یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نان و قلم


نان و قلم

اقتصاد روزنامه های بخش خصوصی کشورهای در حال توسعه

۱) ضرورت استقلال مالی

هر چند که سال ۲۰۰۶، طبق اعلام گزارشگران بدون مرز، خطرناک ترین سال برای روزنامه نگاران بوده است و ۸۱ کشته و ۱۳۰ زندانی در پایان سال، این خطرات را نشان می دهد، اما فراتر از این اعداد، خطر در کمین روزنامه نگاران در پاره ای از کشورهای در حال توسعه، خطری است که شکل موثری از سانسور را دارد؛ خطر آن است که انحصاری دولتی و یا شرکتی با ارتباط با دولت به سردبیر روزنامه ای مستقل اطلاع دهد که دادن آگهی به آن روزنامه را متوقف خواهد کرد.

هرچند در این روزگار، کشورها کم و بیش نگران وجهه بین المللی خود هستند و رژیم هایی چون برمه و یا ویتنام که به سانسور مستقیم رو آورده اند و کاری با افکار عمومی بین المللی ندارند، استثنا تلقی می شوند، اما آن گاه که سطح را می کاویم، درمی یابیم که سانسوری از جنسی دیگر و پیچیده تر در جریان است.

عنوان آن را می توانیم «سانسور لطیف» بنامیم: ندادن آگهی، عدم دسترسی به خدمات انحصاری، قطع یارانه آن جا که روزنامه های هم جهت یارانه دریافت می کنند، وضع مالیات یا عوارض خاص و اعمال محدودیت های دیگر، روش هایی است که دولت ها در جهان سوم برای فشار آوردن بر رسانه ها اعمال می کنند. این شیوه ها از آن رو فایده دارد که کم تر مورد توجه گروه های فشار یا سازمان های NGO قرار می گیرد و کم تر توجه سفارت خانه های خارجی را جلب می کند. فشار اقتصادی آن چنان امری عادی است و زنجیره علت و معلولیش آن چنان غیرقابل اثبات است که توسط هیچ سازمان بین المللی معتبری به طور دائمی رصد نمی شود.

در بعضی از کشورهای کمونیستی سابق، روزنامه نگاران بسیاری از این شکوه دارند که سانسور مطبوعاتی گذشته که مانع اصلی آزادی بیان بوده است، اکنون با اعمال فشارهای اقتصادی جایگزین شده است.

هر چه دولت ها در برخی کشورهای جهان سوم بیش تر و بیشتر فرا می گیرند که موانع مالی می تواند بدون گذاشتن رد پا، رسانه های آزاد را در فشار گذارد، رسانه های مستقل نیز عمیق تر درمی یابند که بهترین شیوه ادامه کار - با حفظ استقلال تحریریه - با خود پایداری و استقلال مالی تضمین می شود. استقلال و ثبات مالی تا حد زیادی استقلال و آزادی عمل حرفه ای را تامین می کند. بدون استقلال مالی، احتمال بالایی وجود دارد که استقلال تحریریه فدا شود. البته تاکید صرف بر استقلال تحریریه نیز خطر پیامدهای مالی را دارد.

فرو پاشی کشورهای کمونیستی مثلا در لهستان، نظم جدیدی به حیات مطبوعات بخشید که محیط فعالیت آن ها را دگرگون کرد و اجازه داد که موسسات مطبوعاتی ارزش پیدا کنند و قیمت آن ها تا چند برابر ارزش اسمی بالا رود. راه دوری نرویم. در ایران خود ما نیز در مقطع انقلاب و یا در آغاز فصل موسوم به دوم خرداد، مطبوعات از گشایشی برخوردار شدند که امروز از آن بی بهره اند.

۲) ضرورت تبدیل روزنامه به کسب وکاری مستقل

در جایگاه کارآفرینی و روزنامه نگاری متعهد، باید دانست که استقلال مالی دست در دست استقلال تحریریه پیش می رود. استقلال مالی بنیان حیات روزنامه هاست. اگر روزنامه از نظر مالی مستقل باشد، کسب و کار آن ادامه می یابد اما اگر نباشد، به کسب و کاری دیگر بدل می شود؛ کسب و کاری که حداقل مورد علاقه ما در این جمع نیست.

