یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

زخم التیام نیافته برلین


زخم التیام نیافته برلین

من قبل از ورود به دانشکده افسری به عنوان نامه رسان در جنبش های زیرزمینی فعالیت می کردم دیوار برلین, اسناد و مدارکی که با خودم حمل می کردم, تصاویر نصب شده روی دیوارهای موزه, سربازان روسی و آمریکایی, همگی نقش بسزایی در تصمیم من برای پیوستن به ارتش آلمان غربی و حضور در جنگ سرد داشتند

دیوار برلین به عنوان تنها نماد جنگ سرد در آگوست سال ۱۹۶۱ میلادی ساخته شد.

من که در آن زمان یک نوجوان بودم همراه با خانواده ام در آلمان غربی زندگی می کردم و هر بار که از کنار دیوار برلین می گذشتم از خودم می پرسیدم که آیا این دیوار روزی فرو خواهد ریخت؟

سرگرمی من در آن روزها پیاده روی در امتداد دیوار برلین، ایستادن روی سکوی واقع در سمت غربی دروازه Branden burg در برلین غربی و تماشای سربازان آلمان شرقی بود.

در ایست بازرسی چارلی (charlie) به سربازان روسی و آمریکایی خیره می شدم و برای تماشای تصاویر زنان و مردانی که به امید یافتن شرایط بهتر زندگی سعی کرده بودند از برلین شرقی فرار کنند به موزه ای که در نزدیکی این ایست بازرسی بود می رفتم.

من قبل از ورود به دانشکده افسری به عنوان نامه رسان در جنبش های زیرزمینی فعالیت می کردم. دیوار برلین، اسناد و مدارکی که با خودم حمل می کردم، تصاویر نصب شده روی دیوارهای موزه، سربازان روسی و آمریکایی، همگی نقش بسزایی در تصمیم من برای پیوستن به ارتش آلمان غربی و حضور در جنگ سرد داشتند.

هنگامی که ریگان (رئیس جمهور سابق آمریکا) در ۱۲ ژوئن سال ۱۹۸۷ کنار دیوار برلین ایستاد، اعلام کرد که گورباچف (آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی) مسبب اصلی فروپاشی این دیوار است، افرادی که پشت دیوار آهنین ایستاده بودند سخنان او را باور کردند، اما بسیاری از رهبران سیاسی اروپای غربی با وجود آن که بشدت و از ته دل ناراحت بودند، لبخند مؤدبانه ای زدند. زیرا آنها این بار برخلاف همیشه حقیقت را بهتر از هر کس دیگری دریافته بودند.

با فروپاشی نظام کمونیستی در سال ،۱۹۸۹ صاحب منصبان سابق دولت آلمان شرقی اعلام کردند که هرگز فرمان تیراندازی به مردم در مرزهای داخلی آلمان صادر نشده است و احتمالاً فرماندهان محلی این فرمان را به صورت جداگانه صادر کرده اند.

در دادگاه پولیت بورو برلین (دفتر سیاسی حزب کمونیست) که در سال ۱۹۹۷ میلادی برگزار شد،Egon Krenz آخرین دبیرکل آلمان شرقی اعلام کرد که هیچ یک از فرماندهان آلمان شرقی دستور تیراندازی به فراری ها را صادر نکرده اند. البته همه ما در آن زمان می دانستیم که او دروغ می گوید و امروزه نیز غیرواقعی بودن سخنان او بر همگان ثابت شده است. اسناد موجود در آرشیو پلیس مخفی آلمان شرقی نشان می دهند که درسال ۱۹۶۸ میلادی اعضای پلیس مخفی توانسته بودند در گاردهای مرزی آلمان شرقی نفوذ کنند. این مأموران مخفی آلمان شرقی به داشتن رفتارهای خشونت آمیز و غیرانسانی با فراریان غیرنظامی متهم شده بودند.

وظیفه اصلی این مأموران مخفی محافظت از مرز بود و به آنها ابلاغ شده بود که در استفاده از اسلحه های خود دچار شک و تردید نشوند و حتی در مواجهه با زنان و کودکان نیز از حداکثر نیرو و توان خود استفاده کنند. زیرا تروریست ها اغلب از زنان و کودکان برای تضعیف روحیه ارتش آلمان شرقی استفاده می کنند و برای آن که مطمئن باشند که می توانند جلو تروریست ها را بگیرند و در مواقع لزوم آنها را سر به نیست می کنند. هر مأمور پلیس مخفی آلمان شرقی ملزم به امضای تعهدنامه ای مبنی بر انجام صحیح وظایف خود بود. این مأموران مخفی همچنین مجبور بودند که در کار رفقای خود نیز جاسوسی کنند و در صورت مشاهده هرگونه رفتار فتنه جویانه آن را سریعاً گزارش دهند.

نخستین فرمان قتل عام مردم در آوریل سال ۱۹۷۲ میلادی صادر شد و در اکتبر سال ۱۹۷۳ درست ۳ هفته بعد از پیوستن آلمان شرقی به سازمان ملل، این تصمیم مورد بازبینی مجدد قرار گرفت اما کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمانی شرقی خیلی پیشتر مقدمات استفاده از همه ابزار و امکانات لازم به منظور محافظت از مرزهای آلمان شرقی را با سود جستن از دستوراتی که زمان صدورشان به آگوست سال ۱۹۶۱ میلادی ـ یعنی آغازین روزهای ساخته شدن دیوار برلین ـ می رسید فراهم کرده بود.

اسناد به دست آمده در دهه ۹۰ میلادی، نشان دادند که دستور تیراندازی به مردم واقعاً صادر شده است.

بین سال های ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ میلادی، ۲۸۰۰ سرباز آلمان شرقی به آلمان غربی گریختند. آمار دقیق کشته شدگان غیرنظامی در مرزها هنوز به طور کامل مشخص نشده است. در موزه چارلی اسناد و مدارکی موجود است که نشان می دهد ۱۲۴۵ غیرنظامی در مرز کشته شده اند. نخستین فرد کشته شده در این منطقه گانتر لیت فین (Gunter litfin ) ۲۴ ساله بود. ۱۸ سال بعد حزب کمونیست آلمان شرقی ـ که بعدها به حزب سوسیالیسم آلمان تغییر نام داد ـ به حزب چپ Die linke آلمان تبدیل شد. حزب چپ Die Linke که حاصل اتحاد کشورهای سابقاً کمونیست، اتحادیه های کارگری ناراضی و برخی از چپی های واقعی است موفق شد در انتخابات آلمان ۸ درصد آرا را به خود اختصاص دهد.

حزب متمایل به چپ Die Linke به وسیله اسکار لافونتن (Lafontain)، صدر اعظم دست چپی و سابق Saarland (ناحیه ای در جنوب غربی آلمان) اداره می شد.

لافونتن که از سوی بسیاری تحقیر می شد، توانست با کسب ۸ درصد آرا، در انتخابات سال ،۲۰۰۵ در شکست گرهارد شرودر نقش بسزایی داشته باشد. او در اوایل دهه ۹۰ میلادی و پیش از برکنار شدن از قدرت، رئیس حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. حتی آن وقت هم که او با کمونیست های آلمان شرقی وارد بازی شده بود توانست یک دیدار رسمی از آن کشور داشته باشد.

با مرور گذشته تاریک آلمان شرقی به سختی می توان فهمید که چرا هر کسی خود را برای کمک به این رژیم بی رحم آماده کرده بود. من یکی که فقط به قربانیان بی گناه این کشور ادای احترام می کنم.

منبع: یونایتد پرس اینترنشنال

ترجمه : آزاده حاج اسفندیاری