پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رویکردی به نام روش علمی


رویکردی به نام روش علمی

نگاهی به موانع پیشرفت علمی فنی در ایران

در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم، موسسات و مراکزی برای تحقیق و پژوهش ابتدا در انگلستان و سپس در فرانسه و آمریکا به وجود آمد که دانشورزان تمام‌وقت در آنجا مشغول تحقیق بودند. در اوایل قرن نوزدهم دانشورزی تخصصی‌تر و به رشته‌های مختلفی مانند ریاضیات، فیزیک، شیمی، زمین‌شناسی و غیره تقسیم شد. بعضی از رشته‌ها مانند فیزیک نیز به شاخه‌های دیگری تقسیم شد.

عامل اساسی در به هم پیوسته نگه‌داشتن این انجمن‌ها و موسسه‌های علمی، پذیرش یک معیار واحد یعنی حقیقت علمی، برپایه مشاهده، استدلال، آزمایش و تکرارپذیری آزمایش‌ها بود. آزمایشگاه‌ها و مراکز مختلف پژوهشی با این معیارها می‌توانستند نتایج تحقیقاتی همدیگر را تکرار کنند و صنعتگران و تولیدکنندگان، این کشفیات علمی را در حرفه خود به‌کار گیرند. البته سازماندهی دانشورزی و دیدگاه غربی تنها دلیل شکوفایی دانشورزی نبود، بلکه این علوم بر پایه دستاوردهای تمدن‌های قدیمی‌تر دیگری نیز قرار داشت، یعنی الفبای رومی، ریاضیات هندی، پزشکی، شیمی و ستاره‌شناسی ایرانی و عربی، احتساب صفر به‌عنوان یک عدد و جبر و هندسه را نیز در برمی‌گرفت. اما غرب نیز چیزهایی را به آن افزوده بود. یکی از آنها «روش علمی» بود که از زمان گالیله به شکل آزمایش‌های سیستماتیک و منظم پدید آمده بود. روش علمی و نگرش غربیان به جهان که براساس کنار گذاشتن مسیحیت و نگرش به جهان طبیعی از دیدگاه دانشورزی و استفاده از آن برای حل مسایل تکنولوژی صورت گرفت، علم را به یک کالای اقتصادی تبدیل کرد. دانشورزی و فناوری با تاثیرگذاری بر ساخت جامعه و اقتصاد، پیوسته در حال تغییر بود و از حالت ایستای دوران قرون وسطا به حالت پویا درآمد.

مخترعان و دانشمندان یونانی، اسلامی و چینی به ارزش آزمایش برای تایید یا رد یک فرضیه پی برده بودند ولی هیچ‌کدام مانند گالیله از آزمایش به‌طور منظم استفاده نکردند. آزمایش‌هایی که در آنها، شرایط مختلف تغییر می‌کرد تا راز و رمز طبیعت را کشف کند. همچنین، هیچ‌کدام به آزمایش‌های فکری و انتزاعی نیوتن دست نزدند که در آن یک پدیده فرضی مانند حرکت در خلأ برای توضیح یک پدیده واقعی مانند حرکت بررسی شده باشد. بدون آزمایش و بررسی سیستماتیک، پیشرفت علمی و فنی کند و پرپیچ‌وخم خواهد بود. مثلا پیشرفت در طراحی تیغه شخم‌زنی طی صدها سال و به‌تدریج انجام گرفت زیرا هیچ‌کس به این فکر نیفتاد برای بهبود تیغه شخم‌زنی، کارآیی تیغه‌های مختلف را در خاک‌های مختلف بررسی کند.

یکی دیگر از جنبه‌های مهم دانشورزی و فناوری غرب، ارتباط و همبستگی آن دو با یکدیگر بود. در جوامع دیگر، مانند جوامع اسلامی، فناوری‌های مفید از نظر اقتصادی، به دانش یا حرفه ستاره‌شناس، ریاضیدان، فیلسوف، حکیم یا عالمان دیگر وابسته بود. این متفکران چیزی برای عرضه به کشاورزان و صنعتگران نداشتند. در واقع متفکران خود را به دنیای انتزاعی و مجرد و آن جهانی محدود کردند و با دنیای ناقص، مادی و گذرای این جهان سروکاری نداشتند. برخلاف آن، دانشمندان و دانشورزان غربی درگیر مسایل دنیای واقعی و مادی شدند و به علت همین دخالت‌شان در امور جاری زندگی و حل مسایل و مشکلات زندگی روزمره و عملی بود که دستاوردهای علمی بیشتری داشتند. این بینش و طرز تفکر از جنبه‌های بسیار مهم دانشورزی غرب است.

به‌هم‌پیوستگی دانشورزی و فناوری غرب با اقتصاد سرمایه‌داری، نتیجه مهمی در پیشرفت علم و تکنولوژی غرب و بومی شدن آن در جوامع غربی داشت. علم و تکنولوژی در دامن سرمایه‌داری به یک قدرت عمده اقتصادی و به این‌ترتیب به مهم‌ترین عامل قدرت سرمایه‌داری تبدیل شد. سرمایه‌داری، دانشورزی و فناوری را به خوبی در خدمت خود گرفت و این دو نیز به نوبه خود به سرمایه‌داری خدمت کردند. بنابراین این خدمت، خدمتی دوجانبه و موفق بوده است.

عوامل پیدایش دانشورزی و فناوری در غرب در نواحی دیگر جهان و در فرهنگ‌های دیگر هیچ‌گاه به وجود نیامد و با اینکه فرهنگ‌های هندی، چینی، ایرانی و اسلامی، سابقه مهمی در دانشورزی داشتند اما هیچ‌گاه همانند غرب موفق نشدند. حتی کشورهای سوسیالیستی سابق با اینکه در تولید معرفت علمی در بعضی زمینه‌های دانشورزی همپای غرب بودند و بعضی کشورهای جهان سوم با اینکه از نظر منابع طبیعی غنی هستند اما هیچ‌کدام نتوانستند به پای غرب برسند. عامل این عقب‌ماندگی عدم توانایی تبدیل معرفت علمی به بهره‌وری اقتصادی بود. مثلا اتحاد جماهیر شوروی با اینکه در بعضی از علوم فیزیکی و هوانوردی حتی زمانی جلوتر از غرب بود، نتوانست به این پیشاهنگی ادامه دهد زیرا بین دانشورزی و فناوری و سیستم سیاسی-اقتصادی مسلط بر آن رابطه متقابل و دوجانبه‌ای همانند اقتصاد سرمایه‌داری غرب وجود نداشت. فناوری که حد فاصل بین معرفت علمی و فعالیت اقتصادی است، در سازمان‌ها و نیازهای محلی ریشه دارد، اما متاسفانه فناوری تولیدشده در این کشورها بر اساس نیازهای محلی نبود. منشاء تکنولوژی هرچه باشد مردم و سازمان‌های موجود در جامعه باید بتوانند آن را بفهمند، آن را آزمایش و تجربه کنند و نتایج اقتصادی ناشی از آن را ارزیابی کنند.

دکتر محمدرضا توکلی‌‌صابری