آگهی های تبلیغاتی در کشوری که بخش اعظم اقتصاد آن دولتی است، عمدتا از دولت گرفته می شود. حتی مطبوعات مستقل نیز در این کشورها به شدت نگران عکس العمل دولت نسبت به مقالات و نوشته های آن ها هستند و می دانند که مدیران دولتی مایل نیستند در مطبوعاتی تبلیغات کنند که نسبت به دولت منتقدند.

اما ایجاد بنیان اقتصادی قدرتمند برای مقابله با فشارها، از کوره راهی طولانی و صعب العبور می گذرد. در این مسیر، اگر روزنامه ها کمک هایی هم دریافت کنند، باید بدانند که نهایتا ناچارند خودکفا و از نظر مالی خودگردان شوند.

۳) حیات روزنامه در گرو شکوفایی اقتصاد

حیات روزنامه های آزاد و فعال که در ایجاد دموکراسی های موفق نقش آفرین باشند، رابطه مستحکمی با اقتصاد بازار توانا برای رشد، خلق شغل و کاهش فقر دارد.

رابطه روزنامه دارای کارکرد صحیح با رشد اقتصادی باعث شده است که آزادی و جلوه بیرونی مطبوعات دیگر صرفا در حوزه سیاسی طرح نشود. اگر حاصل مطبوعات در حال رشد و شکوفایی، دستیابی به نتایج اقتصادی بهتر برای جامعه است، آن گاه دولت ها می توانند و باید از توسعه رسانه ها به مثابه یکی از عناصر دخیل در توسعه اقتصادی و اجتماعی گسترده تر، حمایت کنند.

تغییرات عمده در مطبوعات آن گاه به چشم خواهد آمد که تغییرات عمده در اقتصاد رخ دهد. قبل از آن، برای اصحاب مطبوعات، چشم اندازی نیست که به آن امید ببندند. تضعیف موقعیت اقتصادی روزنامه ها و افزایش فشارهای اقتصادی باعث می شود که موسسات خبری و روزنامه ها در پی جست وجوی پشتوانه مطمئن، به حمایت سیاست مداران و یا گروه های منافع خاص رو آورند، چنین کاری البته استقلال تحریریه آن ها را مخدوش می کند. روزنامه می تواند برای مقابله با زیان های خود تقلا کند، اما اگر در این مسیر می کوشد که نتیجه انتخابات را عوض کند، یا به امتیازات قانون گذاری یا مقررات ویژه ای دل بسته است، صاحب امتیاز باید بداند که روزنامه را در تله دیگری گرفتار می کند.

روزنامه های روسیه که در دو سال اول فروپاشی اتحاد شوروی از آزادی عمل گسترده ای برخوردار شدند، با تضعیف وضعیت اقتصادی، ناچار به تکیه بر یارانه ها و حمایت های دولت شدند و آن پرداخت ها، آن چنان ناچیز بود که تداوم حیات مالی آن ها را تضمین نمی کرد و البته استقلال تحریریه آن ها نیز با خطر مواجه شد.

هم امروز، حتی دولت های محلی در روسیه، ارقام قابل ملاحظه ای از بودجه خود را به تبلیغات اختصاص می دهند و معنی این امر آن است که مطبوعات به درآمدهای بخش دولتی سخت محتاج هستند. آن بخش از موسسات مطبوعاتی هم که وامدار مقامات سیاسی نشدند، در دامن امپراتوری های مالی و کسب وکاری افتادند که در دهه ۹۰ در روسیه شکل گرفت.

الیگارشی اداره کننده مطبوعات امروز روسیه به دنبال خلق نهادهایی است که چندان به کیفیت اطلاعات علاقه ندارند و دل نگران محتوای خبر نیستند. آن چه آن ها می خواهند بازوهای تبلیغاتچی و آوازه گری است. مطبوعات بین الیگارشی کسب وکار و دولت وامانده اند و استقلال آن دسته که به حسن نیت مقامات سیاسی دل بسته اند، چندان تفاوتی با این گروه ندارند.

