جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سوریه پس از گزارش «مهلیس»


گزارشهای رسانه های خبری غرب حاكی از آن است كه كار تحقیق «دتلو مهلیس» مأمور ویژه سازمان ملل متحد در مورد ترور «رفیق حریری», نخست وزیر پیشین لبنان, به نتیجه نزدیك شده است

ایالات متحده امیدوار است با استفاده از گزارش مهلیس، بشاراسد، رئیس جمهوری سوریه، را بركنار كند. لبنان نیز در نظر دارد تا با استفاده از این گزارش، حاكمیت ملی خود را بازسازی كند. كشورهای عربی از عدم ثبات احتمالی در سوریه كه همسایه عراق است و همچنین درباره صدمه دیدن یك كشور عربی دیگر نگران هستند، زیرا این مسأله می تواند به گونه ای موجب درگیر شدن بیشتر اسرائیل در تحولات منطقه شود. از سوی دیگر، اسرائیل به بیرون كشیدن خار سوریه از پهلوی خویش امید بسته است و در صورت تحقق این موضوع، اسرائیل فقط به رویارویی با ایران تمركز خواهد كرد.

در این میان، چنانچه رژیم اسد به دلیل عدم جایگزینی با دولت با ثبات همانند آنچه كه در زمان تجاوز آمریكا به عراق اتفاق افتاد، بركنار شود، دور از ذهن ترین جنبه تغییر احتمالی رژیم در سوریه، احتمال نیرو گرفتن و تأثیر گروههای جهادی در سوریه است.

اتهام دخالت سوریه در ترور حریری موجب آزردگی خاطر دولت بوش نشده است، بلكه نقش سوریه در افزایش روند آشوب در عراق بوده كه آمریكا را بی اندازه ناراحت كرده است. چماق آمریكا در عراق بسیار تهدیدآمیز به نظر می رسد و سوریه بیش از ایران در معرض اتهام قرار دارد، زیرا سنی ها در این شورشها نقش اصلی را ایفا می كنند.

گرچه رژیم اسد در سوریه، نماینده حكومت فرقه علوی (كه نوعی شیعه هستند) به شمار می رود، ولی سوریه عمدتاً كشوری سنی نشین است. به معنای دقیق كلمه، گزارش شده است كه شورشیان سنی عراق از حمایت قابل توجهی در سوریه برخوردار هستند. در این ارتباط، ایالات متحده به این نتیجه رسیده است كه رژیم اسد برخورد ملایمی نسبت به فعالیت های آن سوی مرزهای شورشیان عراقی دارد.

آنچه هنوز واضح نیست، این است كه آمریكا چگونه می خواهد اسد را كنار بگذارد.

صرفنظر از آنكه گزارش مهلیس، رژیم اسد را مورد سرزنش قرار دهد یا نه، بدون شك، لبنان برنده مسأله است. سوریه اینك از لبنان خارج شده و برقراری اقتدار مجدد سوریه در آنجا نیازمند زمان است و دلایل اتفاق اخیر بیش از آنكه به خروج نیروهای سوری وابسته باشد، ناشی از جریانات محیط منطقه است.

حضور نیروهای آمریكایی در عراق باعث ناراحتی سوریه شده است. آن روزها كه سوریه می توانست در لبنان مستقر باشد و خیال خروج از آنجا را نداشته باشد، گذشته است. روزهایی كه فقدان اتفاق آرای اعراب برای خروج سوریه از لبنان به عنوان موافقت آنها با حضور سوریه در لبنان به حساب می آمد نیز سپری شده است. اینك آن روزها گذشته است كه لبنان به نقش سیاسی عربی خود اهمیت چندانی نمی داد.

آمریكا در گسترش مخالفت خود با حضور سوریه موفق بوده است، واشنگتن با درك توفیق این مخالفت نمی خواهد در این نقطه توقف كند. از نگاه آمریكا، دلایل ساده ای وجود دارد كه باید سوریه را به شدت كنترل كرد: ممكن است نتوان سوریه را مسؤول ترور حریری دانست، ولی اگر بتوان دخالت رژیم اسد را ثابت كرد، باید راهی یافت تا اسد بركنار شود.

در بدترین سناریو از نظر واشنگتن - كه دلیل قانع كننده ای نتوان درباره دخالت اطرافیان اسد در ترور حریری یافت - هنوز می توان فشار بیشماری را بر او به منظور بركناری از قدرت وارد آورد. دولت بوش می داند كه در سناریوی فوق، تحقق هدف تغییر رژیم در سوریه مشكل است، ولی با وجود این، دیر یا زود، قابل اجرا خواهد بود. البته ایالات متحده با تأكید بر تمامیت لبنان، اهمیت آن كشور را به كاهش (یا حداقل كوشش برای كاهش) اهمیت سوریه افزایش داده است. این مسأله عمداً رخ داده است. اگرچه سوریه هم به عنوان كشور عربی و هم به عنوان كشور خط مقدم در مبارزه مداوم اعراب و اسرائیل، كشوری مهم به حساب می آید.

در این میان، كشورهای عربی با توجه فراوان به اقدامات دولت جورج بوش می نگرند. سرنگونی صدام حسین، یكی از دولتهای مهم عربی را از صحنه مبارزه با اسرائیل كنار گذاشت و به نظر می رسد كه نوبت سوریه رسیده است. البته نیروی نظامی سوریه قابل قیاس با اسرائیل نیست، ولی سوریه همواره به عنوان كشوری مهم در رویارویی با اسرائیل تا پایان تداوم حل مسأله اعراب و اسرائیل باقی مانده است. این ممكن است آرزوی كشورهای عربی باشد، ولی بخصوص پس از وقایع ۱۱سپتامبر، شانس واقعی برای حل این مسأله غیرقابل انعطاف وجود ندارد.

از نظر اسرائیل، همسایه مجاورش اینك كمتر تهدیدآمیز به نظر می رسد. صدام حسین منتظر محاكمه است. عراق تبدیل به سرزمینی خون آلود شده است و در آن، بارقه ای از امید برای بازگشتش به عنوان عاملی نظامی در مقابل دولت یهود به چشم نمی خورد. همزمان، با توجه دولت بوش به تغییر رژیم در سوریه، دولت اسرائیل حس روزافزونی از شكست ناپذیری پیدا می كند كه نه تنها بر پایه نیروی نظامی قابل توجه آن استوار است، بلكه بخشی از آن، ناشی از ضعف نیروهای نظامی همسایگانش به شمار می رود. این واقعیتی است كه تغییر آن حداقل ۲۰سال طول می كشد.

اگر اسد سرنگون شود، منطقه خاورمیانه نمی تواند چشم انداز روشنی داشته باشد. هر چه كه نیروهای آمریكا و اسرائیل بیشتر درگیر برقراری الگوی غربی (یا به قول اسلام گرایان، الگوی یهودی - مسیحی) شوند احتمال موفقیت شان هم كمتر خواهد شد.

گزینه مناسب از دید نظم و ثبات، تغییر نكردن رژیم در سوریه است. اگر چنین چیزی تحت شرایط غیرقابل اجتناب رخ دهد، سازمان ملل متحد و جامعه بین المللی باید مسؤول تأمین وثبات در سوریه شوند. وضعیت عراق ثابت كرده است كه كوشش برای اشغال منجر به جنگ خون آلودی می شود و سوریه چیزی كم از عراق ندارد.

منبع: ایژیا تایمز آن لاین

ترجمه: مرضیه خادم شریف