجرآور این تیم در ضربات پنالتی مراحل حذفی ۳ دوره پیاپی جام جهانی را كه از یاد نبرده اید؟) و احساساتی ایتالیا برمی آمد.

زدن گل؛ ثانیه ای قبل پایان بازی آن چیزی بود كه در «گل كوچك» امكان وقوع می یافت و اشك های نقش آفرینان بازی، در رومانتیك ترین فیلم های هالیوود. آن آهنگ غم انگیز انتهای بازی نیز برای آلمان میزبان غم غربت موزیك «سینما پارادیزو» را در پی داشت. در شب نیمه نهایی جام جهانی به لطف حضور ایتالیا این ۳ صحنه جادویی را تماشا كرده ایم و البته دست تكان دادن های خانم «مركل» صدراعظم فوتبالدوست آلمان كه گویی بیش از همه خراشیدگی قلب راین توسطضربه چكمه را احساس كرده بود.

داستان فینال جالب تر و البته منطقی تر به نظر می رسید. ضربه فرانسوی ها می توانست ایتالیا را زیر طاقجام جهانی حسرت به دل نگه دارد اما این بار لاجوردی ها برای باخت نیامده بودند و در ضربات پنالتی كار را تمام كردند. تاریخ بدجوری روی دور تكرار افتاده بود. ایتالیا اولین مغلوب ضربات پنالتی یك فینال جام جهانی بود و این بار مانند همان جام منحوس ۱۹۹۴ یك میلانی اولین پنالتی را نواخت. قصه، روبرتو باجو نداشت. در عوض گروسویی حاضر بود كه با یك ضربه قدرتمندانه چهارمین قهرمانی لاجوردی ها را در جام جهانی رقم زد. «خداحافظ» به زبان فرانسوی چه معنایی داشت؟

● طوفان «آزلگرونا»

بدون تردید بارسلونا موفق ترین تیم سال ۲۰۰۶ است. آبی و اناری ها لالیگا را فتح كردند و جام لیگ قهرمانان را بالای سر بردند. از فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ برای هیچ یك از تیم های ۵ لیگ معتبر دنیا رخ نداده بود. آنچه به این اقتدار رنگ و بویی احساسی می داد، نوع نگرش اهالی كاتالونیا به «بارسا» بود. یكی از نمادهای بندر بارسلون مجسمه ای است كه چند نفر را در حال بالا رفتن از سر و دست یكدیگر نشان می دهد.

همه ساله در روزی خاص اهالی كاتالونیا در میدان اصلی بارسلون تجمع كرده و این حركت را انجام می دهند؛ آنچه نمایانگر فلسفه این «قوم» است: فدا كردن خود برای رسیدن همرزم به آرمانهایش. چه ربطی به فوتبال و بارسا داشت؟ آبی و اناری ها كه «فراتر از یك باشگاه» نامیده می شوند با پیروی از این شیوه، باخت مقابل آرسنال را با پیروزی عوض كردند جالب آنكه حتی نوع شادی «بلتی» و بارسایی ها پس از زدن گل برتری شبیه تصویر همان مجسمه بود؛ در كنار هم و برای هم.

● كالچوپولی

لوچیانو موجی و سایر پدرخوانده ها از «در» لذت وارد فوتبال شده و به ناچار از «در» حیرت خارج شدند. پرونده فساد فوتبال ایتالیا تن «دُن كورلئونه» (نقش اول فیلم پدرخوانده) و اجدادش را لرزاند و بار دیگر زشتیِ زیبایی را نشان داد. احساس «صافی» ندارد و بنابراین پلیدی هر «آن» امكان خودنمایی می یابد. موجی و برلوسكونی با وجود آنكه یك «شیاد» درجه یك بوده و هستند اما یك عاشق فوتبال محسوب می شوند و به خاطر همین تفكر احساسی، در دوران ریاست حاضر بودند برای موفقیت تیم محبوب خود دست به هر كاری بزنند. آمال سیاسی آنها را نادیده می گیریم.

آیا دلیلی جز عشق به یووه، موجی را وادار كرد داوران را تحت فشار قرار دهد؟ وقتی سرجیو كرانیوتی از «لاتزیوی من» می گفت مسلماً نمی خواست خلاف های خود را پشت هواداری از آبی و سفیدها پنهان كند. او واقعاً عاشق باشگاه بود و به این خاطر آنها را نابود كرد! موجی نیز عمل مشابهی انجام داد. سایر متهمان نیز مانند او بودند.این مسأله كه «چگگوری» مالك وقت فیورنتینا پس از ورشكست كردن این باشگاه، توسط مادرش (از هواداران قدیمی فیو) از خانه طرد شد را كنار جمله جالب موراتی با این مضمون كه من عاشق اینتر هستم اما شما باور نكنید، بگذارید تا بهتر متوجه شوید چرا عاشق ها همیشه احمق هستند و گاهی خرابكاری های بزرگی به بار می آورند!

