چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
ابزارهای داستان
بدون شک هرانسانی در هر سن و با هر جنسیت و درهرشرایط ِ زیست محیطی ، چنانچه بخواهد ، می تواند مطلبی شبیه به دا ستان و یا داستانی نه چندان کامل بگوید که ا لبته شد ت و ضعف ِ توانایی خیا لپردازی های گوینده در کیفیت آن بی تأ ثیر نخواهد بود. برای نمونه : اگر به خیالپردازی های کودکان دقت کنیم و یااز آن ها بخواهیم برایمان قصه بگویند ، می بینیم پس از مکثی کم یا بیش ، چگونه جملاتی را سر هم بندی می کنند و اشخا ص و ماجراهای مربوط یا بی ربطی را کنار هم می چینند و با آغاز و پایان هر ماجرا ناقص یا کامل تحویل ما می دهند ؛ و یا هنگامی که گوش به نقل مادر بزرگ ها می سپاریم درمی یا بیم چگونه و با چه شیوه ی دلپذیری آموخته ها را با آنچه زا ییده ی ذهن خودشان است به هم می آمیزند و به گوش شنونده می ریزند.
چنانچه دنباله ی این بحث را پی بگیریم و از اقشار ِ مختلف ِ جامعه نمونه بیاوریم متوجه می شویم همه کس ، پیر یا جوان ، تحصیل کرده یا بی سواد ، فقیر وغنی ، زن یا مرد و حتا کودکان می توانند مطا لب سرگرم کننده و گاه آموزنده ای را به نام داستان بیان کنند ؛ آنهم بی آنکه برای آن به مطالعه ی کافی و دانش قصه گویی مجهز باشند ، که ذات ِ داستانسرایی از آغاز ِ پیدایش تا کنون همزاد و همراه ِ بشر بوده است ؛ اما هیچ یک از اینان که برشمردیم را داستان نویس نمی دانیم زیرا اگرچه گفتن یا نوشتن جمله ها و ارایه ی اشخا ص و ماجراهای پیاپی آسا ن است ولی تا زمانی که این قطعات با دقت وظرا فت و به درستی درهم تنیده نشده باشد و اندیشه ای درپس ِ پشت نداشته باشد ، عنوا ن داستان به خود نمی گیرد.
خلق داستان کامل و ما ندگار کاری است که فقط کارشناسی به نام نویسنده ( صحیح تر بکار بردن عنوان داستان نویس است ؛ اما چون در این متن کلمه ی داستان کراراً بیان میشود برای پرهیز از بکاربردن واژه های مکرر، عنوان نویسنده را آوردم ) از عهده اش بر می آید . ا لبته منظور از نویسنده کسی ا ست که به اصول دا ستان نویسی آگاه ا ست و مهارت لازم برای به خدمت گرفتن ِآن اصول را هم دارد .
زیرا اگرچه بسیاری از عزیزان فقط با اتکا ء به قریحه ی قصه گویی خود مبادرت به نگارش می کنند اما تا هنگامی که استعداد ِ ذاتی با آموزش ِ کافی توأم نباشد و تلاشی واقعاً جدی به همراه نداشته باشد،حاصل ِ کار چندان رضا یت بخش نخواهد بود. بنابراین آنچه نویسنده ی راستین ادبیات را از دیگران متمایز می کند ، علاوه بر استعداد ِ نویسنده گی ، آگاهی لازم به اصول دا ستان نویسی و شنا خت شیوه ی بیان و با فت ِ آن است .
