سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

یك نقش و دو بازیگر


یك نقش و دو بازیگر

سریال تلویزیونی نرگس این روزها بدل به یكی از آن مجموعه هایی شده است كه هر چند سال یك بار می توان شاهد آن بود سریالی كه هر شب اكثریت قریب به اتفاق خانواده ها را پای تلویزیون می نشاند و هر روز نیز در خانه, خیابان, اتوبوس و تاكسی و درباره آن حرف می زنند

سریال تلویزیونی نرگس این روزها بدل به یكی از آن مجموعه‌هایی شده است كه هر چند سال یك بار می‌توان شاهد آن بود. سریالی كه هر شب اكثریت قریب به اتفاق خانواده‌ها را پای تلویزیون می‌نشاند و هر روز نیز در خانه، خیابان، اتوبوس و تاكسی و ... درباره آن حرف می‌زنند.

از ماجراهای درون این سریال، درست یا غلط بودن رفتار شخصیت‌هایش گرفته تا حواشی و شایعات پیرامون آن كه مدتی است روی جلد بعضی نشریات جا خوش كرده است.

در میان این حرف‌ها و حدیث‌ها كه پیرامون سریال نرگس شنیده می‌شود یكی از آنها كه برای مدتی نقل محافل شد ماجرای جایگزینی ستاره اسكندری به‌جای پوپك گلدره بود. حكایت ناگوار تصادف پوپك گلدره و مرگ او پس از ماه‌ها بستری بودن را همه شنیده‌اند.

مرگ یك هنرمند همواره دردناك‌تر از حد معمول جلوه می‌كند، این مورد هم چنین بود و همدردی بسیاری را هم برانگیخت كه واقعاً در نوع خود كم‌سابقه بود.

به هر حال زمانی كه پس از گذشت نزدیك به یك‌سوم سریال نرگس، بخش‌های موجود از بازی پوپك گلدره پایان یافت و نوبت نمایش نقش‌آفرینی ستاره اسكندری رسید.

این مسئله در ابتدا واكنش‌های مختلفی را برانگیخت؛ واكنش‌هایی كه بسیاری از آنها طبعاً بیشتر از سر احساسات بود به‌خصوص این‌كه پوپك گلدره درگذشته بود و خواه ناخواه در پیرامون او سمپاتی خاصی هم وجود داشت.

با این اوصاف با یك‌سری فرض‌های از پیش مشخص در مقایسه‌ای كه میان اسكندری و گلدره صورت می‌گرفت كفه‌ترازو به سمت گلدره سنگینی می‌كرد.

این مسئله نیز چندان دور از ذهن نمی‌توانست باشد و بی‌شك خود ستاره اسكندری به هنگام قبول ایفای نقش نرگس پس از عدم امكان همكاری گلدره، چنین اتفاقی را می‌توانسته پیش‌بینی كند.

علاوه بر رابطه احساسی خاص تماشاگران با گلدره و سمپاتی عاطفی به‌وجود آمده، از آنجا كه او ایفاگر نخست این نقش بوده از شرایط مطلوب‌تری برای ایجاد ارتباط با تماشاگر برخوردار بود؛ چرا كه در شروع سریال زمانی كه تماشاگر هنوز ذهنیتی از این نقش نداشت بازی پوپك گلدره به آن عینیت بخشید؛ به‌خصوص این‌كه معمولاً قسمت‌های نخست هر سریال به‌واسطه شرایطی كه دارند عمدتاً به معرفی شخصیت‌ها و آشناسازی تماشاگر با آنها اختصاص پیدا می‌كند.

بنابراین شخصیت نرگس در این سریال با شمایل پوپك گلدره و جنس بازی او در ذهن تماشاگران نقش بست و به آن عادت پیدا كردند. اما در میانه راه وقتی قرار شد بازیگر دیگری این نقش را ادامه دهد فی‌نفسه با مشكلات بسیاری دست به گریبان بود.

او دیگر از شرایط خاص قسمت‌های نخست كه صرف معرفی و آشنایی‌ها می‌شود نمی‌توانست بهره‌مند شود.

با وجود این‌كه تماشاگر ذهنیت دیگری درباره این نقش داشت یك‌باره وارد ماجرا می‌شد. پس دور از انتظار نیست كه برای تماشاگر، غریبه و غیرقابل قبول جلوه كند و بر همین اساس ایجاد دافعه نموده و تماشاگر را پس بزند.

