شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به دیپلماسی پیامبر اسلام ص


نگاهی به دیپلماسی پیامبر اسلام ص

منظور از دیپلماسی در اسلام, فعالیت هایی است که حضرت محمد ص به عنوان رئیس حکومت و نمایندگان و سفرای او در راه نیل به مقاصد و ادای وظایف سیاسی دولت اسلامی و تحقق بخشیدن به خط مشی های کلی اسلام در زمینه سیاست خارجی و همچنین پاسداری از حقوق و منافع دولت اسلامی در میان قبایل و گروه های دینی و دولت های غیر مسلمانان در خارج از قلمرو حکومت اسلامی انجام داده اند

● اصول حاکم بر دیپلماسی اسلامی

منظور از دیپلماسی در اسلام، فعالیت‌هایی است که حضرت محمد(ص) به عنوان رئیس حکومت و نمایندگان و سفرای او در راه نیل به مقاصد و ادای وظایف سیاسی دولت اسلامی و تحقق بخشیدن به خط‌مشی‌های کلی اسلام در زمینه سیاست خارجی و همچنین پاسداری از حقوق و منافع دولت اسلامی در میان قبایل و گروه‌های دینی و دولت‌های غیر‌مسلمانان در خارج از قلمرو حکومت اسلامی انجام داده‌اند.

با استناد به آیات قرآن و سنت پیامبر می‌توان اصول و خطوط کلی دیپلماسی در اسلام را استنباط کرد.

۱) اصل توحید

۲) اصل نفی سبیل و عزت اسلامی

۳) بهره‌گیری از روش‌های مسالمت‌آمیز در حل و فصل اختلافات

۴) رعایت احترام و نزاکت بین‌المللی

۵) اصل وفای به عهد و احترام به قرارداد‌ها و پیمان‌ها به‌طور اختصار به توضیح هر یک از اصول می‌پردازیم:

الف‌) اصل توحید

اصل توحید و اعتقاد به وحدانیت خداوند زیربنای تمام احکام اسلامی است. اعتقاد به این اصل باعث نفی طاغوت و الهه‌های دیگر می‌شود و همین اعتقاد در نحوه نگرش و رفتار‌ها در تمام زمینه‌ها موثر خواهد بود. شرک به خدا تنها گناهی است که طبق آیات قرآن کریم قابل آمرزش نیست. بنابراین سرسلسله همه اصول و احکام دینی، اصل توحید است.

ب) قاعده نفی سبیل و تاکید بر عزت اسلامی

سبیل در لغت به معنی راه است، اما در معنای اصطلاحی به معنی قانون و شریعت است. مفهوم قاعده نفی سبیل این است که خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچ‌گونه راه نفوذ و تسلط کفار بر مسلمین را باز نگذارده است و هرگونه راه تسلط کافران بر مسلمانان بسته است. پس در هیچ شرایطی تسلط کفار بر مسلمانان جایز نیست.

این اصل یکی اصول مهم حاکم بر مناسبات کشورهای اسلامی با دیگر کشورهاست که سابقه تاریخی نیز دارد. ازجمله در فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و نفی قانونی کاپیتولاسیون توسط امام خمینی(ره)، به قاعده نفی سبیل استناد شده است. آیات قرآنی (نساء آیه ۱۴۱) احادیث و اجماع فقها نیز این اصل را ثابت می‌کند.

ج) اصل همزیستی مسالمت‌آمیز

ذیل این اصل سوال اصلی‌ای که مطرح می‌شود این است که اسلام در روابط خارجی خود اصل را بر جنگ قرار داده یا صلح، شاید بعضی‌ها با استناد به برخی از آیات قرآن که در شرایطی جهاد ابتدایی را بیان می‌کند، بر تقدم جنگ بر صلح تاکید کنند اما در مقابل آیات بسیاری در قرآن وجود دارد و همچنین سیره پیامبر و ائمه هم آن را ثابت می‌کند که در اسلام غایت و هدف نهایی دستیابی به صلح پایدار است. به همین جهت در اسلام اصل بر صلح است مگر در موارد ضرورت. سوره بقره آیه ۲۰۸ واجد همین معناست.

د) اصل وفای به عهد و احترام به قراردادها و پیمان‌ها

یکی از اصول مهم در روابط بین‌الملل احترام به تعهدات بین‌المللی است. رعایت و پایبندی به تعهدات بین‌المللی ضامن حفظ صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز است. اسلام نیز به عنوان یک سیاست راهبردی نقض پیمان‌ها و تعهدات را به هیچ وجه جایز نمی‌داند. در واقع تا زمانی که طرف مقابل از تعهد خود تخلف نکرده وفای به عهد واجب و لازم است. در آیات قرآن، احادیث و سیره پیامبر (ص) مستندات کافی برای اثبات این اصل وجود دارد. مبتنی بر همین اصول پیامبر اکرم (ص) راهبردهای مختلفی را در روابط خارجی خود جهت نیل به اهداف عالیه حکومت اسلامی به کار می‌بردند.

این راهبردها تحت شرایط خاص و ویژه‌ای کاربردهای خود را نشان می‌دادند که در زیر به راهبردهای سه‌گانه پرداخته می‌شود:

الف) راهبرد دعوت

یکی از راهبردهای مهم پیامبر در روابط خارجی خود اصل دعوت است و دعوت یعنی درخواست پذیرش اسلام از غیر مسلمانان. دعوت‌کننده را اصطلاحاً «داعی» می‌گویند.

داعی در دعوت خود باید قصد قربت داشته باشد. یعنی این عمل را برای رضای خدا و به عنوان یک تکلیف الهی انجام دهد. البته برای اصل دعوت شرایط و لوازمی را ارائه کرده‌اند. در قرآن آیات زیادی داریم که بر اصل دعوت تاکید دارند. یکی از آیات جالب توجه آیه ۱۲۵ سوره نحل است که خداوند از پیامبر خود می‌خواهد برای دعوت به اسلام از حکمت، موعظه و جدل نیکو استفاده کند. در سیره پیامبر می‌توان مثال‌های زیادی از راهبرد دعوت را نام برد. از جمله نامه‌های متعدد که پیامبر به پادشاهان و روسای قبایل مختلف نوشته است. راهبرد دعوت در رفتار پیامبر (ص) نشان دهنده این امر است که روش‌های مسالمت‌آمیز بر جنگ تقدم دارد.

ب) راهبرد صلح

یکی از آمال و آرزوهای بشری در روابط بین‌المللی دستیابی به صلح پایدار است. صلح واقعی مسلما از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز به دست می‌آید. قبلا گفته شد که اصل حاکم بر روابط خارجی اسلام صلح است و جنگ حالت استثنایی دارد و بنا به ضرورت تجویز می‌شود. پیامبر(ص) در صحنه‌های مختلفی از تاریخ اسلام از راهبرد صلح برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است. نمود بارز آن انعقاد صلح حدیبیه است که در بخش‌های بعدی روند و دستاوردهای آن را توضیح خواهیم داد.

● راهبرد جهاد

واژه جهاد در مفهوم عام خود به معنی هر گونه تلاش و کوشش در راه خداست. اما در معنای خاص خود به معنای جنگ مقدس در جهت اهداف دین اسلام است. البته در اسلام جنگ به عنوان یک ضرورت و آخرین راه‌چاره پذیرفته شده و می‌توان گفت همان چیزی است که در منشور سازمان ملل به عنوان جنگ مشروع یاد شده است. در اسلام جنگ جهت سلطه، رد شده و فقط جنبه دفاعی و رفع ظلم دارد. البته در اسلام با اتخاذ یک دیدگاه واقع‌گرایانه هم جنگ و هم صلح جای خود را دارد و از هر دو می‌توان جهت ترویج، توسعه و دفاع از اسلام استفاده کرد.

● پیمان صلح حدیبیه

با توضیح مختصری که در مورد دیپلماسی اسلام و راهبردهای پیامبر در رفتار دیپلماتیک گفته شد، حال زمینه فراهم شد تا بتوانیم رفتارهای سیاسی پیامبر در واقعه صلح حدیبیه را مورد بررسی قرار دهیم. پیامبر‌(ص) بعد از تشکیل دولت خود در مدینه و از سر گذراندن جنگ‌ها و غزوه‌های گوناگون که معمولا موفقیت‌هایی هم برای مسلمانان به همراه داشت در سال ششم هجرت تصمیم گرفت به همراه یاران خود برای انجام حج عمره به مکه برود. پیامبر یاران خود را از این تصمیم آگاه کرد و همراه ۴۰۰ نفر عازم این سفر شدند. در همین زمان قریش از تصمیم پیامبر آگاه شدند و در صدد بر می‌آیند که مانع ورود پیامبر به مکه شوند. پیامبر (ص) با آگاهی از تصمیم قریش و با راهنمایی راهنمایان راه در محلی به نام حدیبیه فرود می‌آیند. از آنجایی که هدف پیامبر در ابتدا نیز جنگ نبوده و تنها این حرکت اقدامی بود جهت تجدید روحیه یاران خود اعلام می‌کند که حاضر است در این زمینه با قریش مذاکره کند. در این میان سفرا و مامورین زیادی از طرف قریش اعزام شده و درخواست پیامبر را برای ورود به مکه رد می‌کنند. حتی پیامبر عثمان بن عفان را که اقوام زیادی در مکه داشت، به عنوان مامور خود اعزام می‌کند تا هم حسن نیت خود را نشان دهد و هم اینکه پیام خود را به سران قریش برساند.

در نهایت شخصی به نام «سهیل بن عمرو» از طرف قریش ماموریت یافت تا به هر طریقی شده از ورود پیامبر به مکه جلوگیری کند. مذاکرات طرفین به انعقاد پیمان معروف صلح حدیبیه منجر می‌شود. پیمان شامل هفت بند است:

۱) قریش و مسلمانان متعهد شدند که تا ۱۰ سال با هم جنگ نکنند.

۲) اگر فردی بدون اجازه به مدینه فرار کند، پیامبر در صورت تقاضای قریش او را به مکه بازگرداند ولی اگر مسلمانی به قریش پناهنده شد او را تحویل نخواهند داد.

۳) مسلمانان و قریش با هر قبیله‌ای که خواستند می‌توانند پیمان ببندند.

۴) محمد و یارانش از همین جا باز می‌گردند و سال بعد به زیارت خانه خدا می‌آیند، مشروط بر اینکه سه روز بیشتر در مکه نمانند.

۵) مسلمانان مکه در انجام فرایض مذهبی خود آزادند و کسی حق تعرض و تمسخر آنها را ندارد.

۶) طرفین متعهد می‌شوند که اموال یکدیگر را محترم شمارند.

۷) مال و جان مسلمانانی که از مدینه وارد مکه می‌شوند محترم است.

روند مذاکراتی که منجر به بستن این پیمان می‌شود جالب توجه و درس‌آموز است. یکی از امتیازاتی که پیامبر به قریش می‌دهد حذف کلمه بسم‌الله از صدر پیمان‌نامه است.

حسن بادران