انتخاب ِ زاویه دیدِ منا سب ، بکار گیری نثر روان و موجز ، آفریدن شخصیت های باور پذیر با خصوصیات واقعی جنس و سنی و طبقاتی مخصوص به خود ، ایجاد ِماجراهای سنجیده ، در نظر داشتن ِ استحکام ساختمان و همچنین پرداخت ِ دقیق ، زیبا و همه جانبه ی یک یا چند موضوع با زمان و فضای آن ، عواملی هستند در کنار متن ِ برگزیده برای نگارش تا پس از طی مراحل آغاز ، امتداد، فراز ، فرود و پایان ِماجرا ، به صورتٍِ داستانی تمام عیار عرضه شود ؛ هر چند عده ای از اهل قلم بی اعتنا به ا ین ملزومات ، فقط به بازتاب ِ ذهن مشغولی های خود و یا آنچه درنگاه شان گیراست بسنده می کنند ؛ آنهم بدون انتخاب ِ درست ِ موضوع ، تعیین محدوده ی ماجرا ، پرداخت ِ واژگان ، توجه به رفتاریا روا نشناسی اشخاص .به منظور بحث در این باره و نشان دادن ضرورت ِ پاره ای از آنچه درپیش آمد ، نخست ا ز زبان و نحوه ی پرداخت ِ واژه گان آغاز می کنیم :می دا نیم هر هنرمند ، یا در مجموع هرکس در هرصنفی که هست ابزار کارمختص به خودش را دارد .
ابزارکار نقاش رنگ و بوم و قلم مو؛ فیلمساز ، فیلم و دوربین ؛ نوازنده ، سازِ اختصاصی ؛ پزشک با توجه به تخصص اش ، وسا یل مورد لزوم پزشکی؛ نقشه ونقاله و دیگر وسایل مهندسی برای مهندس، ضروریست و همچنین ا ست سایر ابزار ومشاغل. ابزار کار داستان نویس هم کلمه است . هرچند همین جا می توا ن از نویسنده به مفهوم عام آن یاد کرد ، یعنی همه کسانی که با کلام و کتب سرو کار دارند از مورخ و محقق و مفسرو فیلسوف گرفته تا نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس و حتا شاعر؛ اما به منظور هدا یت بحث در یک جریان ِ کوتاه و مشخص، فقط به داستان نویس می پردازیم . داستان نویس برای بیان اندیشه و احساس خود به واژه نیاز داردو هر قدر دامنه ی دا نشِ واژه گان ا ش وسیع تر باشد، کارش آسان تر خواهد بود .در واقع پس از انتخاب موضوعی برای نوشتن و در نظر داشتن ِ طرح آن کم یا زیاد آنچه وجود ش ضرورت دارد ، کلمه است .
مجموع کلمات وشیوه ی ا ستفاده از آنها ، زبان ِ داستان را می سازند . زبان ِ داستان هرقدرسنجیده تر ، موجز تر و روان تر باشد ، توفیق ِ ارتباط ِ آن با مخاطب بیشتر خواهد بود. نکته ی جالب این ا ست که در هر اثر داستانی آنچه در نخستین نگاه به چشم می نشیند نه قدرت ِ تکنیک و یا غنای محتوا ، بلکه نثر ِ آن ا ست . نثر یا زبان ِ داستان چنانچه ضعیف باشد ، بدون شک گیرایی و اهمیت ِ موضوع ، توان ِ فنی و درمجموع ساختار ِ داستان را کم رنگ خواهد کرد.
● برای پیشگیری از این آسیب ِ جدی چه باید کرد ؟
نگارنده در حدِ آموخته های اندک و با قلم ِ قاصر ِ خود راه کارهایی را به شرحی که در پی خواهد آمد پیشنهاد می کند که مطمئن است کافی نیست ؛ پس ، از اساتید ِ فرهنگ و اد ب ، بزرگان ِ هنر و اندیشه . و صاحبان ِ ایده ا نتظار دارد چنا نچه کاستی ، اضافا ت و انحرافاتی در این بحث مشاهده کردند با راهنمایی بموقع و ابلاغ دیدگاه های خود ، یاری رسان باشند .
۱) استفاده از کلمات و ا صطلاحات مناسب : گاهی نویسنده برای نوشتن متنی تاریخی ناگزیر است گریزی به دوران با ستان بزند و با توجه به قدمت ِ زمان ِ وقوع ماجرا از واژگان قدیمی یا قدیمی تر استفاده کند ؛ یا بنا برضرورت ِ داستان از گویش ِ اقلیمی خاص بهره بگیرد که در هردو مورد هیچ ایرادی نیست ؛ تنها نکته ی ضروری یکسانی متن است ؛ نه این که در فضایی کهن به یکباره کلمه یا جمله ای غریب گنجانیده شود ،مثل: « سعدان شاه فرمود ازاین زیاده گناه چه خواهد بود که من مدتی تشنه بوده راه برانده ام و به تو رسیده ام و ا ز تو آب طلبیده ام . تو آب بریختی و چون برسرچاه شدم مرا تمسخر بنمودی .
