یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شكاف در حاكمیت به سود مشروطه خواهان


شكاف در حاكمیت به سود مشروطه خواهان

زندگی سیاسی میرزا نصرالله خان با ورود به تهران آغاز می شود؛ «مشیرالدوله وقتی از نائین جلای وطن كرده به تهران آمد مدتی به كتابت زندگی گذراند. بعد در اداره میرزا عبدالوهاب خان …

زندگی سیاسی میرزا نصرالله خان با ورود به تهران آغاز می شود؛ «مشیرالدوله وقتی از نائین جلای وطن كرده به تهران آمد مدتی به كتابت زندگی گذراند. بعد در اداره میرزا عبدالوهاب خان نصیرالدوله (آصف الدوله) به نوكری مشغول شد. نوكری مشیرالدوله در اداره مذكور آغاز راهی است برای او كه سرانجام به رئیس الوزرایی منتهی می شود. نصرالله خان در راه نو آغازش و همزمان با وزارت میرزا سعیدخان موتمن الملك پای بر وزارت امور خارجه ناصرالدین شاه گذارد.

پس از مدتی به منشی گری میرزاابراهیم خان نایب الوزرا به تبریز می رود. بعد از فوت نایب الوزرا او هم به تهران برمی گردد و باز در وزارت خارجه مشغول خدمت می شود و «چون بسیار آدم كاركن و زحمت كش و در نوكری پشتكار فوق العاده داشته در سنه ۱۲۹۹ به نیابت دوم وزارت امور خارجه و مدیری تحریرات اداره روس منصوب و پس از مدتی به منصب خانی و لقب مصباح الملكی ملقب و به رتبه نیابت اول وزارت خارجه نائل و در سنه ۱۳۰۸ به لقب مشیرالملكی ملقب می شود.»در این دوران میل امین السلطان به دخالت در امور خارجه و ممانعت میرزا عباسخان قوام الدوله _ وزیر وقت امور خارجه _ اتابك را بر آن داشت تا از قرب خود نزد شاه كمال استفاده را كرده، مشیرالملك را در امور خارجه مطرح و مورد عنایت قرار دهد تا به واسطه او در «تمام كارهای وزارت خارجه دخل و تصرف نماید». مشیرالملك این روزها نوكری بوده است امین السلطان را؛ آن قدر كه روز به روز، وثوق و اطمینان اتابك اعظم بر او فزونی یافته.

وی را نه فقط در امور خارجه بل در مسائل مربوط به داخله و عزل و نصب حكام دخالت می دهد. در همین روزها است كه مشیرالملك «با اتكال و اعتماد به امین السلطان و همراهی او از حیث ثروت و مكنت پیش افتاد تا اینكه در سال ۱۳۱۰ به معاونت و مدیری كل وزارت امور خارجه و اعطای مكتوب خلعت جبه ترمه مرصع نائل می شود.همراهی امین السلطان و مشیرالملك در سال ۱۳۱۴ پایان گرفت و این بماند و آن برفت. در دوران صدارت امین الدوله، همچنان مشیرالملك در مسیر ترقی سیر می كرد. به طوری كه به خواست شاهزاده فرمانروا به وزارت لشگر انتخاب شد و مدت سه سال در آن مسند «به درستی» به خدمت پرداخت. این زمان وزارت امور خارجه بر عهده محسن خان مشیرالدوله بود، كه او نیز به واسطه بیماری و در سفری كه برای درمان به فرنگ رفته بود درگذشت.

«نظر به سابقه اطلاعات مشیرالملك در وزارت امور خارجه و امور پولتیكی و روابط دول خارجه با داخل این شغل خطیر كه وزارت خارجه باشد با لقب مشیرالدوله به او داده شد.مشیرالدوله در زمان تصدی اش به عنوان وزیر امور خارجه با عین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه همراه بوده است؛ وی در ماجرای پناهندگی تجار به سفارتخانه انگلیس به تاریخ سه شنبه ۲۴ جمادی الاخری ۱۳۲۴ به رغم آگاهی وزارت امور خارجه «یا به مسامحه و محاطله و یا عمداً در مقام خرابی كار عین الدوله برآمد، چه مشیرالدوله وزیر امور خارجه بی میل نبود كه عین الدوله از كار بیفتد بلكه انقلاب و سلطنت و تزلزل دولت قاجاریه را مایل بود... و هم می دانست كه اگر عین الدوله از كار بیفتد دیگر احدی قابل صدارت نیست و این مسند و منصب به او خواهد رسید» به هر جهت مشیرالدوله وزیر امور خارجه در مقام اصلاح و جلوگیری از حركت متحصنین به سفارتخانه انگلیس برنیامده «بلكه اطلاعی هم به دولت نداد تا به كلی امر سفارتی ها محكم شد و امر ظاهر و علنی گردید.»جریان تحصن علما و بست نشینی تجار در سفارتخانه و شورش های پیرامون عین الدوله به كام مشیرالدوله می چرخید، ناظم الاسلام كرمانی در این باره می نویسد:

«بعد از چند سال كه وزیر امور خارجه بود، مقدمات مشروطه در ایران پیش آمد و آن اوقات صدارت ایران با شاهزاده عین الدوله بود و چون عین الدوله با اساس مشروطه همراهی نداشت، به واسطه اقدامات مردم و انقلاب و شورش ایران، برای پیشرفت مشروطیت عین الدوله از صدارت عزل و مشیرالدوله صدراعظم ایران شد.به رغم تصوری كه ناظم الاسلام از پاكدلی های مشیرالدوله می سازد، كسروی معتقد است كه تنها نقطه روشن زندگی این مرد، همزمانی اعطای فرمان مشروطیت بوده است با صدارتش و البته او هیچ گونه تلاشی در به ثمر رسیدن مشروطه نداشته اما ناظم الاسلام معتقد است كه «مشیر الدوله اگرچه در تقریر و بیان خوب نبود بلكه در زبانش كندی و لكنت ظاهر می شد لكن كارهای او از روی عقل و كیاست بود.»

به هر ترتیب همراهی مشیرالدوله با مظفرالدین شاه كوتاه بود و صدراعظم باید آماده پذیرایی ولیعهد مشروطه ستیز در پایتخت می شد. وظیفه پایانی مشیرالدوله در سلطنت قاجار طبق عادت باستان گذاردن تاج شاهی بر سر پادشاه تازه بود.«وقتی كه تاج كیانی را به دست گرفت و رفت روی پله تخت كه به سر محمدعلیشاه گذارد تاج را وارونه سر شاه ایران گذارد.

چنان كه جلوی تاج را كه می بایست به طرف پیش گذارد به طرف عقب گردانید وقتی كه شاه گفت مشیرالدوله این تاج خیلی سنگین است در جواب گفت بلی اعلیحضرت به سر شما خیلی سنگین است. پس از استقرار محمدعلیشاه بر تخت سلطنت مشیرالدوله از صدارت كناره گرفت ولی محمدعلیشاه در مقام انتقام برآمد و او را مسموم كرد، چه مشیرالدوله غفلتاً و بدون مرض درگذشت.»

پی نوشت:

۱- نقل قول ها از تاریخ بیداری ایرانیان است.

حمید ملك زاده



همچنین مشاهده کنید