چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
فرق است از عکس خوب تا عکاس خوب
چتر را بالای سر مادرش که حالا مویی را در آسیاب زمانه سفید کرده طوری در دست گرفته بود که زیر باران خیس نشود و بتواند عصاکشان خودش را به سالنی برساند تا شاهد مراسم تجلیل از زحمات چندین ساله پسر عکاسش باشد. شاید این قاب زندهترین و گویاترین تصویری است که تا همیشه از فرامرز بردبار در خاطرم باقی میماند. «فرامرز بردبار» برای آنها که سر و کاری با دوربین دارند، چهره آشنایی است. او سالهاست عکاسی میکند، در دانشگاه درس میدهد و داور جشنواره عکس است. «بردبار» خودش را یک عکاس مستند اجتماعی میداند که البته سالهاست برای مطبوعات عکس خبری میگیرد. در محل کارش مهمان این عکاس باسابقه شدیم و با او درباره عکاسی به گفتوگو نشستیم...
میخواهم گفتوگویم را با یک سوال کلیشهای شروع کنم؛ چه شد که به عکاسی علاقهمند شدید؟
حقیقتش این است که من از همان بچگی عشق عجیبی به تصویر و نور داشتم. یادم میآید ۱۰-۱۱ ساله بودم که هرچه پول تو جیبی میگرفتم را جمع میکردم تا به جای خریدن باقالی و بستنی، بدهم به یکی از بچه محلها که با چندتا راش سینمایی، یک ذرهبین و یک چراغ والور که در اختیار داشت، تصویری را روی دیوار بیندازد و من تماشا کنم! سنم که بالاتر رفت، وارد کانون پرورش فکری شدم و زیر نظر رضا حیدرنژاد اولین کلاس عکاسیام را شروع کردم. در همان زمان تئاتر هم بازی میکردم. بعدش رفتم دوره یکساله سینما را گذراندم؛ کارگردانی، تصویربرداری، فیلمنامهنویسی و تدوین. هنوز نمیدانستم از هنر چه میخواهم تا اینکه سال ۱۳۷۲ و در سن ۱۹ سالگی فهمیدم عشق من عکاسی است. از سال ۷۳ هم وارد دنیای مطبوعات و عکاسی خبری شدم و تا الان که دارم با شما صحبت میکنم، دوربین از دستم جدا نشده چه آن زمان که لوبیتر و یاشیکا داشتم و چه اکنون که کَانن و نیکون دارم.
چه شد که رفتید سراغ عکاسی خبری؟
من خیلی عکس خبری گرفتهام اما خودم را یک عکاس خبری نمیدانم. چند جایزهای را هم که در این گونه عکس گرفتهام، میگذارم به حساب اتفاق؛ صحنه خوبی پیش آمده و من ثبتشان کردم. خودم را عکاس مستند اجتماعی میدانم. از همان روز اولی که دوربین دست گرفتم، احساس میکردم که باید انسانها در عکسهایم حضور داشته باشند و اگر آنها نباشند، عکس را هدر دادهام! حتی اگر از طبیعت عکاسی میکردم، میرفتم سراغ تنه درختی که رویش انسانی با چاقو چیزی نوشته بوده! این عناصر انسانی همیشه ناخودآگاه در عکسهایم بوده و هست.
شما به عنوان فردی که سالهاست عکس میگیرد و عکاسی تدریس میکند، فکر میکنید داشتن تحصیلات علمی برای یک عکاس چه قدر اهمیت دارد؟
ببینید من خودم مدرک دانشگاهی عکاسی ندارم. مدرک من فوق دیپلم هنر است اما میگویم خیلی بهتر است که مدرک دانشگاهی داشته باشی. چون در رشته عکاسی دانشگاه فقط که دوربین را یاد نمیدهند. از ۸ ترم، ۴ ترمش فقط تاریخ هنر میخوانی، نور میخوانی، میفهمی خط و نقطه چیست، کمپوزیسیون چیست، نقد عکس چیست و ... به علاوه کلی تمرین اصولی داری. البته به نظر من دانشگاه کسی را عکاس نمیکند همین طور که نرفتن به دانشگاه جلوی هنر کسی را نمیگیرد اما دانشگاه میانبر خوبی است برای عکاس شدن. من معتقدم در رشتههای هنری آدم اگر یک رابطه مرید و مرادی داشته باشد، راه پیشرفتش آسانتر میشود و دانشگاه این فرصت را به آدم میدهد. مزیت دوم رفتن به دانشگاه هم این نکته است که جامعه ما مدرکگراست و و قتی مدرک داشته باشی، حرفت بیشتر خریدار دارد.