زین سبب تورا خواهم کشت» درنظر بگیرید اگر پاسخِ مخاطب با لحن امروزی باشد ، موضوع چقدر مضحک خواهد شد: « دخترچون این کلمات بشنید ، خندان پاسخ داد : آره جون خودت ، اونم هیشکی نه ، تو » .
همچنین بهتر است انتخاب واژه گان چه اقلیمی ، چه قدیمی به گونه ای باشد که خوا ننده متن ناگزیر نشود مکرر به زیر نویس ها ، یا فرهنگ لغات مراجعه کند و در نتیجه خسته شود.گاهی آن که داستان را روایت می کند ، نویسنده نیست ، شخصیت اصلی داستان ، یا اشخاصی از دا ستان هستند . در واقع نویسنده در قالب یکی از شخصیت ها رفته و از نگاه ِ او و با زبان او دا ستان را روایت می کند و برحسب اتفاق راوی هنر مند است ، یا دانشمند و یا در مجموع انسان ِ فرهیخته ، یا کسی است که موقعیت ِ اجتماعی یا شأ ن بالایی دارد . اگر در خارج ا ز حوزه ی دا ستان به گفتار چنین اشخاصی د قت کنیم ، متوجه تفاوت ِ تقریبی آ ن با بیان ِ دیگران خواهیم شد ، به این معنی که این اشخا ص معمولاً از کلماتِ فاخر و تخصصی مرتبط با پیشه ی خود ، بیشتر ا ستفاده می کنند .
در این گونه مواقع نویسنده به منظور ارایه و القا هرچه بیشتر ِ چهره ی واقعی شخصیت یا ا شخاص ِ داستان به خوانند ، خود را ملزم به نگارش متنی ادیبانه می داند . برای نمونه : راوی قطعه ای که در پی خواهد آمد گویا زمانی به دربار شاهان تعلق داشته است شاهزاده بوده است - ؛ شاه زاده ای هنر مند . هنر ا و نقاشی و کوزه گری ست . اگر چه از بدِ روز گار به گفته ی خودش اکنون به « شغل ِ پست ِ بار بری » پرداخته ، اما بیان اش همچنان سنجیده ، ادیبانه و همراه با تصویر پردازی ا ست : « این ، پرسشی ست سرشار از شگفتی که از ژرفای وجودش برخواهد خاست و من ، خم خواهم شد و از بین آ ن همه کوزه ، یکی را برخواهم گزید و سرِ دست خواهم گرفت که بر آ ن تصویر ِ عفریته ا یست چهار شانه ، بلند بالا، تیره رو ، قوی بازو ، با موهای آشفته ِ بسیار بلند ِ سرخ ....» .
جدا ا ز ا ستثناها و چنانچه ضرورتی نباشد ، دا ستان نویس برای برقراری هرچه بیشتر و عمیق ترِ ا رتباط با مخاطب یا مخاطبان سعی می کند از بیانی ساده و روا ن بهره بگیرد . مثلا ً بجای این که بنویسد « پنداشت برخاسته ا ست » یا « به چه می ا ند یشید ؟ » ویا جمله هایی از این د ست ، هرچند شکیل و یکپارچه فارسی هستند ، اما چون ا ز کلماتی مثل پندا شت ، برخاست ، اندیشید و... در زبان ِ محاوره بویژه در بین عامه ی مردم استفاده ِچندانی نمی شود ، بناچار « خیا ل کرد بلند شده » و « به چه فکر می کنی ؟ » را می نویسند که ظاهرا ً روان تر و محسوس تر است .
