جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دارالفنون زمینه ساز مشروطیت


دارالفنون زمینه ساز مشروطیت

میرزا تقی خان امیركبیر در ۱۲۶۶ ه ق فرمان داد تا در گوشه ای از ارك شاهی واقع در شرق خیابان باب همایون شمال غرب خیابان ناصریه «ناصرخسرو بعدی» ساختمانی برای این مدرسه ساخته شود برای انجام این منظور, میرزا رضا مهندس باشی را كه در عهد عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل به اروپا رفته بود و در رشته معماری و ساختمان تخصص گرفته بود, مامور ساختن دارالفنون كرد

اول آبان ۱۲۲۷ ه ش ناصرالدین شاه به كمك میرزا تقی خان امیركبیر وارد تهران شد و در روز بعد در قصر گلستان تاج گذاری كرد. از آن جایی كه میرزاتقی خان در دستگاه وزیری دانشمند چون قائم مقام دوم بزرگ شده بود، با آن كه بچه آشپز و روستازاده ای بیش نبود ولی با تعلیم و تربیت در منزل قائم مقام به قول امروزی ها تحصیل كرده و فرهیخته گردیده بود. او به این نكته كاملاً آگاه شد كه هرگونه تحول فرهنگی، هنری، صنعتی و حتی انقلاب هایی كه می توانست ملت ها را از انحراف و كجراهه برهاند، در گرو سواد و درك مسائل سیاسی، اجتماعی و علمی است. از این جهت از ابتدای صدارت خود در جوار كلیه اصلاحاتی كه كرد شاه را مجبور كرد كه سلطنت كند نه حكومت. مجدانه تصمیم به تاسیس مدرسه ای گرفت كه در آن اكثر علوم زمان را به نوجوانان ایرانی بیاموزند و آن را «دارالفنون» كه ترجمه واژه اروپایی «پلی تكنیك» (Poly technic) است، نام نهاد. میرزاتقی خان كوشش های لازم در زمینه ساخت مدرسه و استخدام معلمین خارجی و استادان ایرانی یعنی همان كسانی كه در دوره عباس میرزا به اروپا رفته و متخصص شده بودند را انجام داد ولی در زمان افتتاح این مدرسه او در حالت تبعید در باغ فین كاشان بود. كاری كه امیركبیر كرد در واقع در حكم انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر امیر با دسیسه سیاستمداران «آنگلوفیل» (طرفدار انگلستان) و «روسوفیل» (طرفداران روسیه) و دستور ناصرالدین شاه كشته نمی شد، شاید وضعیت ایران كنونی از كشور ژاپن نیز بهتر می شد. زیرا امیركبیر توانست دارالفنون را ( در ۱۸۵۴ میلادی= ۱۲۳۳ شمسی= ۱۲۶۸ قمری) آماده بهره برداری نماید و در همان سال خود به قتل رسید و ثمره تاسیس این نهاد بزرگ فرهنگی خویش را ندید. اگر او زنده می ماند، با اقدامات تدریجی و گام به گام پادشاه قاجار را از اریكه دیكتاتوری به یك مقام تشریفاتی مبدل می ساخت و بدون خونریزی فرمان تشكیل مجلس و آن چیزی كه فرنگ رفته ها به آن «كنستی توسیون» (constitution) یا «كنستی تیوشن» (قانون اساسی و مشروطیت) می گفتند می رسید. ژاپنی ها اقدامی شبیه به كار امیركبیر را در چهارده سال بعد یعنی در ۱۸۶۸ در زمان امپراتوری «موتوسو هیتو» (Mutsuhito) به اتفاق صدراعظمش «هیرو بومی ای تو» (Hirobumi Ito) انجام دادند و دست «شگون ها» (Shogoun) یا سپهسالاران كل و عوامل نفوذی سنت گرا، مرتجع و فاسد را از دربار ژاپن كوتاه كردند. از ۱۸۶۸ تا ۱۸۸۹ یعنی به مدت ۲۱ سال آنها با ساختن دارالفنون هایی شبیه اروپا و فرستادن محصل به خارجه و استخدام اساتید خارجی، ژاپن را به قول آلبرماله مورخ فرانسوی به اندازه ششصدسال جلو بردند. سرزمینی كه به صورت سنتی به كشور آفتاب طالع معروف بود در اثر این دگرگونی بزرگ فرهنگی كه در تاریخ ژاپن به «انقلاب میجی» (Meigi) (نهضت صلح روشن) معروف بود در ردیف قدرت های اروپایی قرار گرفت. به طوری كه در ۱۹۰۵ میلادی (۱۲۸۴ شمسی) ژاپن یگانه كشور آسیا بود كه روسیه، یعنی بزرگترین كشور اروپایی، را طی جنگ دریایی تسوشیما شكست داد. و در واقع آفتاب بخت ژاپن طالع گردید و در زمره قدرت های بزرگ جهان درآمد. میرزاتقی خان امیركبیر چهارده سال قبل از ژاپنی ها دست كسانی چون سلطنه ها، دوله ها و افراد فاسد بانفوذ را از دربار كوتاه كرد. آنها در دربار ناصرالدین شاه همان مقامی را داشتند كه شگون ها در دربار ژاپن، ولی افسوس كه دست اجنبی این رادمرد را از ایران گرفت. شاهزاده سنگدلی چون مسعود میرزا ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه در تاریخ مسعودی اعتراف به قتل او به وسیله پدرش می كند و می نویسد: «میرزا تقی خان امیرنظام در اوایل دولتش مدرسه برپا كرد و ترتیب قشون داد و كارهایی كرد. آنچه كه ما امروز داریم از آثار این مدرسه است اما بیچاره سرش را در این راه داد. از روی انصاف بگویم و خدا را به شهادت می طلبم كه در مورد مقام آن مرد نمك به حلال یكتا غلو نكردم. او از خواجه نظام الملك وزیر سلاجقه، صاحب بن عباد وزیر دیالمه و پرنس بیسمارك، لرد پالمرستون و ریشلیو فرانسوی و پرنس كارچه كف روس بحق با عرضه تر بوده است. در جمعه ۱۷ ربیع الاول ۱۲۶۸ در حمام كشته شد و او را فصد كردند و به دیار عدمش فرستادند ولی آثار او هنوز با قی است.»

● جریان ایجاد دارالفنون

میرزا تقی خان امیركبیر در (۱۲۶۶ ه ق) فرمان داد تا در گوشه ای از ارك شاهی واقع در شرق خیابان باب همایون (شمال غرب خیابان ناصریه «ناصرخسرو بعدی») ساختمانی برای این مدرسه ساخته شود. برای انجام این منظور، میرزا رضا مهندس باشی را كه در عهد عباس میرزا نایب السلطنه برای تحصیل به اروپا رفته بود و در رشته معماری و ساختمان تخصص گرفته بود، مامور ساختن دارالفنون كرد. او نیز به محمدتقی معمارباشی كه در دربار ناصرالدین شاه سرپرست بناها بود ماموریت داد كه هرچه زودتر ساختمان آن را به پایان برسانند. هدف امیر آن بود كه فرزندان مستعد همه طبقات اجتماعی در آن به صورت رایگان درس بخوانند. غافل از آنكه بعد از عزل او این مدرسه به طبقات اعیان و شاهزادگان تعلق خواهد گرفت و بالاخره امیركبیر با توطئه مامورین سفارت انگلیس مقیم تهران و حمایت مهدعلیا مادر شاه و میرزا آقاخان نوری (اعتمادالدوله) از همه مشاغلی كه داشت عزل شد و در ۲۵ محرم ۱۲۶۸ ه ق به كاشان تبعید شد و در ۱۷ ربیع الاول همان سال در حمام فین كاشان به قتل رسید. در ۵ ربیع الاول ۱۲۶۸ یعنی ۱۲ روز قبل از قتل میرزاتقی خان امیركبیر، ناصرالدین شاه این مدرسه را افتتاح كرد. او بعد از قتل امیر، بارها با زمزمه اشعار زیر اظهار ندامت می كرد:

مرد خردمند هنرپیشه را - عمر دو بایست در این روزگار

تا به یكی تجربه آموختن- در دگری تجربه بردن به كار

● استخدام كادر علمی و نحوه اداره و سازمان دارالفنون

میرزاتقی خان برای تامین كادر هیات علمی در درجه اول از میان فارغ التحصیلان ایرانی مدارس اروپایی كه در زمان عباس میرزا به فرنگ رفته بودند به عنوان استاد و مترجم كتب مختلف علوم استفاده كرد و برای رفع كمبود كادر علمی به نمایندگان و سفرای ایران در اروپا دستور داد كه به غیر از انگلستان و روسیه كه به ایران طمع ورزی استعماری دارند با دولت ها و روسای دارالفنون ها و انیورسیته های (دانشگاه ها) اروپا مذاكره و ترتیب استخدام اساتید مورد لزوم را در رشته های نظام، مهندس، طب، جغرافیا، علوم طبیعی، فن چاپ، گرافیك، نقشه برداری و ریاضیات بدهند.