فرامرز بردبار جزو اولین نسل عکاسان این شهر است و طبیعتاً سیر تکامل عکاسی را در این سالها دیده و تجربه کرده که عمدهترین آن گذار از دنیای آنالوگ به دیجیتال بوده است. نظرتان درباره این اتفاق چیست؟
من با عکاسی دیجیتال هیچ مشکلی ندارم. فناوری خیلی به این هنر خدمت کرده است. به همه مردم این اجازه را داده تا لحظات زندگیشان را ثبت کنند. الان تلفنهمراههای دوربیندار در اختیار خیلیهاست. مردم سعی میکنند همان عکس خانوادگیشان را با ذوق بگیرند و این یعنی اینکه عکاسی دیجیتال باعث شده سواد بصری عامه مردم بالا برود. عکاسی دیجیتال بزرگترین خدمتش اما به عکاسی خبری بوده که فرآیند ثبت تا چاپ عکس را که برای سوژههای خبری بسیار مهم است، به شکل حیرتآوری کوتاه کرده است. البته این گذار سریع از آنالوگ به دیجیتال باعث بیاخلاقیهایی هم شده است. اما گاهی بعضی از جوانها وقتی دوتا نرمافزار یاد میگیرند و ۴ تا تکنیک، نسل ما را میگذارند کنار و میگویند اینها برای نسل آنالوگ هستند و دورانشان تمام شده است! در صورتی که ۹۰ درصد همین آدمها نمیتوانند ۲ تا عکس درست و حسابی با آنالوگ بگیرند چه برسد به ظهور و چاپ و اگر دوربین دیجیتال و کامپیوترشان را بگیرید، دیگر هیچ قدرتی برای خلق هنر ندارند. درحالی که در بین هم نسلهایم هیچوقت نشده فردی را ببینم که جوانها را به سخره گرفته باشد.
به نظر شما چه چیزی باعث میشود یک آدم معمولی بشود یک عکاس خوب؟ دوربین مهم است؟ یا لنز یا...؟
ببینید بعضیها عکاسی در ذاتشان است. بهطور ذاتی تصویر و رنگ را خوب درک میکنند و خوب میبینند. من برای عکاس خوب شدن، ۳ مرحله پیشنهاد میکنم: زیاد مطالعه کنید، زیاد عکس ببینید و زیاد عکس بگیرید. یک فاجعه بزرگ در عکاسی مشهد این است که هنوز خیلی از عکاسهای ما اصلاً نمیدانند عکس خوب یعنی چی! همه عکاسهای بزرگ دنیا برای خودشان editor دارند؛ ۱۰۰ تا عکس میگیرند که ۸۰ تایش خوب است و editor میآید از این بین ۶۰ تایش را انتخاب میکند. اما اینجا عکاس ما ۱۰۰تا عکس میگیرد، ۱۰ تایش خوب است که بین آنها ۲ تایش را اگر برود قابش را عوض کند، به درد نمایش میخورد! دلیل همه اینها نبود آموزش است. بعضیها میگویند ما عکس نمیبینیم چون جلوی خلاقیتمان را میگیرد. اما عکس دیدن هیچ منافاتی با خلاقیت ندارد. من میگویم اول بروید مطالعه کنید، زیاد کتاب بخوانید، تکنیک عکاسی و فن عکاسی را یاد بگیرید، عکس زیاد ببینید و همه سبکها را بشناسید. اما وقتی دوربین دستتان گرفتید همه آن قوانین را آگاهنه بگذارید کنار و بروید سراغ اینکه حالا قانون شما در عکاسی چیست؟ «عباس عطار» یکی از عکاسان خبری ایرانی است که همه دنیا او را میشناسند. عباس پارسال آمده بود تهران. میگفت رمز موفقیت من این است که وقتی برای عکاسی یک سوژه همه میروند یک جا میایستند، من میگویم قانون من این است که نروم آنجا، بروم آن طرفتر بایستم. این تقلید نکردن بیجهت و آگاهنه عمل کردن، وجه تمایز یک عکاس حرفهای و یک آماتور است.
اجازه بدهید این گفتوگو را با یک سوال کلیشهای نیز تمام کنیم: چه دوربینی بخریم؟!