نکته ای که نباید فراموش بشود وظیفه ی نویسنده و ا د یب ا ست در خدمت به زبان ، فرهنگ و ا د ب ِ پارسی و تلاش برای تعالی هرچه بیشترِ آن . یکی از وظایف ، پیراستن ِ زبان ا ست از واژه گان ِ بیگانه و در صورت ِ نیاز یافتن ِ جایگزین ِ مناسب برای آ ن ها . خصوصا ًاین که زبانِ داستان به علت ِ ویژه گی های انحصاری و تفاوتی که با آثارِ علمی و تحقیقی و فلسفی و غیره دارد ، میزبان مطلوبی برای واژه های وارداتی نیست ؛ یا به عبارتی دیگر : گروهی از کلمات ، کلمات ِ داستانی نیستند ، مثل « پتانسیل » ، « اکیپ » ، « راندمان » و... که اگر نویسنده ای درمتن البته نه از زبا نِ شخصیت های دا ستانی چنین کلماتی را بکار ببرد ، مانند : « از پتانسیل ِ بالایی برخوردار بود » ، « یک ا کیپ از آنان منتظرِ رسیدن ِ دوستان خود بودندو ...» خواسته یا ناخوا سته به بیان ِ داستانی خود آ سیب رسانیده است .
بنابراین برای اجتناب از ا ین امر ، بهتر است به جای « پتانسیل » کلمه ی گنجایش و عوض ِ « اکیپ » ، گروه را بنویسد و حتا بکوشد به جای واژه گانی نظیر ِ « اقلا ً و حدا قل » ، « اکثرا ً و حد اکثر » ، « معلومات » ، « مجهولات » ، « کاملا ً » و دیگر کلماتی که یکدست بیگانه اند جایگزین هایی مثل « دست ِ کم » ، « دست ِ بالا » ، « دانسته ها یا شناخته ها » ، « ناشناخته ها یا نادانسته ها » و « یکپارچه یا یکدست » را بگذارد .
شاید بین گفته ی ا خیر وآنچه در بالا راجع به پندا شت و برخاست و غیره اشاره شد ، تناقضی مشاهده شودکه لازم به توضیح است : منظور از جایگزین کردن ِ کلماتی مثل خیال کرد ، بلند شد و فکر می کنید به جای پندا شت و برخاست و می اندیشید ، از سویی فقط رعایت سادگی و یکدستی نثر ا ست نه ارزش گذاری بیشتر ؛ بویژه این که بسیاری از کلمات ما نند خیال ، هرچند ریشه ی عربی دارند، اما کلمات ِ فارسی شده ای هستند که از اصل ِ خود فاصله ی بسیاری گرفته اند ؛ و از سویی دیگر تأ کید بر یکدستی و یکنواختی متن ا ست به هر لحن و زبانی که می خواهد باشد.
۲) رعایت ایجاز در نوشتن و زیبا نویسی:
مجموعه ی واژ ه گان بخشی از دارایی نویسنده ا ست . اگر تجارب ، آموخته ها و توانایی های داستان پردازی نویسنده را مسکن و پیشه ی او فرض کنیم ، واژه ، حقوق ِ ماهیانه یا درواقع نقدینگی اش محسوب می شود. بی گمان کسی که عقل معاش دارد دوست ندارد درآمد یا دارایی اش را بی حساب و کتا ب خرج کند .
به عبارت ِ دیگر هنگامی که ما می توانیم برای تهیه ی هر چیزی مبلغی معین بپردازیم ، چه لزومی به پردا خت ِ مبلغ ِ بیشتر با بت ِ همان چیز است ؟.
تا ا ینجا از دیدگاه اقتصادی به قضیه نگاه کردیم؛ اگر به زیبایی اثر ادبی هم توجه دا شته باشیم ، می بینیم ا جتناب از طول و تفصیل های زائد و پرهیز از بکاربردن واژ ه های تکراری چقدر اثر را شکیل تر و زیبا تر می کند . بارها شنیده ایم انتقال ِ کامل ِ مفهوم با کمترین کلمات ، هنر ا ست . برای روشن شدن موضوع ناگزیر به ارایه ی نمونه ها یی چند هستیم .
اسماعیل زرعی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت زنان تهران هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران سیل فضای مجازی دستگیری شورای شهر تهران آموزش و پرورش
بانک مرکزی دلار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو سایپا ایران خودرو قیمت طلا بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما تئاتر موسیقی کتاب فیلم دفاع مقدس نون خ
اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی فلسطین نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن نتانیاهو افغانستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان بایرن مونیخ تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اپل گوگل پهپاد همراه اول آیفون ماه
داروخانه مسمومیت دیابت قهوه کاهش وزن بارداری خواب سلامت روان آلزایمر