دشواری كار تنها به این ختم نمی‌گردید؛ چرا كه این پارادوكس همواره در ادامه سریال وجود داشت. هر بار كه به هر دلیل ذهن تماشاگر به گذشته بازمی‌گشت تصویر دیگری را به یاد می‌آورد. بنابراین ستاره اسكندری نه‌تنها در جا انداختن خود به عنوان نرگس می‌كوشید بلكه باید به‌گونه‌ای جلوه می‌كرد كه آن تصور پیشین را از این شخصیت كنار زده و بتواند همراهی تماشاگر را به‌دست آورد.

از همین رو قابل پیش‌‌بینی بود كه تماشاگران مجموعه نرگس از همان نخستین قسمت‌هایی كه ستاره اسكندری در این نقش روی صفحه تلویزیون قرار می‌گرفت، احساسی دوگانه و حتی غریبه با او داشته باشند و بر همین اساس بسیاری حضور او را ناموفق ارزیابی كنند بدون آن‌كه به دشواری كار توجه داشته باشد.

اما حالا با گذشت چندین قسمت از حضور ستاره اسكندری به نقش نرگس فرصت آن فراهم آمده است تا نگاهی منصفانه‌تر به این مسئله داشته باشیم.

بدون آن‌كه قصد پرداختن به نقاط قوت یا ضعف این مجموعه تلویزیونی را داشته باشیم و یا این‌كه قصد مقایسه هنر و قدرت میان این دو بازیگر (گلدره و اسكندری) در میان باشد، تنها تمركزی روی این ماجرا داشته باشیم یك نقش واحد با خصوصیاتی ثابت و از پیش معین توسط دو بازیگر با دو جنس بازی متفاوت چه نتایجی دربرداشته است.

دو بازیگری كه در گذشته نقش‌آفرینی‌های خوبی از آنها شاهد بوده‌ایم، اما هریك از قابلیت‌ها و توانایی‌های متفاوتی برخوردارند، شگردهای متفاوتی را در بازیگری به‌كار می‌گرفته‌اند و به همین واسطه شیوه كار آنها جنس بازی‌شان با یكدیگر فرق داشته است.

اما با توجه به شرایط پیش‌آمده مجبور بوده‌اند هر دو یك شخصیت را بازی كرده و به اجرا بگذارند. از آنجایی كه نویسنده فیلمنامه سریال اشاره دارد كه از همان ابتدا برای نقش نرگس پوپك گلدره را در نظر گرفته و شاید بر اساس این انتخاب این شخصیت را پرداخته است.

بنابراین نه تنها گلدره به عنوان بازیگر بخش‌هایی از ویژگی‌های فردی خود را به آن تحمیل كرده است. بلكه این مسأله حتی پیش از آن با توجه به در نظر گرفتن این بازیگر برای نقش نرگس در فیلمنامه نیز با توجه به قابلیت‌های خاص این بازیگر شخصیت نرگس شكل گرفته است.

با در نظر گرفتن گذشت یك سوم این مجموعه و جا افتادن شخصیت نرگس و آشنایی تماشاگر با خلق و خو و شمایل این شخصیت وقتی قرار می‌شود ستاره اسكندری جای او را بگیرد با توجه به جدی بودن فضای فیلم و در نظرگرفتن این بازیگر برای ادامه كار بدون ایجاد تغییر در فیلمنامه اسكندری در واقع باید نرگسی كه گلدره در اذهان شكل داده است را با همان ویژگی‌ها و خصوصیات بازی كرده و ادامه دهد.

چرا كه فرض بر ادامه حضور شخصیت نرگس در سریال گذاشته شده و از آنجایی كه قرار نیست با نرگس دیگری هم روبه‌رو باشیم هر گونه تغییر در فیلمنامه با توجه به شیوه كار این بازیگر جدید منتفی است.

بنابراین ستاره اسكندری باید در مسیری حركت كند كه از پیش مشخص است و در حقیقت تا جای ممكن سعی در نزدیك كردن خود به شمایل قبلی نرگس داشته و حتی به شكلی كنترل شده شگردهای معمولی بازیگری‌اش را كنار گذاشته و از شاخصه‌های كار پوپك گلدره برای بازآفرینی این نرگس داشته باشد.

درست است كه به ناچار ظاهر نرگس تغییراتی كرده، اما فرض بر آن است كه در قصه این نرگس همان نرگس قبلی است، بنابراین كنش‌ها و واكنش‌های او نیز باید همانی باشد كه در گذشته از او شاهد بوده‌ایم، چرا كه تنها با همین شیوه است كه می‌توان به نتایج از پیش معین رسید.

بی‌شك خود فیلمساز نیز قصد آن را نداشته است كه با تغییر بازیگر شخصیتی دیگرگونه را در سریال به كار گیرد و به انسجام آن بیش از پیش لطمه وارد كند. با توجه به اینكه سعی بر آن بوده تا بازیگر جایگزین تا حد ممكن شباهت‌های ظاهری هم با پوپك گلدره داشته باشد.

به این ترتیب فیلمساز ظاهرا برً انسجام كار خود توجه داشته است، اما اینكه تا چه میزان توانسته با كنترل بازیگر جدید و نزدیك ساختن او به شخصیت قبلی در این زمینه موفق شده باشد، بحث دیگری است.

اما حاصل كار ستاره اسكندری به نقش نرگس به گونه‌ای متفاوت با آنچه پیش از این با بازی گلدره شاهد بوده‌ایم، به نظر می‌رسد.

البته این به آن معنا نیست كه اسكندری بازی ضعیفی در این مجموعه از خود به اجرا گذاشته باشد، اما چگونگی بازی او دارای ویژگی‌ها و ریزه‌كاری‌هایی است كه در نهایت شخصیتی را ساخته است كه نسبت چندانی با آنچه در یك سوم ابتدای فیلم شاهد بوده‌ایم ندارد.

این درحالی است كه ستاره اسكندری به نقش نرگس توانسته است به گونه‌ای عمل كند كه همدلی و همراهی بیشتری را در تماشاگر برمی‌انگیزد. نرگسی كه مهربان‌تر، آرام‌تر و حساب‌شده‌تر عمل می‌كند.

شخصیت كه گویی در بروز واكنش‌هایش بیشتر تابع عقل و حسابگری خود به نظر می‌رسد، اما نرگس با بازی پوپگ گلدره بیشتر تابع احساس خود به نظر می‌رسید.

واكنش‌های تند و سریع نشان می‌دهد اگر در مقابل شوكت می‌ایستد بیشتر بر اقتدار شخصی خود تكیه دارد تا اینكه تابع حسابگری به نظر آید، بنابراین در موقعیت‌های مختلف این سریال پوپك گلدره با توجه به موضعی كه نسبت به شخصیت شوكت گرفته عمل می‌كند، اما نرگس ستاره اسكندری به نظر می‌رسد در انتظار تغییر و بهبود رفتاری آدم‌هاست، حتی اگر نسبت به آن مشكوك نیز باشد.

بی‌تردید هر بازیگری دارای پاره‌ای ویژگی‌های فردی و شگردهای همیشگی است كه اغلب با توسل به آنها در قالب نقش‌های مختلف قرار می‌گیرد و حتی تا اندازه‌ای نیز از فردیت خود را نیز در این نقش‌ها با خود به همراه می‌كشد.

تفاوت این دو نرگس بدون آنكه بحث خوب بازی كردن یا نكردن آنها باشد به دلیل تفاوت‌هایی كه این دو بازیگر داشته‌اند به نتایج دیگرگونه‌ای هم ختم شده است، اما اینجاست كه یك كارگردان دقیق باید حضور خود را بر بازیگرانی كه در اختیار گرفته تحمیل كند و آنها را تحت كنترل و راهنمایی خود قرار داده و آن بازی مورد نظر را طلب كند.

بی‌شك با توجه به حوادث پیش‌آمده و تغییر ناگزیر بازیگر اصلی این مجموعه سیروس مقدم باید با حساسیت بیشتری روی كار بازیگر تازه‌اش نظارت داشت و دست او را در اجرای نقش تا این اندازه بازنمی‌گذاشت.

معمولاً هرگاه در فیلم یا مجموعه‌ای بازی كاملاً متفاوت و دگرگون شده از یك بازیگر می‌بینیم باید برای یافتن دلایل آن به نحوه كار سازنده آنها توجه داشته باشیم.

فیلمساز به عنوان صاحب اثر است كه گروه همكار را به آن جهت كه مورد نظر خود است هدایت می‌كند.

اما در نرگس چنین اتفاقی نیفتاده است شاید اگر سیروس مقدم از عهده كنترل بازی اسكندری برآمده نتیجه كار از انسجام بیشتر و یك‌دستی قابل قبولی برخوردار می‌گردید.

به این ترتیب بازی خوب ستاره اسكندری و تمام دشواری و حساسیتی كه در این كار با آن دست به گریبان بوده نیز جلوه بیشتر و بهتری می‌توانست پیدا كند.

حمیدرضا امیری سرور



همچنین مشاهده کنید