زمانی كه امیر عزل شد تمام امور مربوط به ساختمان دارالفنون و استخدام اساتید و معلمین را انجام داده بود. ولی در طول سلطنت پنجاه ساله ناصرالدین شاه عده ای از فارغ التحصیلان همین مدرسه و استادان خارجی به عنوان معلم و استاد به استخدام دارالفنون درآمدند تا رفع كمبود اساتیدی را بنمایند كه در ابتدای تاسیس این مدرسه به استخدام ایران درآمده و سپس به عللی به مملكت خود بازگشته بودند. اساتید اولیه دارالفنون عبارت بودند از دكتر «پولاك» اتریشی معلم طب، دكتر «كلوكه» فرانسوی معلم طب، دكتر «شلیمر» اتریشی معلم طب و داروسازی، كاپیتن «زاتی» استاد مهندسی نظامی و مهندس «كارنوتا» استاد عملیات كوهستانی نظامی كه هر دو اتریشی بودند، ژنرال «پروسكی» لهستانی الاصل استاد جغرافیا و زبان فرانسه، موسیو «بوهلر» فرانسوی معلم ریاضیات، موسیو «ریشار» فرانسوی عكاس باشی و استاد زبان فرانسه و انگلیسی كه در ضمن زبان فارسی را می دانست و او اولین عكس را از ناصرالدین شاه گرفت. محصلین ممتاز رشته عكاسی به دستور او برای تكمیل فن عكاسی به سالز بروك اتریش می رفتند. میرزاابوالحسن خان فروغی ذكاءالملك اول معلم ادبیات، تاریخ و فلسفه، محمدعلی فروغی ذكاءالملك دوم معلم فسلفه، تاریخ و ادبیات، میرزاعبدالغفارخان نجم الدوله معلم ریاضیات و نجوم، واگت اتریشی معلم علوم طبیعی، مادروس خان ارمنی اهل جلفا كه فارغ التحصیل روسیه بود، ضمن تدریس زبان روسی به ناصرالدین شاه معلم زبان روسی دارالفنون بود. رضا قلی خان هدایت ضمن حفظ نظامت، معلم تاریخ و ادبیات، میرزاعبدالغفارخان معلم ریاضی، موسیولومر رئیس بخش موزیك نظام، میرزاكاظم خان معلم شیمی و طبیعی، محمدخان كمال الملك غفاری معلم نقاشی و هنر، محمدرضا كلهر معلم خوش نویسی، ابوترات غفاری معلم نقاشی و هنر، عبدالمطلب ادیب كاشانی معلم ادبیات، مهندس عباس خان استاد پیاده نظام، ابوالحسن نقاش باشی معلم نقاشی، تقی خان حكیم باشی كاشانی معلم طب و شیمی و داروسازی، دكتر خلیل ثقفی اعلم الدوله معلم طب، كلنل پوشه ایتالیایی معلم پیاده نظام. برای ترجمه دروس از مترجمین زیر استفاده می شد میرزا ملكم خان اصفهانی، دكتر خلیل ثقفی، مادروس خان، میرزا آقاخان كرمانی، میرزاعلی خان امین الدوله، محمدحسین خان فروغی، محمدعلی فروغی. روز یكشنبه ۵ ربیع الاول ۱۲۶۸ یعنی در حدود ۱۵۶ سال پیش مدرسه دارالفنون با حضور ناصرالدین شاه و رجال دربار با صد نفر دانش آموز كه همه فرزندان شاهزادگان و اعیان و وابستگان آنها بودند و لباس متحدالشكل در برداشتند افتتاح شد. اولین رئیس دارالفنون میرزامحمدخان شیرازی بود كه شغل وزارت امورخارجه را نیز برعهده داشت.

در روز افتتاح به امر ناصرالدین شاه، رضاقلی خان هدایت معروف به للـه باشی، جدخاندان هدایت كه فردی دانشمند بود به نظامت مدرسه انتخاب شد. در این مدرسه جوانان ایرانی در رشته های مختلف تربیت می شدند. از جمله طب و داروسازی، ریاضیات و مهندسی، معدن شناسی و شیمی، نظام و موزیك (پیاده، سوار و توپخانه)، نقاشی، تاریخ و جغرافیا، علوم طبیعی، ادبیات فارسی و عربی اما شاه اجازه نداد رشته علوم سیاسی تدریس شود زیرا از انتشار افكار آزادیخواهانه در بین جوانان وحشت داشت و هركس كه در این باره صحبت می كرد به شدت سیاست می شد.

اما برای جبران این كمبود محمدحسین فروغی ذكاء الملك اول، چون تاریخ را اصل و مبنای سیاست می دانست و عقیده داشت كه بدون این علم، سیاست قابل فهم نخواهد بود ضمن تدریس تاریخ جهان به ویژه اروپا و عقاید فلسفی فلاسفه از یونان باستان تا دوره معاصر به طور ضمنی و غیرمستقیم علوم سیاسی را در قالب مسائل فلسفی و تاریخی به محصلین می آموخت. محصلین علاوه بر اخذ شهریه ماهانه از غذای بین روز نیز استفاده می كردند.

سیروس غفاریان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید