سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

سوووووووووووووووتی !


سوووووووووووووووتی !

امروز سوار تاکسی که شدم متوجه نور عجیب و غر یب و جلفی شدم که توسط لامپی کوچک در فضای تاکسی پخش می شد.....نوری بنفش و آزار دهنده ......یاد مبحث انطباق بینایی افتادم ... خواستم به راننده تذکر …

امروز سوار تاکسی که شدم متوجه نور عجیب و غر یب و جلفی شدم که توسط لامپی کوچک در فضای تاکسی پخش می شد.....نوری بنفش و آزار دهنده ......یاد مبحث انطباق بینایی افتادم ... خواستم به راننده تذکر بدهم که این نور شدید که تاکسی شما را شبیه کافی شاپ کرده به شدت برای چشم شما مضر است و طبق اصل انطباق بینایی وقتی در فضایی با نور شدید هستید( اون هم نور شدیدی با این رنگ ) هنگامی که از این فضا خارج شدید مدتی طول می کشه که انطباق بینایی صورت بگیره و رنگ های فضای جدید رو تشخیص بدید و تکرار این عمل باعث می شه چشمتون آسیب ببینه.به این فکر کردم که راننده قطعا در جواب می گه : ای آقا ما دیگه عادت کردیم .

وقتی به این جواب فرضی راننده فکر کردم یاد مبحث کیفیت زندگی و پوست کلفت بودن انسان افتادم! خواستم به راننده بگم انسان موجود پوست کلفتیه و متاسفانه هر چقدر کیفیت زندگی ازش گرفته بشه باز مقاومت می کنه.....ممکنه یک نفر به زندگی در یک سلول عادت کنه این به معنی مطلوب بودن فضای سلول نیست بلکه به پوست کلفتی انسان بر می گرده و این که انسان باید به جزییات زندگی حساس باشه تا کیفیت زندگی کم کم از دستش خارج نشه .... با خودم گفتم اگه بحثو شروع کنم و بگم آقای راننده این نور چشمتو اذیت نمی کنه لابد راننده فکر می کنه ازین مسافرام که الکی گیر می دن و ایشون هم که از صبح تا حالا از صد نفر به جای ۶۵۰ تومان ۷۰۰ تومان گرفته و با نصفشون دهن به دهن شده و حالی براش نمونده می گه: داداش اگه ناراحتی با یه ماشین دیگه برو !یاد درس هایی که از گلستان سعدی گرفتم افتادم و این که با رندی می شه سخن رو بر دل نا اهل نشاند و من می تونم رند باشم و بگم : نه عزیز چه ماشینی بهتر از ماشینی که شما پشتش نشستی و من برای وجود مبارک خودتون گفتم و........وقتی راه رو از شش جهت بر صدای فرضی راننده بستم تصمیم گرفتم این سناریوی ذهنی رو به عینیت برسونم.....صدامو صاف کردم و گفتم : ببخشید آقای راننده این نور چشم شمارو اذیت نمی کنه ؟راننده گفت: فکر کنم در طرف شما درست بسته نشده...یه بار دیگه در رو باز و بسته کنید این چراغ خاموش می شه ........در رو بستم و دو چراغ خاموش شد ! که اولیش چراغ افکارم بود.......