‌● فابیو كاناوارو

همان طور كه انتظار می رفت عنوان مرد سال فوتبال اروپا را تصاحب كرد و شاید چند روز دیگر بهترین بازیكن دنیا نیز نام بگیرد اما آیا واقعاً استحقاق دریافت چنین جایزه بزرگی راداشت؟ شاید. برترین بازیكن سال ۲۰۰۶ دنیا نیز به احتمال زیاد یك ایتالیایی خواهد بود كه اگر این گونه شود ۲ انتخاب تقریباً عادلانه صورت گرفته اما ای كاش سران یوفا و فیفا مانند همیشه این بار هم آنهایی كه استحقاق چنین عنوانی را نداشتند، برمی گزید!

فیفا از سال ۱۹۹۱ برترین بازیكن جهان را معرفی می كند. ظاهراً زاویه دید آنها با سایر افراد جهان متفاوت است و اگر فرضیه به اندازه انسان ها، دیدگاه وجود دارد را قبول داشته باشیم، باید مقر فیفا در «زوریخ» را محل فرمانروایی انسان هایی با عینك طلایی قلمداد كنیم. از پشت عینك طلا، دیدگان درخشش ندارند و این گونه است رائول در اوج دوران بازیگری (فصول ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶) از دریافت توپ طلایی محروم می شود، گل های رؤیایی و بازی استثنایی تیه ری آنری پشت كوه قدرت اسپانسرهای رنگارنگ فیفا رنگ می بازد و یا آلكس دل پیه رو با وجود آنكه یووه را یك تنه قهرمان اروپا كرد(فصل ۱۹۹۶ - ۱۹۹۵) حتی جزو ۳ برگزیده نهایی فیفا نیز قرار نمی گیرد.

درخشش مالدینی نیز تنها چشم مجله «ورلد ساكر» را گرفت وگرنه نه فرانس فوتبال و نه مربیان و كاپیتان تیم های عضو فیفا مرد مقتدر میلان رؤیایی فصل ۱۹۹۴ را واجد شرایط تصاحب عنوان مرد برتر نمی دانستند!

كاناوارو امسال همراه ایتالیا جام جهانی را بالای سر برد و با رئال مادرید نمایش درخشانی ارایه داد؛ هرچند نقش بوفون كلیدی تر بود. اگر درخشش در یك تورنمنت بزرگ مدنظر است، دروازه بان تیم ملی ایتالیا با دریافت تنها ۲ گل (یكی از روی نقطه پنالتی و دیگری توسط بازیكن خودی) و آن دفع استثنایی در وقت اضافه فینال مستحق تر از كاپیتانی بود كه با وجود بازی زیبا، نان استحكام دفاع همیشه قدرتمند ایتالیا و بازیساز قدرتمندی به نام پیرلو را خورد. ای كاش فیفاو یوفا سال آینده یك بازیكن بی مصرف در اندازه های رائول دوست داشتنی را انتخاب كنند تا این ستم آنها به آن ظلم های قبلی «در» شود.ای كاش...

● ... و اكنون شیخ محمد

همه می گفتند این «دشداشه پوش» ۵ میلیارد پوندی كیست كه به خود جسارت داده پرافتخارترین تیم جزیره را بخرد. «شیخ محمد» خبرساز ماه یازدهم بود. او آمد تا لیورپولی ها دیگر نتوانند سایر تیم ها را به خاطر در اختیار داشتن رؤسای خارجی مورد تمسخر قرار دهند. تاریخِ آنهایی كه می گفتند نمی توان گذشته پرافتخار را با پول خرید، فروخته شد. به كسی كه شاید هیچ چیز از فوتبال نداند اما قصد دارد مانند آبراموویچ یك امپراتوری ایجاد كند. در این میان مقوله فوتبال برای فوتبال كاملاً مسخره جلوه می كند.

فوتبال انگلستان تغییرناپذیرترین سبك محسوب می شد اما اكنون باوجود ۵ سرمایه دار خارجی تار و پود خود را تغییر یافته می بیند.این نشانه تحول با ورود آبراموویچ روند سریعی گرفت و اكنون به كمال خود نزدیك شده است و شاید ارمغان واقعی فوتبال در سال ۲۰۰۶ همین مسأله باشد. زمانی «سانتی ازكوئرو» بازیكن فعلی بارسلونا اعلام كرد در دوران حضور در بیلبائو بابت هر گل به او یك خرچنگ هدیه می دادند و همین جایزه، انگیزه این جوان را به بالاترین حد می رساند.

گفتن از این نكته كه در حال حاضر تنها رنگ یورو چشم ها را جلا و ساق های خسته را نیرویی دوباره می بخشد، تكراری به نظر می رسد. تنها یك فوق تخصص متافیزیك می تواند رابطه ای بین تساوی های كم گل و گریزان شدن هواداران از ورزشگاه ها با حقوق نجومی بازیكنان حرفه ای، پیدا كند. لیورپول این بار هم تنها نماند .



همچنین مشاهده کنید