روزنامه های روسیه امروز راهی ندارند، مگر آن که مسیر روزنامه های آلمان شرقی و چک را بپیمایند و بتوانند به اتکای تقویت اقتصاد و به ویژه با تقویت بخش های خصوصی در آن اقتصاد، عمده درآمدهای خود را به درآمد وصولی از بخش خصوصی بدل کنند.

البته رابطه بین مطبوعات و اقتصاد پیرامونی آن، رابطه ای ساده نیست. مطبوعات خود به توسعه فعالیت اقتصادی کمک می کنند، اما وضعیت اقتصاد خود بر سلامت مطبوعات تاثیر می گذارد و این کار را به طور مستقیم با اثرگذاری بر مخاطبان و آگهی دهندگانی انجام می دهد که استقلال مالی روزنامه ها را تامین می کنند. تجربه کشورهای مختلف نشان می دهد که چگونه مطبوعات در اقتصاد ریشه دوانده اند، هم از نظر نقشی که در آن اقتصاد دارند و هم از نظر آن چه از اقتصاد می گیرند.

در پس بحث های داغ و پرشور مربوط به حقوق و مسوولیت های مطبوعات، غالبا این نکته ساده نادیده گرفته می شود که مطبوعات هم نوعی کسب و کار هستند. این واقعیت حتی از چشم سازمان های بین المللی ای که از مطبوعات آزاد حمایت می کنند، غالبا مخفی می ماند. این کسب و کار نیز مانند سایر کسب و کارها می تواند با موفقیت های مالی بسیار قرین باشد و یا با شکست کاری مواجه شود. همچون دیگر کسب و کارها، فعالیت روزنامه نیز عمیقا تحت تاثیر واقعیت های اقتصادی پیرامونی است. اما این کسب و کار باید فراتر از موج سواری در شرایط اقتصادی مناسب و بالارفتن قیمت نفت و رشد درآمد سرانه و نزول در شرایط رکود اقتصادی برود. موفقیت مطبوعاتی ناشی از هنر مدیران مطبوعات در تعیین راهبرد هایی است که در شرایط مختلف، انبوهی از خوانندگان وفادار را پشتوانه تداوم انتشار روزنامه کند، هر روز معتبرتر از روز قبل شود و هر زمان با کسب سود، به حیات خود ادامه دهد.

هر چند همه ما می دانیم کارکرد روزنامه باید «توسعه ای مناسب» برای کشور باشد و ظرفیت آن را داشته باشد که به مسوولیت پذیری در کشور کمک کند، بازارهای کارآمدتری را فراهم آورد و به شکل گیری جوامع مطلع و دارای اطلاعات کافی یاری رساند، در عین حال، واقف هستیم که همه این منافع، مشروط به استقلال مالی مطبوعات است این استقلال مالی به نوبه خود، حاصل اقتصاد پیرامونی و توان موسسه مطبوعاتی در تبدیل آن محیط اقتصادی، به شرایط متناسب و موزون با منافع خود است.

۴) ویژگی محصولات صنعت مطبوعات

ضروری است توضیح دهیم که چگونه عوامل اقتصادی حاکم بر روزنامه ها، از عوامل اقتصادی حاکم بر سایر صنعت ها متمایز است. هر صاحب امتیاز روزنامه ای در واقع دو محصول مختلف را تولید کرده و در دو بازار مختلف می فروشد: از یک طرف نسخه هایی از روزنامه را به خوانندگان آن و از طرف دیگر، «فضای تبلیغاتی» را به دارندگان آگهی می فروشد.

در بطن خود، فروش این دو محصول مشکلی ندارد، اما تا حدی نامعمول است که تقاضا برای یکی از محصولات، یعنی فضای آگهی در روزنامه، تا حد زیادی به فروش محصول دیگر، یعنی نسخه های روزنامه یا تیراژ بستگی دارد. و حتی بسیار غیر معمول تر است که در یابیم تقاضا برای فضای آگهی در روزنامه تا حد زیادی به شخصیت خوانندگان روزنامه نیز بستگی دارد.

با وجود ویژگی های بسیار متنوع خوانندگان و شخصیت های متفاوت آنان و حتی علاقه آن ها به شکل و یا اندازه حروف روزنامه، اگر امکانات انتشار متن الکترونیک روزنامه ها را در کشورهای در حال توسعه نادیده انگاریم، معمولا فقط یک «مدل» از هر روزنامه در هر روز عرضه می شود که در تقابل روشن با تولید سایر محصولات است که به رنگ ها و اندازه های مختلف و با بسته بندی های گوناگون عرضه می شود.

محصولی که روزنامه ها می فروشند، فاسد شدنی است، چرا که هر روز باید طرحی نو در انداخت و چیز تازه ای خلق کرد. این ویژگی اهمیت آنچه را که صنعت روزنامه، «هزینه های نسخه جدید» می خواند، نشان می دهد که مشابه هزینه های سربار طراحی، توسعه و تولید محصولات جدید در سایر صنایع است.

همه شما که در صنعت روزنامه فعالید، با «نظریه تیراژ مارپیچی» آشنایید. این نظریه می گوید که رابطه متقابل بین بازارهای روزنامه و تبلیغات باعث می شود که روزنامه های با تیراژ کم تر دچار دور باطل شده و نهایتا به زوال نزدیک شوند.

۵) مشکلات امروز صنعت مطبوعات

روزنامه های جهان چپ و راست از تعداد خبرنگاران و نویسندگان خود می کاهند تا بتوانند حاشیه سود خود را حفظ کنند؛ این در شرایطی است که چاپ های کاغذی روزنامه ها کم تر و کم تر آگهی به خود جذب می کنند و روزنامه ها راه را برای محتوای روی اینترنت گشوده اند.

روزنامه های کاغذی تا چه زمان می توانند در مقابل این امواج مقاومت کنند؟ آیا عصر اینترنت پایان دوران روزنامه هاست، چرا که اینترنت توان آن را دارد که در خبر رسانی دارای کیفیت بالا باشد و به هر کس در هر کجا اجازه دهد که اظهارنظر کند.

در همه کشورهای جهان، روزنامه ها به سختی از اینترنت آسیب دیده اند؛ آگهی های چاپی به شدت در حال کاهش است و تیتراژ روزنامه ها کاهش یافته است و انتشار الکترونیک روزنامه ها نتوانسته درآمد جبران پذیری برای کاهش آگهی چاپ های کاغذی باشد. این معضل چه گونه باید مورد حل وفصل قرار گیرد.

۶) وضعیت مطبوعات در ایران

مطبوعات ایران، کشوری بالقوه ثروتمند، از نرخ بالای سواد می باید علی الاصول سود برند، اما شبکه ضعیف توزیع و بخش خصوصی ای که تحت تاثیر شدید جریان های سیاسی است، حیات اقتصادی آن ها را با دشواری همراه کرده است. در حالی که در کشورهایی چون لهستان کمونیست ۲۰ سال پیش، خارجی ها میلیون ها دلار داخل کسب و کار مطبوعاتی پول ریخته اند، مطبوعات بخش خصوصی جمهوری اسلامی ایران، بیش تر قهرمانانه زیان های مالی را تحمل می کنند، مخاطبان محدودی دارند و پایه های لازم برای جذب آگهی را ندارند تا سود آن ها را تضمین کند.

اما تلاش برای استقلال مالی مطبوعات هرگز آسان نیست. فشارهای مالی ممکن است مؤسسات مطبوعاتی را به سمت نجات دهندگانی سوق دهد که نقدینگی را برای آن ها فراهم می آورند، اما قیمت سنگینی از نظر استقلال عمل بر آن ها تحمیل می کنند. مطبوعاتی که از نظر مالی ضعف دارند، در دموکراسی های شکننده و آسیب پذیر، در معرض خطر جذب توسط گروه های سیاسی و یا گروه های با منافع اقتصادی اند. این گروه ها بیش از آن که مؤسسات مطبوعاتی را به شکل کسب و کارهای مستقل بخواهند، آن ها را به صورت دستگاه های تبلیغاتی و آوازه گری خود می خواهند.

۷) تحولات مورد نیاز در اقتصاد مطبوعات ایران

بخش خصوصی مطبوعات ایران بسیار ضعیف است و همچنان نیز کم و بیش علاقه مند به تکیه بر دولت است، چرا که هنوز بخش عظیمی از درآمد این صنعت از بخش دولتی، عمومی و شبه دولتی کسب می شود. تا زمانی که عمده درآمد آگهی روزنامه از منابع دولتی، عمومی و شبه دولتی تامین می شود، نه تنها استقلال تحریریه تامین نمی شود، بلکه استقلال مالی روزنامه ها و تداوم حیات آن ها نیز تضمین نمی شود.

شاید کم تر از پنج درصد فروش و دارایی های صنعت مطبوعات ایران در اختیار بخش خصوصی است.

۹۵ درصد بقیه دراختیار بخش های دولتی و عمومی است. چنین ساختار مالکیتی در هیچ کشور پیشرفته ای قابل مشاهده نیست. بدیهی است صنعتی با چنین ساختار هرگز نمی تواند به صنعتی زنده، سودآور و رقابتی تبدیل شود. این ساختار به اصلاح نیاز دارد و عمده ترین تغییر به خصوصی کردن صنعت و تغییر مالکیت ها بر می گردد.

خصوصی سازی صنعت مطبوعات، پس از مصوبات اخیر قانونی و نیز ابلاغیه مقام معظم رهبری، اکنون ضرورتی غیرقابل تردید و حتی ضرورتی قانونی است. اگر به روح این مصوبات توجه شود، اکنون وجود مالکیت دولتی و عمومی در سطحی چنین گسترده در صنعتی خاص باید غیرقانونی تلقی شود.

همراه با خصوصی سازی این صنعت، حذف همه یارانه ها ضرورت بعدی برای اصلاح ساختار است. روشن است در شرایط جاری، یارانه ها به طور عادلانه بین مطبوعات بخش خصوصی و عمومی توزیع نمی شود. بنابراین، وجود یارانه ها در شرایط فعلی عاملی ضدرقابت و ضدحاکمیت شرایط بازار بر مطبوعات است.

بدون تغییر ساختار صنعت مطبوعات، ورود به حوزه هایی از قبیل آزادی مطبوعات، رقابتی بودن فضای کسب و کار مطبوعات و سودآوری صنعت مطبوعات غیرممکن است. مهم ترین ویژگی اصلاح ساختار باید سودآورشدن و دخل و خرج کردن مطبوعات باشد. بدون رسیدن مطبوعات به مرحله سودآوری، یعنی بدون رسیدن مطبوعات به استقلال اقتصادی، امکان شکل گیری مطبوعات مستقل و آزاد که بتوانند مسؤولیت های اجتماعی خود را انجام دهند، ناممکن است.

تا زمانی که مطبوعات گرفتار دخل و خرج روزانه باشند و برای اخذ آگهی ها و یارانه های دولتی گردن کج کنند و نتوانند از نظر مالی به استقلال برسند و به شرکت های بزرگ سودآور تبدیل شوند، استقلال عمل و امکان ایفای مسوولیت های اجتماعی آن ها ناممکن است.

همه روزنامه های خصوصی در شرایط فعلی با چنین مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند و روزنامه سرمایه نیز از این امر مستثنی نیست.

نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای اجرای قانون اساسی، طبعا نیاز جدی به تجدید ساختار صنعت مطبوعات خود دارد و در این راستا خصوصی سازی این صنعت اقدام ضروری در این برهه زمانی است.

حسین عبده تبریزی



همچنین مشاهده کنید