اتفاقا در دانشگاه هم همه دانشجوها اولین سوالشان همین است! من راهنماییشان میکنم اما این سوال اشتباه است. حداقل به عنوان سوال اول خیلی اشتباه است. با چند نفر از دانشجوها رفته بودم اردوی عکاسی. یکی از بچهها ۸-۷ میلیون تومان پول به دوربین داده بود که مثلا فلان مگاپیکسل است! اما خیلی از امکاناتش را بلد نبود! این تازه اول تراژدی است! دوربینش را گرفتم و دیدم کیفیت عکاسی را گذاشته روی Basic یا خیلی مرام گذاشته و روی Fine تنظیم کرده. بعد که دلیلش را میپرسم جواب میدهد برای اینکه تعداد عکس بیشتری در حافظهاش جا شود! خب پدر بیامرز اگر یک دوربین کامپکت میخریدی با ۲تا کارت حافظه، سر و ته قضیه با یک میلیون تومان جمع میشد و خروجی هم همین بود! قبل از خریدن دوربین باید فرهنگسازی کرد که فرهنگسازی در عکاسی یعنی آموزش درست.
الان در سطح شهر کلی آموزشگاه خصوصی مشغول آموزش عکاسی هستند. وقتی به خروجی آنها نگاه میکنی، عکاس و عکس خوب کم میبینی. به عقیده شما ایراد کار کجاست؟
دوستی جمله قشنگی میگفت. میگفت یک زمانی انداختن گیتار روی دوش و چرخیدن در خیابان مُد بود، الان آن گیتار جایش را داده است به دوربین دیجیتال! یک برههای موج موسیقی به وجود آمده بود و الان موج عکاسی روی بورس است و عکاسی برای بعضیها تبدیل شده به ژست هنری برای حضور در برخی محافل. البته این یکی از مقتضیات جوانی است، اینکه جوان دوست دارد دیده شود. من بعد از این همه سال تجربه عکاسی، آدمهای زیادی را در این کسوت دیدهام؛ کسانی که بعضی از آنها در یک مقطع زمانی حسابی دیده شدند، کار کردند و کار قوی هم کردند اما الان نه نامی از آنها باقی مانده و نه عکسی و نه خاطرهای!
دلیلش چه بوده؟
دلیلش این بوده که عکاسی برای آنها هدف نبوده، عشق نبوده، عکاسی برای آنها یک وسیله بوده شاید برای دیده شدن و وقتی این اتفاق افتاد، دیگر دلیلی ندارد که بمانند و میروند سراغ موجی دیگر و کاری دیگر. عکاسی الان برای بعضیها شده موجسواری! این آدمها مثل آب گذران یک رودخانه هستند که ساده میآیند و ساده میروند اما این سنگهای کف رودخانه هستند که ماندنی هستند چون جایی به جز همان رودخانه ندارند!
حسین فاطمی سال ۱۳۵۸ در مشهد متولد شد. او عکاسی را از سال ۱۳۷۶ شروع کرده و ۳ سال (۱۳۸۸تا۱۳۹۰) به عنوان بهترین عکاس خبری ایران شناخته شد. عکسهای او در مجلات معتبر دنیا از جمله تایم، نیوزویک، نیویورک تایمز، پاریماچ، واشنگتن پست، گاردین و... به چاپ رسیده است. این عکاس در کشورهای لبنان، پاکستان، افغانستان، عراق، گرجستان، روسیه، هند، سومالی وکنیا عکاسی کرده و مجموعههای متعددی را تهیه کرده است.
تلاش نسلهای جوان عکاسی به جای آنکه آموختن فلسفه «عکاسی برای مردم» باشد، تبدیل شده است به عکاسی گردشگری از اردبیل تا قشم! تبدیل شده است به تلاش برای برگزیده شدن در جشنوارهها! برگزیده شدن در جشنوارههای مونتهنگرو، ساحل عاج، لیتوانی و... هم میتواند عنوان «بینالمللی» را برای یک عکاس همراه داشته باشد و شاید کمتر به این موضوع فکر کردهایم که اگر جایزه نبود، آنوقت تکلیف عکاسی چه میشد؟ آیا ما اساساً برای «عکاس شدن» نیاز به تایید سازمان برگزارکننده جشنواره یا عضو شدن در انجمنهای عکاسی داریم؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست